وقتی بوکس سوژه نقاشی میشود/ روایت علی ذاکری از نمایشگاه جدیدش
ذاکری میگوید فضایی در نقاشیام به وجود آمد که به شدت متفاوت با قبل بود و مرا به سمت عاملی برد که در وجودم جای گرفته بود و آن موضوع ورزش بوکس بود.
ایرانآرت: این روزها نمایشگاه "حذفشدگان یا فرزندان خدا" که جدیدترین آثار علی ذاکری است در گالری هما به نمایش در آمده است. نمایشگاهی که آثارش فضایی کاملا متفاوت با کارنامه گذشته علی ذاکری دارد. او در آثار این نمایشگاه بر روی موضوع "ورزش بوکس" تمرکز کرده است و به واسطه موضوع، فضایی به شدت خشونتبار را به لحاظ رنگ و تکنیک در آثارش پدید آورده است. او می گوید موضوع بوکس ده سال است که زندگی او را تحتالشعاع خود قرار داده است و در این نمایشگاه بخشی از علی ذاکری را ارائه کرده است.
آقای ذاکری شما به مدت ده سال از فضای نمایشگاهی دور بودید و در آثارتان به موضوعی پرداختهاید که موضوع خشنی است. این اتفاق هم در شکل تصاویر و هم در تکنیک رخ داده است دلیل انتخاب این موضوع چیست؟
در زندگی هر فردی مجموعه اتفاقهایی رخ میدهد که او از یک نقطهای به یک موضوع نزدیک و نزدیکتر میشود. من در یک دوره یک مجموعهای خلق کردم که به شدت تحت تاثیر کودکان بود و من از ظاهر برخی کودکان و شکل ظاهرشان به ابعادی در عمق وجود آنها پی میبردم و پیرامون آن آثاری را خلق کردم. این نزدیکی به یک موضوع که مترصد از برخی رخدادهاست به نظر شکل دائمی دارد. یعنی من امروز هم دارم از یک مسئلهای رنج میبرم و یا تحت تاثیر یک اتفاق و یا سوژه هستم که به صورت تصویر بیرون میآید. این اتفاق را به دوستیهای کوتاه و با بنیانهای متفاوت تشبیه میکنم. مثل زمانی که در اتوبوس دوستی را میبینید و یا وقتی تنه شما به کسی میخورد و شما با فردی دوست میشوید، ایدهها هم دائم در حال رفت و برگشت هستند و ممکن است که تغییراتی در رویه شما صورت بگیرد؛ یک موضوع برای شما اهمیت پیدا کند و از یک نقطهای به آن بیشتر توجه کنید و بعدتر دوباره یک موقعیت دیگر که بر اساس جنس آن رویکردها نیز تغییر میکند.
درباره این نمایشگاه شما تحت تاثیر چه رخدادی موضوع بوکس را انتخاب کردید؟
درباره این نمایشگاه فضا و مضامین متفاوت است. به نوعی برای من ده سال یک جدایی با دنیای گذشتهام اتفاق افتاد که منجر به ایجاد تفاوتی ریشهای در آثارم شد. یک فضایی در نقاشیام به وجود آمد که به شدت متفاوت بود و مرا به سمت یک عاملی برد که در وجودم جای گرفته بود و آن موضوع ورزش بوکس بود. این موضوع مرا متعجب میکرد چرا که من از این ورزش خوشم نمیآمد و بوکس ورزش دلچسب من نبود. این افکار مرا رها نمیکرد علیرغم این که من اهل دعوا و انسان خشنی نیستم. از خود میپرسیدم اگر این موضوع تو را رها نمیکند باید به دنبال آن بود که دلیل آن چیست و از کجا نشات میگیرد.
متوجه دلیل آن شدید و بعد روی آثار کار کردید یا خواستید با خلق تابلوهایی با موضوع بوکس دلیل این اتفاق را کشف کنید؟
این مساله و یا تصویر مبارزه بر روی رینگ بوکس چیزی است که شاید من هر روز پیرامون خودم میبینم. حتی به عقیده خودم در من یک علی ذاکری هست که دارد با من بر روی رینگ میجنگد. اما این درگیری کم کم برای من جذاب شد و به فضای ذهنی من رسوخ کرد. کارهای قبلی من همواره تکه تکه بود، اما این موضوع به نوعی بر روی من چنبره زد و من ده سالی درون آن گیر افتادم، انگار که کسی گلوی شما را گرفته باشد. زمانی که این موضوع گلویم را رها کرد من سعی کردم این خشونت را با دم، درونی و به واسطه بازدمم ارائه کنم و خوشبختانه از کار خود راضی هستم و چند اثر در نمایشگاه وجود دارد که تقریبا رضایت کامل من را با خود همراه داشته است؛ چون واقعا یک دغدغه درونی بود و من به دنبال توفیقی در این نمایشگاه نبودم که مثلا بگویم کار معاصر کردهام و یا صحبتهای دیگر.به واسطه فضایی که از درون من شکل میگرفت سعی کردم این دغدغه فردی را بیان کنم.
رگههای این آثار در نمایشگاه ده سال قبل شما وجود داشت.
بله من دقیقا ده سال پیش در نمایشگاهی که در گالری دی داشتم 2 اثر که این مفهوم را در دل خود داشت را ارائه کرده بودم اما آن آثار شروع کار من بود و ناپختگی در آنها وجود داشت که من سعی کردم تحول و یا تغییراتی را در شکل ظاهری آن به وجود بیاورم.
از همان زمان به صورت مستمر روی این آثار کار کردید؟
در این مدت من مثلا سه سال بر روی یک تابلو کار کردم و بعد از این که متوجه شدم آن چیزی نیست که من میخواهم و جواب خواسته مرا نمیدهد آن را به کلی پاک کردم و دوباره شروع کردم به کشیدن. من در این مدت فیلمها و عکسهای فراوانی پیرامون این موضوع تماشا کردم تا این که باز با این سوال مواجه بودم که چرا مرا رها نمیکند. اما جایی گفتم بگذارم که پیش برود و اگر رهایم نمیکند حتما چیزی در آن وجود دارد و بعدتر مطمئن شدم که شکل خشونت امروز همین است، اما این شکلی تدریجی داشت.
فکر میکنم در اجرا هم شما با روندی این چنینی مواجه بودید؟ چون کار دشواری به نظر میرسد.
اجرای این آثار به شدت دشوار بود به خصوص در آثار کوچکتر. اما در کل آثار و این نمایشگاه از معدود نمایشگاههایی بود که من از آن راضی بودم. این حرف دل من است و حالا منتقدین و اهالی مطبوعات باید بیایند و درباره این موضوع سخن بگویند.
زمانی که به این تصاویر فکر میکردید، میدانستید که با چه تکنیک و روشهای ساختی قرار است کار کنید؟یعنی آن فکر بر کنش شما تاثیر داشت؟
اساسا من کارهایم را قبل از انجام آنالیز نمیکنم. من به شکل شهودی برخورد میکنم. من میگفتم حتما چیزی در من هست که باید بگذارم ادامه داشته باشد و الان در حال شناسایی مسائل ذهنی خود هستم. من احساس میکردم بعد از این ده سال یک چیزی ارائه میشود اما فکر نمیکردم بخشی از علی ذاکری را ارائه کنم.