بیماریم باعث شد «فرار از زندان» دیرتر آماده شود / کارم را با نقش گدا شروع کردم
همه او را با صدای گرمی می شناسند که صبح ها با انرژی خواب را از سر بسیاری می پراند.
ایران آرت: منوچهر والی زاده، دوبلور با سابقه درباره اجرای برنامه صبح های رادیو می گوید: روزهای سهشنبه رادیو پیام هستم برای اینکه شنونده، حرفهایم را با علاقه گوش دهد باید با صدای رسا و شاداب صحبت کنم. اگر با بیحالی صحبت کنم مخاطب هم خوابش میگیرد. من چهار صبح از خواب بلند میشوم و نرمش میکنم، پنجاه سال است که بدون نرمش از خانه بیرون نمیروم. صبحانه را میخورم و ساعت ۵:۱۵ در سازمان هستم و ساعت ۶ برنامهام شروع میشود. زمانی که پای میکروفون میروم و بسمالله الرحمن الرحیم میگویم، اثری از خوابآلودگی در صدایم شنیده نمیشود. فردی به من تلفن زد و گفت آقای والیزاده ما با بسم الله الرحمن الرحیم شما از خواب بلند میشویم و به سرکار میرویم.
وی در معرفی خودش اضافه کرد: ما خانواده فقیری بودیم. پدرم انباردار شرکت تلفن در سعدی جنوبی بود و ته انبار حیاط کوچکی با دو اتاق وجود داشت که ما در آن زندگی میکردیم.
والیزاده از زمانی که دوبله حرفهای را شروع کرد، میگوید: پرویز بهادر از گویندههای توانای رادیو بود که دعوت کرد تا فیلم ایتالیایی «نرون و مسالینا» را در حد یک خط گویندگی کنم. بعد از آن باز هم به کار تئاتر کشیده شدم. میدانید که تئاتر مادر هنرهای نمایشی است. سر لالهزار تئاتری به نام «تهران» بود که سالن تابستانی و زمستانی داشت و من آن جا کار کردم. منصور متین که از هنرپیشههای توانمند لالهزار بود و همسرش خانم مورین که کارگردانی میکرد، در آن جا حضور داشتند. من در این تئاتر نقش گدا را بازی کردم که در حد یک جمله حرف میزد و صدایم در صحنه پخش شد. منصور متین که از اولین دوبلورها و مدیر دوبلاژان بود، صدای من را شنید و گفت دوبله کار میکنی؟ من هم که با این کار آشنایی داشتم قبول کردم.
میگوید شناخته شدنش در دوبله، باعث شد که بازی در فیلم به او پیشنهاد شود: پدرم از شرکت تلفن بازنشسته شد و من همزمان با کار دوبله، به مدت سه سال کارمند دفتری شرکت تلفن هم بودم. کار دوبله من زیاد شد، ساعت هفت که به اداره شرکت تلفن وارد میشدم، ساعت ۹ کسمایی زنگ میزد و میگفت بیا استودیو «ایران فیلم» کار داریم و من در آنجا با گویندههایی مانند پرویز بهرام، جلال مقامی، منوچهر اسماعیلی و چنگیز جلیلوند همکار بودم. استاد ما در کار دوبله آقای کسمایی بود، او سختگیر نبود و چند باری که با او کار کردم از صدای من خوشش آمد. «النا و مردان» سومین فیلمی بود که برای او حرف زدم و نقش اصلی را برای دوبله به من داد.
والی زاده درباره توانایی اش برای صحبت کردن به جای سنین مختلف می گوید: خداوند بشر را خلق کرده و به هر کسی با توجه به شرایطش یک ویژگی درست و خوب هم داده است که گاهی خودمان آن را از بین میبریم. افرادی که در کار صدا هستند باید از این صدا به خوبی استفاده کنند. من امروز جای یک پیرمرد هفتاد ساله یا جوان هجده ساله میتوانم صحبت کنم. این تجربیات پنجاه ساله من است که میتوانم صدای خود را به هر شکلی درآورم؛ البته صدا باید انعطافپذیر باشد تا شما بتوانید به شکلهای مختلف حرف بزنید و حنجره را تغییر دهید. افرادی که در کار دوبله و گویندگی هستند با خواب کافی و دوری از دود و مشروبات الکلی میتوانند صدای خود را حفظ کنند. اگر شب خوب نخوابی، صبح، حال و صدای خوب برای حرف زدن نخواهی داشت. ما شب کاریهای زیادی داشتیم اما خواب هم کافی داشتیم.
او ادامه داد: ما از ۱۱ شب تا ۹ صبح سرکار بودیم و فیلم دوبله میکردیم. هوشنگ کاظمی که برادر مرحومه ژاله کاظمی (دوبلور) بود، فیلمهای هندی دوبله میکرد و تازه ساعت ۹ صبح مینشست فیلمی که شب باید پخش میشد را آماده میکرد. آن زمان به دلیل اینکه انرژی داشتیم به ساعت کار توجهی نداشتیم.
این هنرمند پیشکسوت از روزهایی که به دلیل بیماری مجبور شده است کار نکند، میگوید و اضافه میکند: «گاهی نقشی را دوبله میکنی شب سرما میخوری و صدایت دوجور میشود و مدتی کار دوبله تعطیل میشود. من اول خرداد ماه با ماشین در جاده تصادف کردم و مهره پشتم شکست. دکتر به من گفت که بیست و پنج روز حدود ۱۳ ساعت طاقباز بخواب و اگرفعالیت کنی خوب نمیشوی به قدری ترسیدم که به حرف دکتر گوش دادم. بیماری من باعث شد که دو قسمت نهایی فرار از زندان بعد از یک ماه و نیم دوبله شود.