داستان ورود زامبیها به صنعت سینما
باربد اعلایی: وقتی در سال 1968 جرج رومرو فیلم «شب مردگان زنده» را بهنمایش گذاشت، هنوز زامبیها به شخصیتهای شناخته شده فیلمها و سریالها تبدیل نشده بودند.
ایران آرت: در جایی از فیلم شخصیتهای مورد حمله قرار گرفته مقابل تلویزیون مینشینند تا بفهمند چه خبر است و این مهاجمان که گویی در بیداری خوابند، کیستند. اینجا مهاجمان مسخ شده برای مخاطب و شخصیتهای فیلم به یک میزان ناشناسند از همین رو فیلم باید این آدمخواران را معرفی کند.اینچنین رومرو در سال 1968 لحظه مهمی را برای تاریخ سینما رقم زد.
«شب مردگان زنده» از چنان لایههای معنایی برخوردار است که تا همین امروز مخاطب را بهدقت در لایههای خود وا میدارد. زمانی که فیلم در اول اکتبر 1968 بهنمایش در آمد 6 ماه از ترور مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش حقوقمدنی سیاهپوستان آمریکایی گذشته بود. این از آن رو اهمیت دارد که رومرو یکی از شخصیتهای اصلی خود را که از دست زامبیها فرار میکند، یک سیاهپوست قرار میدهد. جالب اینکه در میان زامبیها هیچ سیاهپوستی دیده نمیشود. از سوی دیگر 10ماه از آغاز حمله «عید تت» در جریان جنگ ویتنام میگذشت. این عملیات تا تابستان 1969 ادامه داشت و تاثیر زیادی بر بسیج شدن افکار عمومی علیه این جنگ در داخل آمریکا داشت. در سکانس آغازین فیلم وقتی خواهر و برادر برای رفتن بر سر قبر پدرشان وارد قبرستان میشوند. در پسزمینه قبرهایی را میبینیم که پرچم آمریکا روی آنها قرار گرفته این چنین قبرهایی به طور معمول برای سربازان و کشتهشدگان در جنگ است. اینگونه رومرو از همان آغاز جنگ ویتنام را در پس زمینه روایتش قرار میدهد. از سوی دیگر در فیلم دلیل شکلگیری زامبیها در فیلم یک انفجار فضایی عنوان میشود. نام ناسا بهمیان میآید و اینکه کاوشگری هنگام ماموریت منفجر شده و در نتیجه تشعشعات باعث شده انسانهایی به زامبی تبدیل شوند و در ادامه این مسخشدگی به شکل مسری ادامه پیدا میکند. اینگونه رومرو مسئله رقابت آمریکا و شوروی بر سر اکتشافات فضایی را دریکی دیگر از لایههای روایتش قرار میدهد. در زمان ساخت «شب مردگان زنده» هفتسال از سفر یوری گاگارین از سازمان فضایی فدرال روسیه به فضا میگذشت و یکسال بعد از نمایش فیلم بود که نیل آرمسترانگ بهعنوان نخستین آمریکایی، بر ماه گام نهاد. دهه 60 را اوج جنگ فضایی این دو ابر قدرت دانستهاند. در چنین جهانی است که زامبیهای رومرو شکل میگیرند. آنها مردگان متحرکی هستند که از انسانهای سالم تغذیه و اینچنین به جمعیت خود اضافه میکنند. بسیاری از تحلیلگران، زامبیهای رومرو را نتیجه زیست در یک جامعه پر از ترس و پر از جنگ دانستهاند. اما آنچه که بیش از همه در فیلم رومرو واکنشی مستقیم بهشرایط روز نشان میدهد، در ارتباط با سرنوشت شخصیت سیاهپوست فیلم است. در میان آدمهایی که از دست زامبیها فرار میکنند، تنها شخصیت سیاهپوست است که از شب حمله جان بهدر میبرد. اما وقتی صبح نیروهای نجات سر میرسند خود آنها هستند که سیاه را به گلوله میبندند. اینگونه جای زامبیها با هم عوض میشود. آنها به شخصیت سیاهپوست به چشم زامبی نگاه میکنند و همان کاری را با او میکنند که تا ساعتی قبل زامبیها میخواستند چنین کنند. رومرو سکانس پایانی را به شکل عکس برگزار میکند.نیروهای نجات با چنگک جسد مرد سیاهپوست را حمل میکنند و میبرند برای سوزاندن. این همان کاری است که تا چندساعت پیش شخصیت سیاه با زامبیها میکرد. اینگونه رومرو جامعهای را تصویر میکند که در آن همه از هم میترسند. با سکانس پایانی رومرو مفهوم زامبی را از سطح شمایل فراتر میبرد.
زامبی دیگر کسی نیست که صورتی زخمخورده دارد و جسم آدمهای سالم را بهدندان میکشد. وقتی گروه نجات در جایگاه زامبیهایی با چهره سالم قرار میگیرند روایت وارد سطح عمیقتری میشود و اشاره میکند به زامبیهایی که در اعماق روح انسان امروز خانه کردهاند. اینچنین و باوجود این لایههای معنایی است که رومرو میتواند در همان نخستین گام زامبیهایی را خلق کند که تاکنون زندهماندهاند. «شب مردگان زنده» تاکنون فیلم ترسناکی باقی مانده آن هم در حالی که بسیاری از محصولات هالیوودی سینمای وحشت امروز در لحظاتی پهلو به سینمای کمدی میزنند. سینمای وحشت امروز در لحظاتی به زور سر و صدا و گریم و سایهها میخواهد ترسناک باشد و همین خندهدارش میکند. اما «شبمردگان زنده» رومرو شبی بس دراز باشد.