صحبتهای بی پرده آزاده نامداری درباره فرزاد حسنی
آزاده نامداری اعلام کرد که در حال حاضر اولویت اولش فرزندش است و پس از بزرگ شدن او به اجرا فکر میکند.
ایران آرت: یک فیلم از مهمانی شخصی یا اظهارنظر جنجالی در مورد فردی خاص و حتی حرفهایی ناگفته از زندگی شخصی کافی است تا مدیران صداوسیما حکم به حذف تصویر مجری مشهوری بدهند، این روایتی است که در دهههای مختلف برای چند مجری معروف صداوسیما تکرار شده است و خواهد شد.
محمود شهریاری، فرزاد حسنی، علی ضیا، فرزاد جمشیدی، جواد یحیوی، آزاده نامداری و... بخشی از فهرست بلند مجریهای ممنوعالتصویر صداوسیما هستند که برخی خوششانس بودهاند و باز هم در قاب تلویزیون جای گرفتهاند و برخی هم سالهاست که تغییری در پرونده ممنوعالتصویریشان ایجاد نشده است.
براساس گزارش روزنامه همشهری، آزاده نامداری، مجری جوان صداوسیما که ۱۲ سال در تلویزیون مشغول بهکار بود به دلیل حاشیههایی که حول سفر شخصیاش به خارج از کشور ایجاد شد، دیگر امکان اجرای برنامهای را پیدا نکرده است. گفتوگوی ما با این مجری را که مدتی است در صداوسیما به او برنامهای برای اجرا نمیدهند، بخوانید.
الان پیشنهاد کاری به شما نشده است؟ اصلا به شما گفتهاند که ممنوعالتصویر هستید یا نه؟
من یک اصل را در تلویزیون فهمیدهام که هیچوقت به من مجری نمیگویند ممنوعالفالیت هستی و نمیتوانی اجرا کنی. کسی به من این را نگفت و هیچ نامهای وجود ندارد و کسی با صراحت از ممنوعالتصویری با من حرف نزد. من هم آدم پیگیری نیستم و نرفتم پشت دفتر مدیرها بنشینم و آه و ناله کنم که من جوانیام را برای صداوسیما گذاشتهام. نگاهم این است که اگر صداوسیما من را بخواهد خودش درخواست میدهد و اگر هم دلش نخواهد نمیگوید.
پس همین که به شما برنامه پیشنهاد نمیشود، ملاک ممنوعالتصویری شماست؟
بله، ممکن است اینطوری باشد. در چند سال اخیر بزرگترین دلیلی که باعث شد من کار رسانه را پیگیری نکنم، تولد دخترم بود و فعلا تا یک سال دیگر این موضوع برایم اولویت دارد و وقتی فرزندم بزرگ شود احتمال دارد که برای بازگشت به اجرا تلاش کنم.
مهمترین دلیلی که باعث شد تا صداوسیما ترجیح بدهد تصویر آزاده نامداری از تلویزیون پخش نشود، چه بود؟
من باز به گذشته برمیگردم. من یک آدم ۱۹ ساله بودم که وارد تلویزیون شدم و از یک آدم ۱۹ ساله توقع اینکه باید همهچیز را بداند، نباید داشته باشید. اگر آدمها الان عیب و ایرادی در من میبینند باید به این فکر کنند که من سنم کم بود و داشتم در مورد همهچیز تجربه میکردم؛ از پوششم گرفته تا حرفهایی که میزدم. هیچ وقت نمیشود یک دختر ۱۹ساله را پای میز محاکمه گذاشت و گفت که چرا این را پوشیدی و چرا این عقیده را داشتی. آدمها در گذر زمان تغییر میکنند. من در زندگیام همیشه به اخلاق معتقد بودم و این یک چارچوب است که من هرگز از آن تخطی نمیکنم. حقالناس فقط پول نیست، اینکه من دل کسی را نمیشکنم، زیرآب کسی را نمیزنم و...برایم خیلی مهم است. شاید خیلی از افراد که من را نمیشناسند، دست به قضاوت بزنند اما آنهایی که من را از نزدیک میشناسند، میدانند که من در این چارچوب زندگی میکنم و میتوانم هر آنچه در این چارچوب اتفاق افتاده است را توضیح دهم. حرف من این است که اگر کسی کاری انجام داد نباید به راحتی قضاوتش کنیم.
اتفاقهایی که برای شما افتاد را ناشی از قضاوت میدانید...
زندگیام سالهاست که در حال قضاوت است و هیچ جایی هم ندارم تا توضیح بدهم و به آدمها بگویم اشتباه میکنید.
خیلی وقتها افراد با کارهایشان خودشان را در معرض قضاوت قرار میدهند، مثلا شما با پستهایی که در اینستاگرام میگذاشتید به حاشیههایی که برایتان ایجاد شد دامن میزدید...
میتوانید مثال بزنید؟
همان پستهایی که در رابطه با زندگی شخصیتان و ازدواج اولتان میگذاشتید.
با وجود تمام آفتهایی که اینستاگرام دارد و مشکلاتی که ایجاد میکند بهنظرم صفحه اینستاگرام باعث میشود که افراد صادقانه در مورد خودشان حرف بزنند. اگر حاشیهای ایجاد شده است برای من مهم نیست.
یعنی میگویید این حاشیهها در دایره فعالیتتان برای اجرا هم تأثیر نداشت؟
واقعیت این است که من از اینکه در حال رشد و تغییر نگاه هستم، ناراحت نیستم.
پس شما میگویید آن مواردی که در زندگی کاری شما باعث حاشیه شد، ناشی از تجربه کردنهایتان در زندگی شخصیتان بود که باید در گذر زمان اتفاق میافتاد...
بله، تأثیر این اتفاقات برایم اهمیت ندارد. خب، من صفحه شخصی دارم و دوست دارم از نکات مختلف زندگیام در اینستاگرام بگذارم.
اما خب، تصاویری که شما در مورد اختلافهایتان از زندگی اولتان منتشر کردید، خودش موجب حاشیهسازی برایتان شد.
جدا شدن یک اتفاق مهلک نیست، من ازدواج کردم، فهمیدم اشتباه بود و اشتباهم را جبران کردم. اگر هم آن اتفاقات بر کار من اثر گذاشت به این دلیل بود که جامعه مردسالاری داریم و آنها مرد را به جای زن انتخاب میکنند و طرف مقابل که اصلا تمایلی به آوردن نامش ندارم، جزو آن دسته افرادی است که از مدیران پیگیری کارش را میکند و به افراد زیادی زنگ میزند اما من اینگونه نیستم.
<b>به نام خدا : سلام ، خانم نامداری مگر می شود هر کاری را عملا تجربه کرد ؟!! مثلا می شود خود کشی کرد تا حس خودکشی را دریابیم ؟!! یا به فساد کشیده شویم تا بدانیم چه حس و حالی دارد !! یا کسی را بکشیم تا حس یک قاتل را بفهمیم ؟!! خانم نامداری 19 سال سن برای تشخیص خوبی از بدی کافی نیست ؟!! تجربه عملی خیلی از کارها برای آدم گران تمام می شود و گاها جبران ناپذیر پس این وسط عقل سلیم که هدیه گرانبها ی خداوند به انسانها ست چکاره است ؟!! چرا فکر نکرده باید کاری را انجام داد ؟ چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی ؟</b>