سروش صحت، فال حافظ، تاکسی
سروش صحت و آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
کبری سلیمانی - سروش صحت و آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
ایران آرت: سروش صحت در اعتماد نوشت:
توی تاکسی کسی حرف نمیزد. نه راننده، نه مردی که جلوی تاکسی نشسته بود و نه زنی که کنار من عقب تاکسی بود.
پشت چراغ قرمز مردی که جلوی تاکسی بود از پسرک فالفروشی، فال حافظ خرید.
زن گفت: «میشه فالتون را بخونید.»
مرد پاکت را باز کرد و خواند: «فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش/ گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش/ دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند/ خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش/ جای آن است که خون موج زند در دل لعل/ زین تغابن که خزف میشکند بازارش/ بلبل از فیض گل آموخت سخن، ورنه نبود/ این همه قول و غزل تعبیه در منقارش/ ای که از کوچه معشوقه ما میگذری/ برحذر باش که سر میشکند دیوارش/ آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست...»
اینجا که رسید، راننده تاکسی به گریه افتاد و هق هق گریه کرد.