کد خبر: 7403 A

یادداشت معنادار پرویز پرستویی/ این سگ یک نابغه است

یادداشت معنادار پرویز پرستویی/ این سگ یک نابغه است

پرویز پرستویی نوشت: چندی پیش داستانی از پائولو کوئلیو خواندم که بسیار فکرم را درگیر کرد...

ایران آرت: پرویز پرستویی در رو زنامه امروز آرمان امروز نوشت: چندی پیش داستانی از پائولو کوئلیو خواندم که بسیار فکرم را درگیر کرد. ماجرا به این صورت آغاز می‌شود؛ قصابی با دیدن سگی که به طرف مغازه‌اش نزدیک می‌شد، حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید. کاغذ را گرفت. روی آن نوشته بود: «لطفا دوازده سوسیس و یک ران گوشت بدهید». ده دلار هم همراه کاغذ بود. قصاب که تعجب کرده بود، سوسیس و گوشت را در کیسه‌ای انداخت و در دهان سگ گذاشت. سگ هم کیسه را گرفت و رفت. قصاب که کنجکاو شده بود و از طرفی وقت بستن مغازه بود، تعطیل کرد و به دنبال سگ راه افتاد. سگ در خیابان حرکت کرد تا به محل خط‌کشی رسید با حوصله ایستاد تا چراغ سبز شود و بعد از خیابان رد شد. قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید.

نگاهی به تابلو حرکت اتوبوس‌ها کرد و ایستاد. قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند. اتوبوس آمد، سگ جلو اتوبوس آمد و شماره آن را نگاه کرد و به ایستگاه برگشت. صبر کرد تا اتوبوس بعدی آمد و دوباره شماره آن را چک کرد. اتوبوس درست بود و سوارشد. قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود، سوار شد. اتوبوس در حال حرکت به سمت حومه شهر بود و سگ منظره بیرون را تماشا می‌کرد. پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد. اتوبوس ایستاد و سگ باکیسه پیاده شد. قصاب هم به دنبال او راه افتاد. سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه‌ای رسید.گوشت را روی پله گذاشت و کمی عقب رفت و خودش را به در کوبید. این کار را باز هم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد. سگ به طرف محوطه باغ رفت و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چندبار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت. مردی در را باز کرد و شروع به فحش‌دادن و تنبیه سگ کرد. قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد: چه کار می‌کنی دیوانه؟ این سگ یک نابغه است.

این باهوش‌ترین سگی است که من تا به‌حال دیده‌ام. مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت: تو به این می‌گی باهوش؟ این دومین‌بار در این هفته است که کلیدش را فراموش می‌کند. از این داستان چند برداشت کردم؛ اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود. دوم اینکه چیزی که شما آن را بی‌ارزش می‌دانید، قطعا برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است. سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهم‌تر اینکه قدر داشته‌هایمان را بدانیم.

 

پرویز پرستویی
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین