عکاسی، عکاسی خیابانی ، عکاسی ممنوع
سعید فلاح فر و عکاسی خیابانی؛ از تناسب اندام هنری تا محدودیت های این روزها
عکاسی خیابانی این روزها به دلایل و بهانه های مختلف تحت فشار قرار گرفته است. از طرفی موضوعات امنیتی و از طرفی مرزهای غیرقابل تعیین در حفظ حریم خصوصی فردی و شهروندی، بد فهمی در موضوع حریم خصوصی یا ممنوعیت های عرفی و فرهنگی ـ با ترکیبات و غلظت های متفاوت و گاه سلیقه ای در جهان ـ عکاسی خیابانی را به شدت تحدید می کند. به نظر می رسد وجاهت استنادی و تاثیرگذار عکاسی هم به مذاق کسانی که ریگی به کفش دارند خوش نمی آید و از قدرت خود برای کور کردن چشم تیزبین دوربین عکاسی سوءاستفاده می کنند.
ایران آرت: سعید فلاح فر، هنرمند تصویری: حتما شنیده اید که "دو" مادر ورزش هاست. در عکاسی هم به نظر من "عکاسی خیابانی" مادر همه عکاسی هاست. اثبات این نکته با مقایسه اعداد و آمار شاید دشوار باشد اما واقعیت این است که عکاس ها بدون تجربه کافی و تمرین مستمر در این ژانر، معمولاً در سایر رشته های عکاسی دچار مشکل می شوند.
عکاسی خیابانی اگرچه به معنی رایج، محدود به مفهوم «عکاسی مستند» نمی شود، اما در دسته بندی ها؛ بزرگترین زیرشاخه «عکاسی مستند اجتماعی» است که به چیستی و چگونگی محل تلاقی کالبد شهری و زیست اجتماعی می پردازد. بنابراین شامل تمام روابط عناصر شهری با جامعه و یا به عبارتی؛ تجربه مراودات شهری «شهروند» در شهر است. معماری، شهرسازی، فضای عمومی، مردم شناسی، مشاغل، معاشرت های اجتماعی، اوضاع سیاسی و اقتصادی، فرهنگ عمومی، مظاهر تاریخی و...همه در یک مجموعه پیوسته، موضوع عکس خیابانی می شوند. احتمالاً آنچه امروزه به طور گسترده از مفهوم «عکاسی» شکل گرفته، مربوط به دوره ورود دوربین عکاسی به فضاهای عمومی و مردم عادی کوچه و خیابان باشد.
تعریف عکاسی خیابانی به همان دشواری تعریف «شهر» و «شهرنشینی» و «خیابان» است و در یک بحث حرفه ای، هر کس به فراخور می تواند قیدی برای آن فرض کند. همیشه این احتمال وجود دارد که بر سر انتساب یک عکس به عنوان «عکس مستند» یا «عکس خیابانی» یا هر عنوان مشابه دیگری بین صاحب نظران مجادلاتی پیش بیاید اما این اختلافات باعث تضعیف یا از بین رفتن ارزش های هیچ کدام نخواهد شد.
عکاسی خیابانی میدان محدودیت های خلاقیت آمیز و سرشار از لحظه های کشف و آفرینش است. عکاسی خیابانی می تواند همه اندام ها و ماهیچه های بدنی و روحی و ذهنی یک هنرمند عکاس را درگیر و ورزیده کند. چابکی، سرعت عمل، نکته سنجی، آمادگی جسمی، قدرت تصمیم گیری، تخیل پویا، طراوت هنری، زیبائی شناسی غریضی، درک موقعیت، آینده نگری، هوش زیستی، مدیریت هیجان، شوخ طبعی، شناخت، سرعت تحلیل، معاشرت سریع و عمیق با سوژه و... در عکاسی خیابانی در نهایت نیاز به کار می افتند و در نتیجه به تناسب اندام هنری منجر می شوند.
مثلاً عکاسانی که مدام در آتلیه کار می کنند، آنقدر به استفاده آسان از منابع نوری قابل کنترل عادت کرده اند که برای بهره برداری از بهترین شرایط نوری طبیعت، چالاکی لازم را ندارند. یا عکاس های چیدمان و استیج؛ بدون تجربه عکاسی خیابانی به اندازه کافی سریع و تحلیل مند نیستند. حتی عکاس های مجالس عروسی با تجربه عکاسی خیابانی، توانمندی افزون تری برای شیوه کار خود پیدا می کنند. به همین ترتیب باید به عکاسی سینما و تئاتر، صنعتی و تبلیغاتی، مدلینگ، گردشگری، مطبوعاتی و خبری، طبیعت، معماری، ورزشی و... اشاره کرد. عکاسی خیابانی تجربه ای است که برای عکاس ها در برابر رفتارها و مواجهات کلیشه ای و همینطور در مقابل فریب های فنی و تنوع گیج کننده ابزارها، مصونیت ایجاد می کند.
عکاسی خیابانی این روزها به دلایل و بهانه های مختلف تحت فشار قرار گرفته است. از طرفی موضوعات امنیتی و از طرفی مرزهای غیرقابل تعیین در حفظ حریم خصوصی فردی و شهروندی، بد فهمی در موضوع حریم خصوصی یا ممنوعیت های عرفی و فرهنگی ـ با ترکیبات و غلظت های متفاوت و گاه سلیقه ای در جهان ـ عکاسی خیابانی را به شدت تحدید می کند. به نظر می رسد وجاهت استنادی و تاثیرگذار عکاسی هم به مذاق کسانی که ریگی به کفش دارند خوش نمی آید و از قدرت خود برای کور کردن چشم تیزبین دوربین عکاسی سوءاستفاده می کنند.
با وجود پیشرفت های فنی و رواج هنر عکاسی، شاید دنیای هنر هرگز شاهد تکرار عکس های مستند خیابانی آزادانه، آنچنان که تا چند دهه پیش، نباشد. این وضعیت بغرنج را باید در صدر فهرست مهمترین آفت های عکاسی برای نسل حاضر و نسل های آینده به شمار آورد. علی رغم سرعت افزایش بی سابقه در تولید و نشر عکس، بی گمان قرن بیست و یکم در قالب روایت عکس های خیابانی، روایتی ناقص و به شدت سانسور شده خواهد بود. شاید ابرغول هایی هم که روزگاری پشتوانه عکاسی خیابانی بودند، با اتخاذ سیاست های جانبدارنه، به صف دشمنان پنهان این رسانه بدل شده باشند.
درود ، مانا باشند ،