احتیاط از جشنواره سینما حقیقت بالا می رود/ فیلم مستند مگر چیزی جز دل به دریا زدن است؟
احتیاط البته فقط در پروتکل، ماسک و کرونا خلاصه نمیشود؛ چون برگزارکنندگان پانزدهمین دوره این جشنواره معتبر سینمایی هم محتاط عمل کردند و احتمالا تا اختتامیه هم این رویکرد را ادامه خواهند داد.
ایران آرت: مسعود میر در همشهری نوشت: با احتیاط چارسو را باید فتح کرد؛ این قصه امسال است؛ البته چون سال گذشته فجر جهانی به کوویدـ 19باخت و بعد هم حقیقت خودش را به ناچار در فضای مجازی پنهان کرد. امسال این احتیاط البته در بهار جشنواره جهانی به تردید و تصمیم مدیران گره خورد، ولی بالاخره حقیقت اثریگذاری واکسن به داد جشنواره حقیقت رسید تا این روزها بشود چارسو را به بهانه تماشای مستند، حقیقی یافت؛ البته با احتیاط...
احتیاط البته فقط در پروتکل، ماسک و کرونا خلاصه نمیشود؛ چون برگزارکنندگان پانزدهمین دوره این جشنواره معتبر سینمایی هم محتاط عمل کردند و احتمالا تا اختتامیه هم این رویکرد را ادامه خواهند داد. کافی است مرور کنید خبرهای قبل از آغاز جشنواره را و نگاهی بیندازید به حکایت چینش هیأت انتخابی که خودشان در دقیقه نود انتخاب شدند و بعد هم آنچه را انتخاب کرده بودند به هیأت نظارت سازمان سینمایی ارائه کردند. نتیجه این احتیاط شاید در خوشبینانهترین حالت کم شدن اکسیژن حقیقت در جشنواره سینما حقیقت بود.
لطفا این احتیاط ابتدای متن را بیخیال نشوید. برگزارکنندگان این دوره جشنواره شاید چون نمیدانند که تا چندی دیگر هنوز هم میتوانند به اتاقهای ساختمان خواستنی میدان پالیزی بروند و پشت میزهایشان بنشینند، سعی کردند تا احتمال هرگونه ابتلا به حاشیه را منتفی کنند. برخی فیلمها ماندند برای بعدها و برخی دیگر با فیلتر احتیاط داوری شدند تا شاید قصهای حاشیهای دامن برگزارکنندگان را نگیرد.
با این دست فرمان است که میشود این روزها در جشنوارهای بینالمللی و معتبر هنوز مستندهایی را دید که قصههای روستایی نخنما را روایت میکنند. یکی میشود «گالش منزل» که روایت طبیعت با جان است به دلخوشی تماشایی شدن طبیعت بیجان، و سراسر است از بازیهای هدایت شده و قابهای به دور از حقیقت. رودخانه خونین انتهایی این فیلم در بخش مسابقه ملی نه قصه شعبانعلی و گوسالههایش که داستان ذبح خلاقیت و حقیقت است برای سوژهای که کاش بکر بودنش با یک متن غیرجذاب در انتهای فیلم درهم آمیخته نمیشد. از این نمونهها بسیار است. اصلا میشود رفت سراغ قصه «شازده حمام» که همه اعجاز قلم و ویژه بودن کاراکتر جغرافیدان و نویسندهاش لابهلای چکههای آب حمام و شیطنتهای بینمک راویاش غرق شده است. بخش مسابقه ملی جشنواره از این احتیاطها کم ندارد... .
باز هم میشود از احتیاط گفت و این واژه کلافهکننده را خرج کرد برای آیین بزرگداشت مردی که رد درخشان خلاقیت، آداب حرفهای و آثارش از پرسپولیس تا شیکاگو و از خلیجفارس تا آسمان سیاه شب هویداست. اینکه مراسم نکوداشت ارد عطارپور در نهایت با سخنرانی یکی، دو نفری که ارتباطی با کار حرفهای و روحیات این فیلمساز برجسته ندارند، تبدیل به محملی برای گلایه و دلخوری میشود بهنظر چیزی جز احتیاط را به ذهن متبادر نمیکند.
جشنواره هنوز تا پایان راه فرصت دارد، جشنواره سینماحقیقت همواره بهعنوان یک مرجع شفاف و دقیق و البته پایبند به اصول حرفهای و البته پیشرو بودن در خاطر من و ما مثبوت است، کاش این احتیاط از سینماحقیقت رخت بربندد. مستندسازی مگر چیزی جز دل به دریا زدن است؟