روزمرگیها را با احساس درونی خود همراه کردم/ شبنم شعبانی از نمایشگاهش در گالری گلستان میگوید
شعبانی عقیده دارد برداشت سوژهها از دنیای اطراف کاری عادی است اما لازم است که هنرمند بتواند سوژه را از درون خود عبور دهد و احساس خود را نیز به کار بیافزاید.
ایرانآرت: این روزها گالری گلستان میزبان آثار شبنم شعبانی است، این هنرمند نقاش درباره این مجموعه آثار خود گفت: نمایشگاه اخیر بیست و یکمین تجربه نمایشگاه گروهی و انفرادی من و البته دومین تجربه همکاری من با گالری گلستان است. برای این نمایشگاه عنوانی مشخص نکردم زیرا فکر کردم بیان نگاه درونی که مدنظر دارم، ممکن است، کلیشهای به نظر برسد، لذا نخواستم که نمایشگاه را با عنوانی که ممکن است شعاری به نظر رسد، اجرا کنم.
این هنرمند نقاش درباره مفهوم آثار به نمایش درآمده در گالری گلستان توضیح داد و افزود: در نگاه من عنوان نمایشگاه کنونی تنهایی تنهاست، زیرا این معنا که همه ما و بدنهایمان در شرایط خاصی تنها هستیم، مد نظرم بود. من سعی کردم که در آثار این نمایشگاه فضاها و خلوتهای انسانها را به تصویر بکشم. خلوتهایی که گاهی همه ما ناگزیر از آن هستیم.
وی لحظههای تنهایی را منشاء الهام این نمایشگاه خواند و اضافه کرد: همه ما در تنهایی خود بارهای عاطفی مختلفی نظیر اضطراب، شادی، غم و ... را به دوش میکشیم؛ به همین خاطر من سعی کردم که این روزمرگیها را با احساس درونی خود همراه کنم و به تصویر بکشم.
این هنرمند نقاش در پاسخ به این سوال که چرا سوژه تمام آثار زنان هستند، گفت: من اصراری ندارم که کارهایم از جنس زنان باشد اما از آنجایی که من یک زن هستم و دنیا را از نگاه خودم میبینم، روی این محور حرکت کردم.
شعبانی همزادپنداری آثار با درون هنرمند را اصلی مهم خواند و بیان کرد: هر چقدر که من به عنوان یک هنرمند اصرار داشته باشم، کارهایم بدون جنسیت باشد، امکانپذیر نیست، زیرا در نهایت این دیدگاه من است که کار را به تصویر میکشد به همین خاطر لازم است که بتوانم با فضای کارم همزادپنداری کنم. از آنجایی که خودم یک زن هستم، بدیهی است که احساس من نیز در اثر درگیر میشود، لذا کارها به این سمت و سو رفت.
وی پرترههای به نمایش گذاشته شده را متاثر از حال و هوای خودش خواند و توضیح داد: لحظههای تنهایی چیزی است که همه ما در زندگی خود داریم، اما قطعا نمیتوانیم خودمان را از زاویه شخص سوم نگاه کنیم به همین خاطر من سوژه و الهام کارم را از دیگران گرفتم، یعنی با دقت در لحظات تنهایی و خلوت آدمهایی که در زندگی من حضور دارند، این سوژهها به ذهن من راه یافت اما قطعا بعد از انتخاب این فضا سوژهها از درون من و احساساتم عبور کرد.
این هنرمند ادامه داد: برداشت سوژهها از دنیای اطراف کاری عادی است که عموم هنرمندان آن را انجام میدهند اما آنچه که یک اثر را برجسته میکند چیزی فراتر از این است لذا لازم است که هنرمند بتواند سوژه را از درون خود عبور دهد و احساس خود را نیز به کار بیافزاید به همین خاطر این آثار در خلوت من نیز دچار تغییراتی شد. در واقع من هنرمند، وقتی چنین مدلی را در زندگی روزمره میبینم، "آن" لحظه را دریافت میکنم و سپس آنرا در خلوت خودم میپروارانم اما آنچه که قصد دارم از این آثار بیان کنم این است که همه ما نیز میتوانیم دارای چنین حالتها و احساساتی باشیم.
شعبانی در خصوص دلیل محو بودن چهرهها در آثار گفت: با وجود اینکه کارها سبکی فیگوراتیو دارد اما چهره در آن مطرح نیست چرا که من سعی دارم احساسی مشترک را به همه افراد فراخوان دهم به همین خاطر اگر پرترهای نیز در این آثار دارای چهره، نمایش داده شده، صرفا با قصد انتقال حس خاصی در چهره فرد بوده است و اساسا تاکیدی بر هویت صورت افراد نداشتهام.