کد خبر: 912 A

بررسی نسبت سینمای ایران با حادثه‌ها و وقایع

پلاسکو و سابقه‌های سینمایی‌اش

ایران‌آرت: سینما اگرچه هنر ـ صنعتی خیال‌انگیز و رویاساز است، اما بسیاری از قصه‌هایش ریشه در واقعیت دارد و جرقه و کلید اولیه را در ذهن نویسندگان و سازندگان یک فیلم، اتفاق و رویداد و شخصیتی واقعی زده است. یک آدم و یک واقعه ولو کمتر شناخته شده، می‌تواند منبع الهامی برای نوشتن یک فیلمنامه و ساخت فیلم باشد. حالا اگر این شخص و این اتفاق، دارای ویژگی خاص و قهرمانانه و منحصربه فردی باشد، قابلیت بسیار بیشتری برای پرداخت دراماتیک و تبدیل شدن به فیلمی جذاب مبتنی بر واقعیت دارد.

جمله «براساس یک داستان واقعی» را شاید بارها در ابتدای تیتراژ فیلم‌هایی از سینمای جهان دیده‌ایم و هنگام تماشا، ضمن مواجهه با انواع و اقسام جذابیت و خیال‌پردازی و افزودنی‌های مجاز دیگر، به اصل ماجرا و نقش تعیین‌کننده شخصیت‌های واقعی مورد اشاره در فیلم هم ارجاع داده شده‌ایم. ساخت این فیلم‌ها باعث تقویت مانایی آن آدم و اتفاق در حافظه مردم می‌شود و هر بار تماشا در هر مقطع زمانی ، حکم مرور و زنده نگاه داشتن آن رویداد را دارد.

اما سینمای ایران، بجز تلاش‌هایی معدود و ناچیز، چشمش را بر واقعیت‌های جامعه بسته است و غیر از تمرکزی غیرضروری و چه بسا کلیشه‌ای و مستعمل روی موضوعاتی محدود و تکراری، کاری به انبوه آدم‌ها و اتفاقات مهم و تعیین‌کننده واقعی ندارد.

حادثه تلخ اخیر ساختمان پلاسکو، محلی برای جانفشانی و رشادت جمعی از آتش‌نشان‌های عزیز کشورمان بود؛ اتفاقی که هم پر از اعمال و کنش‌های قهرمانانه است و هم بار دراماتیک و تاثیرگذارانه فراوان دارد. با توجه به پیشینه منفعل، این خواسته زیادی است که توقع داشته باشیم فیلمنامه‌نویسان، تهیه‌کنندگان و کارگردانان سینمای ایران به این زودی درباره این حادثه و قهرمانان ملی آن، دست به کار تولید فیلم شوند. متاسفانه سینمای ما براحتی از کنار شخصیت‌های مهم و فداکار و ایثارگرش می‌گذرد، در حالی که هر کدام می‌توانند تبدیل به فیلمی جذاب و تاثیرگذار و پرمخاطب شوند.

روزنامه جام‌جم در گفت‌وگو با سیروس تسلیمی (فیلمنامه‌نویس و پخش‌کننده) و علی اکبر ثقفی (تهیه‌کننده و کارگردان) ضمن اشاره به ابعاد حادثه متاثرکننده اخیر در ساختمان پلاسکو، از بی‌تفاوتی سینمای ایران به قهرمانان ملی و اتفاقات واقعی گفته است که در ادامه می خوانید:

 

سینمای ایران کوتاهی کرد

علی‌اکبر ثقفی، تهیه‌کننده و کارگردان سینما درباره بی‌اعتنایی سینمای ایران به رخدادها و شخصیت‌های واقعی به جام‌جم گفت: سینمای ایران حتی به عمل قهرمانانه ریزعلی خواجوی (دهقان فداکار) واکنش مناسب نشان نداد و یک فیلم سینمایی خوب درباره او نساخت که 54 سال پیش، مسافران یک قطار را از مرگ نجات داد. در چنین شرایطی چه انتظاری از تولید فیلم‌هایی با محوریت قهرمانان واقعی دیگر و بقیه رخدادها دارید؟

کارگردان «جان سخت» و تهیه‌کننده «مرگ کسب و کار من است» درباره حادثه اخیر ساختمان پلاسکو هم ابراز تالم و ناراحتی کرد و افزود: هنوز به آن آتش‌نشان فداکاری فکر می‌کنم که صبح دختر کوچکش را بوسید و با وعده برگشت و دیدار از او خداحافظی کرد. واقعا چه به حال این دختر و دیگر خانواده‌های داغدار و منتظر می‌گذرد که عزیزانشان زیر خروارها خاک و تیرآهن، محبوس و مدفون هستند. واقعا اینجاست که باید گفت مرگ، پایان زندگی نیست و این ایثار و رشادت، باعث جاودانگی این قهرمانان شده است. الان و در این شرایط، مهم‌تر از هرچیز تلاش برای نجات گرفتارشدگان و همدردی با خانواده‌ها و همکاران آتش‌نشانان فداکار است. اما باید در آینده‌ای نزدیک، نسبت به تولید فیلمی مناسب دراین خصوص بی‌تفاوت نبود و اثری برای به تصویرکشیدن این رشادت‌ها ساخت.

ثقفی ادامه داد: سینمای قبل از انقلاب که اصلا دغدغه روایت واقعیت‌ها را نداشت. پس از انقلاب اسلامی و در قالب سینمای جنگ، به بخشی از واقعیت‌ها پرداخته شد، اما این پرداخت هم بیشتر مربوط به ادوات نظامی بود و کمتر شاهد تمرکز روی شخصیت‌ها و فداکاری‌های آنها و روابط انسانی و ارزشی بودیم. به نظرم درباره موارد مهم دیگر و شخصیت‌های فداکار و ایثارگر در عرصه‌های مختلف، نویسندگان و تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌های سینمای ما کوتاهی کردند. سینمای ما چرا به زلزله بم نپرداخته است؟ زلزله بوئین زهرا چه شد؟ ما زود این حادثه‌ها را فراموش می‌کنیم. حادثه ساختمان پلاسکو هشداری برای یک حادثه بزرگ‌تر است و سینما با توجه به نقش تاثیرگذارش، می‌تواند ضمن اشاره به این اتفاق، وجه هشداردهنده هم داشته باشد.

 

سینمای ما، ملی نیست

سیروس تسلیمی، فیلمنامه‌نویس و پخش‌کننده سینمای ایران، درباره بی‌اعتنایی سینمای ایران به آدم‌ها و رخدادهای واقعی به جام‌جم گفت: اساسا سینمای ایران واقعا سینمای ملی به مفهومی که از علاقه و دغدغه‌های مختلف مردم بگوید، نیست. دیگر این‌که چون سینمای ما کمپانی نیست و وابسته به شخص است، این به تشخیص آن شخص برمی‌گردد که سوژه و ایده‌ای برای روایت ساخت مناسب است یا نه. این‌قدر پروسه نگارش تا تولید در سینمای ما طولانی و پیچیده است که حتی اگر فیلمنامه‌ای هم درباره آدم‌ها و اتفاقات مهم اجتماعی، وجود داشته باشد، بعید است این مسیر را به سلامت طی کند و به ساخت برسد.

نویسنده «پرنده کوچک خوشبختی» افزود: مملکت ما بویژه در سال‌های اخیر پر از اتفاق است و سینما می‌تواند با ساخت فیلم‌های جذاب درباره این اتفاقات واقعی، اجازه ندهد آنها و قهرمان‌های این رویدادها به فراموشی سپرده شوند. اگر در سینمای آمریکا، ژاپن یا هند بسادگی از کنار حوادث و آدم‌های واقعی نمی‌گذرند، دلیلش این است که صاحب کمپانی هستند و دولت همکاری نزدیکی با بخش خصوصی دارد. بلافاصله پس از اتفاقات مهم و ملی، تیمی تشکیل می‌شود و با بودجه‌ای آماده شروع به کار تحقیق و نگارش و تولید می‌کنند. چون این بودجه‌ها قبلا تعریف شده و می‌گویند در طول سال مثلا ده فیلم ملی خواهیم ساخت.

تهیه‌کننده فیلم‌های زیرپوست شهر و زندان زنان ادامه داد: چون تعریف علمی و درستی از سرمایه‌گذاری در سینمای ایران وجود ندارد، سینما به سمت واریته و نمونه سینمایی تئاترهای لاله زاری حرکت می‌کند و سراغ موضوعات متنوع و مختلف و از جمله اتفاقات مهم و واقعی نمی‌رود.

تسلیمی یکی دیگر از علت‌های چنین وضعی را مربوط به نقش مهم برخی سینماداران دانست و گفت: الان بخش مهمی از سوژه‌ها و ایده‌ها برای ساخت به سازندگان فیلم‌ها را برخی سینماداران و سرگروه‌های سینمایی سفارش و به آنها خط می‌دهند. آنها به خاطر منافع خود، به فلان فیلمساز و تهیه‌کننده می‌گویند فیلم اینجوری بساز! اگر یک کمدی با این حال و هوا بسازی، من آن را زود اکران می‌کنم. درچنین فضایی دیگر کسی سراغ فیلم‌هایی دغدغه‌مند و مبتنی بر واقعیات جامعه نمی‌رود. مملکت ما پر است از آدم‌های گمنام فداکار که هر کدام ظرفیت فراوانی برای روایت سینمایی دارند، اما متاسفانه امکانی برای نگارش و تولید این گونه فیلم‌ها فراهم نیست.

 

پلاسکو ساختمانی با سابقه بزرگ سینمایی

سیروس تسلیمی ضمن تمجید از عمل قهرمانانه آتش‌نشان‌ها و اظهارتاسف از حادثه اخیر ساختمان پلاسکو، به وجوه سینمایی این مجموعه هم اشاره کرد و گفت: پلاسکو، یک سابقه بزرگ سینمایی هم دارد و چند دفتر مهم فیلمسازی پیش از انقلاب از جمله احمد گنجی‌زاده و رحیم حسامیان آنجا بود که تقریبا نصف سینمای ایران را در اختیار داشتند. پدر من ـ خسرو تسلیمی ـ هم یک دفتر تولید فیلم در طبقه اول این ساختمان داشت. تهیه‌کننده‌ها، کارگردان‌ها و سینماگران قدیمی، خاطرات زیادی از پلاسکو دارند. ضمن این که این ساختمان لوکیشن چند فیلم هم بود از جمله فیلم خبرچین ـ با نویسندگی و بازی خودم ـ که ده دقیقه آن در پلاسکو فیلمبرداری شد.

 

قهرمانان و حوادثی که دیده نمی‌شوند

فداکاری ریزعلی خواجوی: سینمای ایران هیچ فیلم سینمایی داستانی دراین خصوص نساخته است، فقط کامران شیردل، مستندساز سینما اثری به نام «اون شب که بارون اومد» را ساخت که موضوعی مشابه دهقان فداکار داشت.

زلزله بم: سینمای ایران به این حادثه مهم هم بی‌تفاوت بوده و حتی فیلم «بیدارشو آرزو» ساخته کیانوش عیاری در این مورد هم امکان نمایش پیدا نکرده است.

امید عباسی، آتش‌نشان فداکار که سال 92 دختری 9 ساله را از میان حریق نجات داد.

آتش‌سوزی مدرسه دخترانه در روستای شین‌آباد در سال 91 که طی آن حدود 30 دختر دانش‌آموز دچار سوختگی شدید شدند.

حمیدرضا گنگو زهی، معلم فداکار خاش از استان سیستان و بلوچستان که اوایل امسال جانش را فدای سه دانش آموزش کرد.

خلبان هوشنگ شهبازی که هواپیمای بوئینگ 727 را با بیش از صد سرنشین در مهر ماه 90 به سلامت روی زمین نشاند و مانع وقوع یک حادثه تلخ شد.

 

توجه سینمای جهان به واقعیت

«فلورنس فاستر جنکینز» ساخته استیون فریزر و با بازی مریل استریپ که قصه واقعی زنی به همین نام را روایت می‌کند.

«ارتش یک نفره» ساخته لری چارلز و با بازی نیکلاس کیج که قصه واقعی شخصی به نام گری را به تصویر می‌کشد که برای دستگیری بن لادن راهی پاکستان می‌شود.

«نابغه» ساخته مایکل گرندیج و با بازی کالین فرث و جود لا که زندگی یک ویراستار واقعی به نام مکسول پرکینز را روایت می‌کند.

«اسنودن» ساخته الیور استون و با بازی جوزف گوردن لویت که در نقش ادوارد اسنودن ظاهر شده است؛ او افشاگر برنامه‌های جاسوسی سایبری آمریکاست.

«سالی» ساخته کلینت ایست وود و با بازی تام هنکس که درباره ماجرای واقعی خلبانی است که سرنشینان هواپیما را از دل موقعیتی دشوار، به سلامت روی زمین نشاند.

 

 

 

ایران جامعه زلزله سینمای ایران مرگ
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین