فیلیمو ، فیلم نت، بازی مافیا
نماینده مجلس فیلمساز و حمله جام جم: با مافیا بازی از آب کره می گیرد
در قیاس با برنامههای تلویزیونی که به زعم او مثل غذای خانگی و دستپخت مادر هستند- شبکه نمایش خانگی را مثل فستفود و غذای بیرون دانسته و گفته بود: « فستفود را میشود ماهی یا هفتهای یکبار خورد. اگر ۱۰ روز پشت سر هم بخورید، باید در بیمارستان بستری شوید.»
ایران آرت: روزنامه جام جم ، روزنامه صدا و سیما نوشته است: از اینکه پلتفرمها در این بازار مکاره و پرهیاهو و باوجود انواع و اقسام تولیدات و کلی بریز و بپاش، هرازگاهی تنها موفق به ساخت یکی دو سریال و برنامه تا حدودی پربیننده میشوند و آن را در بوق و کرنا میکنند، برخی اوقات هم استاد تخریب و به بیراهه بردن همان تک اثر نسبتا موفقی هستند که قبلا نمایش دادهاند.
یکی از مهمترین مثالها در این زمینه به کپیها و برنامههای پیوندی برنامه «شبهای مافیا» برمیگردد و سعید ابوطالب، از بس موفقیت و بازخورد مثبت این برنامه به او مزه کرده است، دست از سر بازی مافیا و متعلقات و مشتقات آن برنمیدارد و تا کفگیر پلتفرمها به ته دیگ میخورد، دوباره با جنبه جدیدی از بازی مافیا سروکلهاش پیدا میشود. برنامههایی که در ساختار و سروشکل عملا همان بازی مافیا هستند و تنها در پوسته ظاهری تفاوتهایی جزئی دارند. این روند بیشتر از اینکه اسم دنبالهسازی داشته باشد، بیشتر سریدوزی بدون ظرافت و خلاقیت هنرمندانه بهنظر میرسد و نشان میدهد خود سازنده و مدیران پلتفرمها تا ته چیزی را درنیاورند، این سفره گسترده و مستعمل را رها نمیکنند. یکی از دلایلی که پلتفرم را جمع میبندیم، همین بازی مافیا و مشتقات و کپیهای آن است که در میان دو پلتفرم فیلیمو و فیلمنت عرضه میشود. همین مسأله نشان میدهد که اولا سازنده یک بازی (مافیا) را (هرچند با تفاوتهایی در ظاهر و جزئیات) به دو پلتفرم ارائه (و در حد نگاهی بدبینامه قالب) میکند و دوم اینکه خود پلتفرمها (بهویژه این دومی) طرح و برنامهای برای اثر موفق و پربیننده و مستقل دیگر ندارند و حاضر میشوند بستری برای نمایش دنباله برنامه موفق یک پلتفرم دیگر باشند.
مافیا بازی
در اینکه سعید ابوطالب، کارگردان و برنامهساز خوب و موفقی بهویژه در زمینه رئالیتیشو است، تردیدی نیست و توانسته در این چند سال اخیر، تواناییاش را در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی نشان دهد. این کار البته به جز توانایی و استعداد، نیاز به هوش و ارتباطات هم داشت که ابوطالب بهواسطه پیشینه و موقعیتش از هر دوی آنها برخوردار بوده است.
منتقدی مروج فرهنگ غربی
هرچند این نگاه کمی خوشبینانه است و در حالتی بدبینانه و چهبسا واقعبینانه میتوان این برنامهها را کپی دست چندم و اینجایی نمونههای موفق جهانی بدون کپیرایت دانست و گفت کسی که زمانی اعلام کرده بود: «سازمان صداوسیما موظف است حداکثر تا شش ماه پس از تصویب این قانون (طرح استفاده مدیریت شده از ماهوارههای پخش مستقیم) با راهاندازی حداقل سه شبکه تلویزیونی با گستره کشوری نسبت به دریافت و پخش همزمان آن دسته از برنامههای شبکههای ماهوارهای که مغایر با ارزشها و مبانی فرهنگ اسلامی و ملی نباشد، اقدام کند.»
ترویج فضای تجملی
گرچه این بازی استدلالی و گروهی ممکن است دستاوردهایی چون دعوت به وحدت و همدلی داشته باشد اما مسیر موفقیت و پیروزی آغشته به انواع خدعه، نیرنگ و فریب است و حتی تکرار آن در قالب یک بازی هرچقدر هم جذاب باشد، اثرات و تبعات منفی خود را در جامعه خواهد گذاشت. حالا فکر کنید چنین برنامهای با این تفکر و نگاه، چطور در پنج سری و تعداد پرشماری فصل و قسمت تولید و در پلتفرم فیلیمو به نمایش گذاشته شد. بهجز بحث اثرات مخرب فرهنگی ناخواسته، ترویج فضای لاکچری و تجملی هم یکی دیگر از ویژگیهای ناخوشایند برنامه شبهای مافیا بود و بازیگران با پوششی تقلیدی از کاراکترهای غربی و سینما و تلویزیون آنسوی آبها در برنامه حاضر میشدند که تناسبی با هنر و شخصیتشان و ریخت مورد انتظار یک برنامه ساخت ایران نداشت. برنامه شبهای مافیا گرچه در شروع و فصلهای اول و بهواسطه حضور مسلط محمدرضا علیمردانی بهعنوان گرداننده و وجود چند بازیکن خوب مثل حامد آهنگی، مجید واشقانی و خداداد عزیزی گل کرد و نان محبوبیت بازی مافیا در جامعه و میان جوانان را میخورد و حتی میتوان گفت که به این بازی در کشور و محفلهای دوستانه و کافهای دامن زد اما از جایی به بعد به قدری به تکرار رسید که خودش تیشه به ریشه خودش زد. حضور هنرمندان و چهرههایی که مهارتی در بازی مافیا نداشتند به افت کیفی برنامه منجر شد و بهجز این برخی تقلبها که از چشم آن همه دوربین و حتی تدوینگر پنهان میماند و به پخش میرسید و شوخیهای کلامی نابجا و به دور از ادب و احترام برخی بازیکنان و از کوره در رفتنهای عدهای دیگر، به پاشنه آشیل برنامه شبهای مافیا تبدیل شد. با این حال ابوطالب و فیلیمو کماکان به ادامه این برنامه اصرار داشتند و جز سوددهی مالی به چیز دیگری فکر نمیکردند.
وقتی نام پدرخوانده را میبینیم، بیشتر از هر چیز یاد رمان ماریو پوزو و فیلم مشهور و محبوب فرانسیس فوردکاپولا میافتیم که مارلون براندو در آن نقش دون ویتو کورلئونه و پدرخوانده مافیا را بازی میکرد. بعدها و در نیمه دوم ۸۰ میلادی هم که بازی مافیا در روسیه کلید خورد و بهتدریج جهانی شد، موقع مواجهه با بازیکن پدرخوانده (رئیس مافیا) باز هم این چهره دفرمه و خسته دون ویتو کورلئونه با آن طمانینه و چانه کج است که در ذهن ما سنگینی میکند. اما این ذهنیت از پدرخوانده در برنامهای به این نام در پلتفرم فیلمنت دستخوش تغییر ناخوشایندی شد. این برنامه که دنباله برنامه شبهای مافیا بود، با وجود برخی تغییرات ظاهری و حتی ساختاری در بازی، همان بازی مافیا در سر و شکلی ظاهرا تازه بود و نهتنها برنامه چشمگیری از آب درنیامد، بلکه به دلیل ادامه کم و بیش فضای شبهای مافیا و نابلدی بیشتر بازیکنان، مسیر اشتباه آنها و غیبت بازیکنان درجه یک، به رقابتی طولانی و فرسایشی در هر قسمت تبدیل شد. همه آن نیت و تلاش ابوطالب و سازندگان این برنامه برای جهانی متفاوت از شبهای مافیا و دوری از نقاط ضعف و اشتباهات آن برنامه و طراحی مسابقهای تازه با موضوع بازی مافیا و یک ماه یادگیری و تمرین بازیکنان قبل از برنامه، در عمل راه به جایی نبرد و این برنامه نهتنها موفق به تکرار برنامه شبهای مافیا نشد، بلکه حتی تجربه خوب تماشای قسمتها و فصلهای ابتدایی آن برنامه مبدا را هم لوث کرد و از بین برد. همانطور که اشاره کردیم، خود برنامه شبهای مافیا از جایی به بعد یکسره به تکرار و از رونق افتاد، آن وقت سازندگان این رئالیتیشو با چه جرات و اعتماد به نفسی، طعامی تکراری را هرچند با ظاهر و تزئین اندکی متفاوت اما دقیقا با همان ترکیبات غذایی پیش روی مخاطبان قرار دادند و مهمتر اینکه مدیران پلتفرم فیلمنت چطور حاضر شدند شام بیات پلتفرم دیگری چون فیلیمو را سِرو کنند؟ نکته دیگر اینکه آنچه پدرخوانده را به نسخهای تکراری و ناموفق از شبهای مافیا تبدیل کرد، دایره تقریبا بسته و تکراری بازیکنان بود و همان چهرههایی که حضورشان در شبهای مافیا هم به ورطه تکرار رسیده بود، باز هم در پدرخوانده لبخندهای تصنعی غربی تحویل مخاطبان میدادند.
ارتش شکستخورده سری
فاجعه شبهای مافیا با رئالیتیشو «ارتش سری» به کارگردانی سعید ابوطالب کامل شد و حتی میشد قبل از مواجهه و با توجه به عقبه ناموفق پدرخوانده، شکست آن را پیشبینی کرد. گرچه شاید تفاوت ظاهری ارتش سری با پدرخوانده و شبهای مافیا محسوستر باشد و از پوشش و لایه بیرونی سریال مشهور و محبوب ارتش سری محصول بیبیسی استفاده شده است اما باز این بهرهمندی از سازوکار بازی مافیاست و با یک بازی گروهی و استدلالی مواجهیم که مثل بازی مافیا که یک گروه مافیا و یک گروه شهروندان مقابل هم قرار میگیرند، اینجا هم یک گروه گشتاپو (آدم بدها) و یک گروه پارتیزان (آدم خوبها) را داریم که به جنگ یکدیگر میروند. فارغ از اینکه به دلیل ترکیب بازیکنان و طراحی بد لباسها که قرار است تداعیکننده فضای سریال ارتش سری باشد، این رئالیتیشو کاملا در سطح حرکت میکند و تصنعی به نظر میرسد. استفاده از آن ماسکهای برنامه «پدرخوانده» به عنوان نمونه هم نشان میدهد این ادامه همان سفره پهنشده برنامههای پیشین ابوطالب است و دیگر هم فرقی نمیکند بازی مافیا با چه سروشکلی و با چه اسمی و در کدام پلتفرم تولید و پخش شود.