کد خبر: 3683 A

هفده سال از مرگ محمدعلی فردین گذشت

آقا خودش خوب می‌دونه؛ یکه‌بزن فداکار، لاابالی خوش‌طینت و عاصی

آقا خودش خوب می‌دونه؛ یکه‌بزن فداکار، لاابالی خوش‌طینت و عاصی

محمدعلی فردین در روز ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ درگذشت؛ مردی که عمری انگ «آبگوشتی» بر سینمایش زدند و مروج فرهنگ ابتذال دانستندش و هرگز جواز حضور مجددش را جلوی دوربین صادر نکردند، تنها شخصیت سینمایی ایرانی است که در فرهنگ عامه برای خودش صاحب اصطلاح مستقل است: «فردین‌بازی»

ایران‌آرت: محمدعلی فردین در روز ۱۸ فروردین ۱۳۷۹ درگذشت؛ مردی که عمری انگ «آبگوشتی» بر سینمایش زدند و مروج فرهنگ ابتذال دانستندش و هرگز جواز حضور مجددش را جلوی دوربین صادر نکردند، تنها شخصیت سینمایی ایرانی است که در فرهنگ عامه برای خودش صاحب اصطلاح مستقل است: «فردین‌بازی».

در روزنامه «وقایع اتفاقیه» به قلم علی مسعودی‌نیا آمده است: برخی پدیده‌های فرهنگی آن‌قدر مهم و تأثیرگذار هستند که سالیان سال هم بر طبل انکارشان بکوبی و نادیده‌شان بگیری، بالاخره کار خودشان را می‌کنند و به جایی که باید، می‌رسند.

در این صد و اندی سالی که می‌گویند سینمای ایران قدمت دارد، در میان این همه ستاره ریزودرشت مانا یا گذرا؛ در میان این همه فیلم جایزه‌گرفته و نگرفته، فیلمفارسی، موج نو، اکشن، ملودرام، کمدی و جنگی، هیچ نامی مثل محمدعلی فردین در فرهنگ سینمای ایران تثبیت نشده است. تشییع پیکر او را حتما خیلی‌ها به خاطر دارند و از پس آن مراسم ترحیمش را که تقریبا تهران را به حالت نیمه‌تعطیل درآورده بود.

مردی که عمری انگ «آبگوشتی» بر سینمایش زدند و مروج فرهنگ ابتذال دانستندش و هرگز جواز حضور مجددش را جلوی دوربین صادر نکردند، تنها شخصیت سینمایی ایرانی است که در فرهنگ عامه برای خودش صاحب اصطلاح مستقل است و این یعنی ماجرای فردین و سینمایش، از حیطه بازیگر و هنر فراتر رفته و یک پدیده فرهنگی مقبول بوده که در ذهن توده‌ها جا افتاده؛ تا جایی که با استفاده از نامش و تیپی که در فیلم‌ها ایفا می‌کرد، واژه «فردین‌بازی» را به فرهنگ لغات ایرانی افزوده است: عبارتی به معنای فتوت، فداکاری و جوانمردی اغراق‌آمیز.

اگر یک سر سینمای فردین آبگوشتی بود و مروج ابتذال (که البته بود و این مختص به فردین هم نمی‌شد و تمام سنت فیلمفارسی را به نوعی در بر می‌گرفت) سویه دیگرش هم ترویج فتوت، فداکاری و جوانمردی بود. این پارادوکس عجیب از تلفیق امر اخلاقی و غیراخلاقی معجونی ساخته بود به نام فردین: قهرمانی با قوای فیزیکی بالا، سیمایی خوشایند، قلبی مهربان و روحیه‌ای فداکارانه.

اتفاقاً در بسیاری از فیلم‌ها، فردین نه آن یک ‌لاقبای کلبی‌مسلک کافه‌نشین، که برآمده از جامعه کارگر و دهقان بود و در چنگال دسایس شهری اسیر می‌شد و در غیاب قانون و عدالت مجبور می‌شد خودش حقش را بگیرد. می‌خواهم بگویم که واقعاً دیگر اهمیتی ندارد در این مورد بحث کنیم که فردین در مقام بازیگر و کارگردان، کارنامه قابل اعتنایی در سینمای ایران داشت یا نداشت. او و فیلم‌هایش به قدری برای مردم دوست‌داشتنی و باورپذیر بودند که در فرهنگ آنان جا خوش کردند.

بسیار می‌شناسیم پدرانی را که به عشق او نام کوچک فرزندشان را فردین گذاشتند، بی‌توجه به اینکه فردین نام خانوادگی او بوده است. این مرد برآمده از سنت و ورزش سنتی و بومی کشتی، یکه‌بزن فداکار، لاابالی خوش‌طینت و عاصی، بدل شد به شمایلی از مرد ایده‌آل ایرانی؛ شمایلی که البته با تغییر معاییر ارزشی اجتماع باید فرومی‌ریخت اما آنچه فروریخت در اصل خود فردین بود، نه شمایلش.

شمایل او در یادها و قلب‌های چند نسل باقی ماند و خودش در دوری از سینما پیر شد، وارد بازار شد و به کسب‌وکار فروش فرش پرداخت و در نهایت هم با مرگ تمثیلی خود جماعت خاموش را به خیابان کشاند تا سرانجام برای از دست‌رفتن اسطوره‌شان ناله‌ای از سر سوگ سر بدهند.

 

محمدعلی فردین
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین