هدیه بازوند: دوست دارم بار کولبرها را از دوششان بردارم/ گفتگوی صمیمانه با روژان نون خ
بازیگر نقش روژان در "نون خ" درباره فصل سوم این سریال، کم حاشیه بودنش، نوروز و چهارشنبهسوری، شغل دوم خود و کولبرهای کرد سخن گفت.
ایران آرت: هدیه بازوند متولد ۲۷ مرداد ۱۳۶۶، در بندرعباس، اصالتا کرد کرمانشاه، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و فارغ التحصیل مهندسی معماری است. در سال ۹۷ اولین تجربه بازیگری خود را در مقابل دوربین به دست آورد و سپس در فیلم سینمایی "آنجا همین ساعت" به ایفای نقش پرداخت، اما با فصل اول سریال "نون خ" به چهرهای شناخته شده نزد مخاطبان دنیای تصویر تبدیل شد.
در ادامه بخشهایی از گفتوگوی این بازیگر با عباسعلی اسکتی در مجله کولاک را میخوانید.
چه اتفاقی باعث استقبال خوب مخاطب از سریال "نون خ" شده است؟
"نون خ" توانست با به نمایش گذاشتن انسجام خانواده، ساده زیستی و رفاقت های ناب، دل مخاطبان را به دست بیاورد. البته که به تصویر کشیدن مناظر و طبیعت های بکر غرب کشور و به نمایش گذاشتن آن لباس های محلی هم بی تاثیر نبود، آنقدر که کارهای امروزی در فضاهای شهری و مدرن و خانه های لوکس اتفاق می افتد، پس بیننده یک کشش خاصی به فضاهای روستایی، آن خانه های کاهگلی و چیدمان خانه های روستایی پیدا می کند و به نظر من "نون خ" به خوبی توانست این را به نمایش بگذارد و مخاطب هم با آن ارتباط برقرار کرد.
فکر می کنید سری سوم این مجموعه هم با استقبال بیننده روبه رو شود؟
به نظر من فصل سوم نون خ اصلا با فصل های قبل قابل مقایسه نیست؛ هم از لحاظ پرداخت نویسنده به شخصیت ها و هم از لحاظ قصه و پختگی بازی بازیگرها. شخصیت ها در کاراکترهای خودشان بیشتر جا افتاده اند و امیدواریم که با استقبال تماشاگران مواجه شود.
خانم هدیه بازوند نوروز شما را یاد چه چیزی می اندازد؟
نوروز به شکل عجیبی من را یاد عیدی می اندازد که خانه مادربزرگم بودیم و لحظه تحویل سال که صبح خیلی زود بود، مادرم من را از خواب بیدار کرد، لباس هایی که برای عید خریده بود را تن من کرد و بعد دیدم خاله ام یک تخم مرغ مخصوص برای من رنگ و نقاشی کرده است. من آن سال عجیب بوی عید را احساس کردم. پدربزرگ ده تا صد تومانی نو به من عیدی داد و الان چند سالی می شود که به رحمت خدا رفته و من عید هر سال جای خالی ایشان را خیلی احساس می کنم. عید هر سال به یاد آن عید می افتم و آن نوروز برای من عیدی واقعی بود که دیگر تکرار نشد.
*چقدر به سنت هایی مانند نوروز و چهارشنبه سوری پایبند هستید؟
سنت ها را خیلی دوست دارم و به هیچ وجه نمی خواهم برای من عادی یا فراموش شوند. یادم می آید یک سال سفره هفت سین نچیده بودیم و من هنوز که هنوز است ناراحتم که چرا آن سال موقع سال تحویل، سر سفره هفت سین ننشسته بودم و امیدورام که این سنت های قشنگ ما هیچ وقت فراموش نشوند.
*چرا از این همه فعالیت هنری "بازیگری" را انتخاب کرده اید؟
من عاشق هنر هستم، به هر شکل و رنگ و لعابی، و به نظر من بازیگری مجموعه ای از تمام هنرهاست. برای یک بازیگر خوب بودن و خوب ماندن باید از هر شاخه هنر گلی را بچینید و در گلدان بزرگی به نام هنرپیشگی بگذارید.
*رسیدن به دنیای تصویر و دیده شدن چه المان هایی می خواهد؟
خوب دیدن، خوب شنیدن، قدرت تخیل بسیار بالا، قدرت بیان قوی، صدا، آمادگی جسمانی و… به قول معروف این قصه سر دراز دارد، ولی یک قضیه ای بین عوام جا افتاده است که می گویند فلانی چهره زیبایی دارد یا جذابیت دارد، پس به درد بازیگری می خورد. به نظر من چهره گزینه آخر برای بازیگری است. استعداد ذاتی و هوش بسیار بالا در کنار آموزش از اساتید این حرفه در اولویت است.
*یعنی خوش چهره بودن در پیشنهاد نقش تاثیر ندارد؟
لزوما داشتن چهره خوب در پیشنهاد نقش ها موثر نیستند. اصلا نقش هایی هستند که نباید چهره زیبایی آنها را بازی کند. بماند که به نظر من همه مخلوقات خداوند زیبایی منحصر به فرد خودشان را دارند.
*شما جزو بازیگران خوش چهره هستید؟
فکر می کنم جزو چهره های معمولی باشم.
*از کار بازیگران و کارگردان های خارجی کدام را می پسندید؟
من بسیار پیگیر و دنبال کننده کارهای آقای "مارتین اسکورسیزی" هستم که به نظر من ایشان فیلمنامه نویسی بسیار قوی هم هستند. آقای "آل پاچینو" و آقای "رابرت دنیرو" هم بازیگران مورد علاقه من هستند.
*شما بازیگر کم حاشیه ای هستید، حاشیه را دوست ندارید؟
من اصلا به دنبال حاشیه و حاشیهسازی نیستم و دیده شدن از این راه را اصلا برای خودم نمی پسندم. گرچه این روزها بازار حاشیه ساختن برای همه داغ است و ممکن است من هم در امان نباشم، ولی به هیچ عنوان کسانی را که خودشان برای خودشان حاشیه می سازند، قضاوت نمی کنم. از همه هم درخواست می کنم دیگران را قضاوت نکنند، چون هیچ کدام از ما جای آن افراد نیستیم و زندگی آنها را زندگی نکرده ایم پس حق قضاوت آنان را هم نداریم.
*غیر از بازیگری چه فعالیت دیگری دارید؟
به کار معماری مشغول هستم. من یک معمارم و در این حرفه هم فعالیت می کنم.
*اگر ده میلیارد پول داشتید، چکار می کردید؟
مدت زیادی است به آدم هایی فکر می کنم که کمتر کسی به فکر آنهاست. دوست داشتم بروم بار کولبرهای کرد عزیز را از روی دوش آنان بردارم و به آنها بگویم دیگر لازم نیست به خاطر یک لقمه نان با جانشان بازی کنند. ای کاش می توانستم و صد افسوس که دست من آنقدر قدرت ندارند. اگر این مبلغ در اختیارم قرار می گرفت، خیلی دوست داشتم آن را دو دستی تقدیم این عزیزان کنم.