پوران درخشنده از خودسانسوری میگوید؛ درمانگر مسائل زناشویی، در فیلم روانشناس معرفی شد
من عرف جامعه و خط قرمزهایش را خوب میشناسم، بدون اینکه کسی به من بگوید خط قرمز کجاست.
ایران آرت: پوران درخشنده، نخستین زن فیلمساز سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب است که تا امروز فیلم میسازد. هرچند که آنچنان قدر ندیده، ولی برایم عجیب است که همچنان استوار به کارش ادامه میدهد. فیلم «هیس! ...» او درباره آزار جنسی کودکان دختر و تعرض به اطفال خردسال بود. هنگام اکران فیلم در آمریکا نشریات معتبری همچون «ورایتی» آن را ستودند. چون موضوع فیلم را جهانی ارزیابی کردند. او حالا هم میخواهد فیلمی درباره پسران بسازد با عنوان «هیس... پسرها گریه نمیکنند» و چقدر خوب است که سازمان سینمایی شرایط ساخت این فیلم را هرچهزودتر فراهم کند.
فیلم «زیر سقف دودی» این کارگردان زن سینما، هماکنون در سینماها در حال اکران است. این فیلم هم مشکلات یک خانواده درحالفروپاشی را به تصویر میکشد؛ باز هم طرح آسیبها و نگرانی!
خانم درخشنده! به نظرم پرداختن به موضوعات و مشکلات زنان برای شما سختتر است، بهدلیل اینکه در درجه نخست باید ثابت کنید بیغرض چنین موضوعاتی را در فیلمتان مطرح میکنید و از سویی هم باید بهگونهای به موضوعتان بپردازید که از زاویه دید جامعه مردسالار، بهاصطلاح برچسب فمینیست نخورید که درآن صورت با اما و اگرهایی مواجه میشوید. حالا سؤالم این است چگونه در این سالها بدون اینکه با تهاجم نگاه افراطی مردسالارانه مواجه شوید، توانستید به مسائل زنان هم بپردازید؟
من عرف جامعه و خط قرمزهایش را خوب میشناسم، بدون اینکه کسی به من بگوید خط قرمز کجاست. میدانم تا چه حد میتوانم به موضوعی نزدیک یا از آن دور شوم، چون وقتی فیلمنامه مینویسم یا میخواهم فیلمی بسازم، با آدمهایی مواجه میشوم که در لحظه فیلم را میبینند و ممکن است با نگاه متعصبانه، این موضوع از دست برود یا برعکس با نگاه باز افراطی ممکن است حرف اصلی شنیده نشود و کل فیلم زیر سؤال برود.
در این صورت آیا مجبور به خودسانسوری شدهاید؟
جاهایی مجبور به خودسانسوری هستم! چون اگر غیر از این عمل کنم ممکن است، حرفم شنیده نشود. چون اگر فیلم اجازه اکران نگیرد، به چه دردی میخورد!
جامعه ما یکدست و تکصدا نیست. در این صورت تکلیف مخاطبان فیلم چه میشود؟
درست است که جامعه ما یکدست نیست و طبقات مختلف و نگاههای متفاوت در آن زندگی میکنند. هنوز بعضیها فکر میکنند مردشان باید یک جفت جوراب را برایشان بخرد، هنوز نمیدانند میتوانند خودشان هم در زندگی قدمی بردارند و بخشی از هزینههای زندگی را تأمین کنند. بعضیها خیلی سنتی هستند و برعکس بعضیها از آن طرف بام افتادهاند. تضاد عجیبی بین تفکرات مختلف در جامعه وجود دارد. من سعی میکنم برایند آنها را در نظر بگیرم، چون قشری که متعصبتر هستند بیشتر از همه میتوانند تصمیمگیرنده باشند؛ بنابراین سعی میکنم از نگاه آنها به موضوع نزدیک شوم.
اما گاهی صبوریتان آدم را عصبانی میکند. به نظرتان این همه صبوری زیاد نیست؟!
منظورتان را کاملا میفهمم. شما با فیلم «هیس... دخترها فریاد نمیزنند» موافق بودید و میدانید که دست روی موضوع مهمی گذاشتهام. حالا از شما میپرسم چگونه باید این فیلم را میساختم تا به کسی برنخورد؟
درست است، اما در اینگونه مواقع متر و معیارتان چیست؟
سعی میکنم نگاهی اخلاقگرایانه داشته باشم.
شما کرمانشاهی هستید. نمونه متعالی حضور مؤثر زنان کُرد را در جنگ کوبانی علیه تروریستها شاهد هستیم. آنها در نهایت لطافت، ناچار شدند دست به اسلحه ببرند تا از حیثیتشان دفاع کنند. حالا فکر نمیکنید دستکم در جاهایی باید صریحتر رفتار کنید؟
من در جایی زندگی میکنم که نمیتوانم یکدفعه فریاد بزنم، درعینحال هم باید فریاد بزنم، پس سعی میکنم فریادم را بهگونهای بزنم که همه بشنوند، نه اینکه رانده شوند. در «زیر سقف دودی» خواستم از زندگی زناشویی، مسائل جنسی و عشقورزی صحبت کنم. زن فیلم بااکراه میگوید «وای خانم دکتر عیبه این چه حرفیه! مگر میشه از این حرفها زد».
همین دیگر، چون در فیلم خانم روانشناس (آزیتا حاجیان) درمانگر مسائل زناشویی بود، اما اصلا در فیلم واضح نیست، چرا؟
نمیتوانستم واضح آن را مطرح کنم؛ بنابراین نام مطب را روانشناسی گذاشتم. آخر مسائل زناشویی را چگونه باید در فیلم مطرح میکردم که اصل مطلب لطمه نبیند! بههمیندلیل برخیها معتقدند اگر این فیلم ساخته شد، بهدلیل حضور من بود. در غیر این صورت اصلا ساخته نمیشد. چون آبرومندانه به این مسئله نگاه میکند.