روایت افشین پیرهاشمی از موفقیتهای بینالمللی تا خلق پرتره مهناز افشار و مهتاب کرامتی/ با نقاشیهایم داستان روایت میکنم/ حمایت از هنرمندان جوان با خرید ۱۲۶ اثر هنری
افشین پیرهاشمی، هنرمند ایرانی که پیشتر نامش در فهرست مشترک "آرتپرایس" و "فیاک" در زمره هزار هنرمند برتر قرن ۲۱ جای گرفته است، از موفقیت نمایشگاه جدیدش در گالری ایام دوبی، دورههای متفاوت کاریاش، کشیدن پرتره مهناز افشار و مهتاب کرامتی و علت به نمایش نگذاشتن آثارش در ایران سخن گفته است.
ایران آرت: سجاد مالمیر در سازندگی نوشت: افشین پیرهاشمی خیلی به ندرت مصاحبه میکند، ۱۶ سال است در ایران نمایشگاهی نداشته اما موفقیتهای پیاپی بین المللی او توجهات جامعه ایرانی را به خود جلب کرده است: نام پیرهاشمی بارها به عنوان یکی از ۵۰۰ هنرمند پرفروش دنیا توسط آرت پرایس مورد ستایش قرار گرفت؛ پیرهاشمی که به جهت ارائه نگاه خاص و انتقادی به موضوعات اجتماعی در آثارش و شکلدهی مفاهیمی معاصر در هنر مورد توجه است توسط نشریه هافینگتونپست آمریکا در زمره شش هنرمندی انتخاب شد که در خاورمیانه الهام بخش هستند؛ همچنین نام پیرهاشمی در فهرست مشترک "آرتپرایس" و "فیاک"، در زمره هزار هنرمند برتر قرن ۲۱ جای گرفته است. با او به بهانه نمایشگاه بسیار موفقش در ایام گالری دوبی در آغاز سال نو میلادی هم زمان با رویداد مهم آرت دوبی گپ و گفت جالبی داشتیم.
در آخرین روزهای ۲۰۲۰ خبری منتشر شد که بسیار جالب بود: گالری ایام دبی قرار است سال نوی میلادی را با نمایش مجموعه آثار افشین پیرهاشمی آغاز کند. هم زمانی با آرت دوبی اهمیت این نمایش را دو چندان کرد، این نمایشگاه چگونه شکل گرفت؟
پیرهاشمی: من هم سورپرایز شدم. یک دفعه دیدم گالری ایام در صفحه رسمیاش نوشته که ما سال ۲۰۲۱ را با هنرمند ایرانی، افشین پیرهاشمی آغاز میکنیم. سیستم گالری ایام با سیستم گالریهای ایران فرق میکند. من از گالری ایام حقوق میگیرم و مانند یک کارمند ،هر نقاشی خلق کنم به گالری ایام تعلق دارد. از این رو سایر برنامه ها از جمله برپایی نمایشگاه طبق قرارداد مان در اختیار آنهاست، چه زمانی ، چه مکانی و با چه آثاری نمایشگاه برگزار کنند جزو حقوق آنهاست و از این رو اصلاً به من نگفتند که ما میخواهیم نمایشگاه بگذاریم.
کدام مجموعه شما به تماشا بود؟
پیرهاشمی: خودم اسم "کوکا کولا" را روی این مجموعه گذاشته ام اما گالری ایام ترجیح داده به عنوان "بدنه جدید نقاشیهای افشین پیرهاشمی" با تیتر ?Can You Keep a Secret ارائه شود.
مدتهاست دیگر کارهای تازهتان را در صفحه اینستاگرامتان به نمایش نمیگذارید
پیرهاشمی: بله متاسفانه همین طور است و این یکی از گلایه های همیشگی دوستانی ست که کارهایم را دنبال می کنند. راستش من اجازه ندارم کارهایم را قبل از اینکه روی دیوار گالری ایام برود به نمایش بگذارم. تا زمانی که در ایران کار میکردم صفحه اینستاگرام خیلی موفقی داشتم، اما قراردادهای حرفه ای سبب شده حضورم در شبکه های مجازی بسیار محدود شود.
آیا از همکاری با گالری ایام راضی هستید؟
پیرهاشمی: من از سال ۲۰۱۲ با گالری ایام قرارداد بستم و همکاری من با این گالری در سال آینده ۱۰ ساله خواهد شد. از این همکاری خیلی راضی هستم و از گالری ایام خیلی متشکرم ، مانند خانواده ام شده اند و بسیار به من لطف دارند و هر وقت مشکلی داشتم به سرعت به من کمک کردند. از آقای دکتر علیرضا سمیعآذر هم تشکر خاصی دارم, ایشان در شکل گرفتن این قرارداد نقش اصلی داشتند.
آقای دکتر سمیع آذر در انعقاد قرارداد شما و ایام گالری چه نقشی داشتند
پیرهاشمی : این قرارداد را مدیون ایشان هستم، ۱۰ سال پیش آقای خالد سماوی، بنیانگذار ایام گالری در تهران بودند، دکتر سمیع آذر به من زنگ زدند و گفتند در گالری باش ایشان می آیند کارهایت را ببیند، آن سالها در کلاس های هنر معاصر آقای سمیعآذر را می گذراندم، و چه کلاس های آگاهی بخشی بود، ایشان آمدند و دکتر برایم توضیح داد چنین قراردادی می تواند روند کاری ام را دچار تحول مثبت کند، ایشان گفت ایام گالری در زمره چند گالری پیشرو خاورمیانه است و با ارتباطات بین المللی که دارد خیال مرا بابت فروش اثر راحت می کند و من با آسودگی خاطر می توانم روی آثارم متمرکز شوم.
یادم است سال ۲۰۱۴ هم یک نمایشگاه در لندن برای شما گذاشتند که بازتاب خیلی خوبی داشت.
پیرهاشمی: بله. ایام گالری در یکی از بهترین خیابان های لندن بود و نمایشگاه بسیار دیده شد، واقعا فوقالعاده بود. از همان جا بود که یک اثر من در حراجی نیویورک به نمایش درآمد و همان تابلو در مسکو و لندن هم به نمایش گذاشته شد. این اتفاق فراتر از هر اتفاقی برایم ارزشمند بود.
فروش نمایشگاه ۲۰۲۱ در گالری ایام چطور بود؟
پیرهاشمی: به طبع من به طور رسمی اطلاع ندارم اما مدیران کنونی ایام گالری، عید سماوی و مایا سماوی کارشان را به خوبی بلد هستند.
آیا ایام گالری سوژه یا سبک و تکنیکی را به شما توصیه میکند؟
پیرهاشمی: به هیچ وجه، روند کارم را ببینید دست تان می آید مولف خود من هستم، این ده سال مسیری را رفته ام که امتدادش در گذشته مشهود است، گالری ایام هیچوقت به من نگفته داری چهکار میکنی و معمولاً میگویند هر کاری دوست داری انجام بده.
پرسشی که همیشه درباره آثارتان مطرح می شود این است که آیا قائل به دورههای کاری هستید؟
پیرهاشمی: بله حتمن، اما نگاهم با دیگران در تعیین دوره کاری قدری متفاوت است؛ من به احساسم و روند زندگی ام در دوران مختلف رجوع می کنم و آثارم در آن ایام را نام گذاری می کنم.
بر همین مبنا، نخستین دوره من یک دوره را تلخ و سیاه می خوانم، این موضوع مربوط به حدود ۲۳ سالگی من است که پول نداشتم و خرید و فروش ماشین میکردم تا پول در بیاورم. یک دورهای هم با گالری سیحون کار کردم که خانم سیحون عزیز یک مقدار برایم فروش داشت اما نه به اندازهای که بتوانم زندگی کنم.
دوره تلخ آثارم،شاهد تلخترین دوره زندگیام بود اما گویا از حیث ترازهای هنری مورد توجه منتقدین قرار گرفت. کارهای آن سری را برخی همچنان یکی از موفق ترین دوره های کاری ام برمی شمارند و مجموعه دار بزرگی مانند دکتر امیر قیصری کارهای مهم این دوره را در گنجینه اش دارد.
بعد از آن یک "دوره آزادی" داشتم که برنده شدن در بینال تهران و بینال چین از عمده دلایل پدید آمدن گشایش آن روزهای سخت بود، روزگارم قدری بهتر شد و حال کارهایم هم به طبع بهتر شد.
همان سال ها که نخستین بار کارتان به حراج کریستیز راه یافت
پیرهاشمی: بله، جالب است بدانید نقاشی که در بینال چین برگزیده شد را یک کشیش آلمانی مقیم ایران به قیمت ۵ هزار یورو خرید و آن را در کلیسای آلمانیها در تهران به نمایش گذاشت. چندی بعد آقای دکتر سمیعآذر به من اطلاع داد کریستیز خاورمیانه تمایل دارد آثار دو سه جوان که رزومه هنری موفق دارند را در حراجی عرضه کند و اگر شما اثری که در بینال چین گزیده شد را بفرستی شاید موفقیتی کسب کند . البته دکتر سمیع آذر این هشدار را هم داد که چون ارائه آثار جوانان اولین بار است رخ می دهد ممکن است کار فروش نرود و این یک تست و آزمایش است.
من رفتم با کشیش محترم آلمانی صحبت کردم و ایشان گفت من در دنیا هیچ چیزی برای فروش ندارم و گفت که حاضر نیست کار را به حراج کریستیز بدهد، بعدتر یکی دیگر از آثار مجموعه دکتر امیر قیصری به حراج کریستیز پیشنهاد شد که خوشبختانه چند برابر براورد اولیه فروش رفت و آن شد شروعی برای اتفاقات مثبت دیگر.
احتمالن دوره دیگری از کارهایتان در پس این اتفاقات مثبت شکل گرفته است
پیرهاشمی: اسمش را "دوره حرفهای" میگذارم. آن موقع فهمیده بودم که هنر هم حرفهای میتواند باشد. در خلال این دوره ناگهان بازار هنر در خاورمیانه سقوط کرد و خوشبختانه من به واسطه قراردادم با گالری ایام از مزیتی بهره بردم که در این دوره گذار به کارم تمرکز داشته باشم، سال ۲۰۱۹ کارهایم رنگی شد که بخشی از آن در نخستین نمایش ایام گالری در سال ۲۰۲۱ به نمایش درآمد؛ بعد از آن هم یک سری کارهای رنگی کردم که بسیار متفاوت است و به طبع نمی توانم درباره آن توضیحی دهم.
روی دیوار گالریتان کارهای انتزاعی هم هست
پیرهاشمی: من یک سری کارهای انتزاعی دارم که هیچکدام را به نمایش نگذاشتهام و برای دلم این آثار انتزاعی را خلق کرده ام، با این کارها خانه من پر از رنگ و انرژی شده است و این تابلوها لذت متفاوتی به من می دهد.
هر تابلوی شما انگار سکانس یک فیلم سینمایی است و یک داستان را روایت میکند
پیرهاشمی: به موضوع خیلی مهمی اشاره کردید. من از آغاز، کاملن فطری، در نقاشی هایم داستانی روایت کردهام اما امروزه می بینم و می خوانم که تئوری های ثابت شده می گوید انسانها ذاتاً روایت و داستان را دوست دارند و این شیوه برای مخاطب تأثیرگذارتر است و من خوشحالم که این مهم را خوب بلد هستم.
سناریوهای نقاشیهایتان را چگونه مینویسید؟
پیرهاشمی: سناریوها به دو شکل شروع میشود گاهی کاملن فی البداهه اند و گاهی از تجربیات زیسته ام می آیند اما در ادامه آفرینش تابلو این دو در هم تنیده می شوند؛ از همین نمایشگاه اخیرم برای تان مثال بیاورم: به خاطر علاقهای که به شکل گرافیک کوکاکولا داشتم و البته نوستالژی که برای نسل من دارد، آن را روی بوم کشیدم و بعد کنارش یک خانمی و بعد یک آن وارد دنیای بچگی شدم و المان های ویژه آن دوران و سپس به حال معاصر آمدم و زیبایی شناسی آن نیز روی بوم تصویر شد؛ این تم موضوعی هم در بن مایه اثر جریان دارد که کوکاکولای بچگی حس شیرین شادی و خوشبختی بود و اما الان به جهت هزاران عارضه و آسیبی که می تواند برساند برای مان روشن شده فوق العاده مضر و بد است.
بله من روی هر تابلویم فیلم درست میکنم که میرود توی خانههای مردم و همنشین آنها می شود و مانند دیگر فیلم ها نیست که پس از یک مدت اکران تمام شود.
چرا کاراکترهای نقاشیهای شما زنان هستند؟
پیرهاشمی: زن مادر، سمبل مهر و محبت ، زن نماد زمین و باروری است، اما با این وجود در سراسر دنیا همیشه با ظلم و نابرابری دست به گریبان است، همین بهترین انگیزه من برای تمرکز به این جهان خاص است، ضمن این که تمام این روایت ها را من به عنوان یک مرد به تصویر می کشم.
اما مردی را هم به تابلوهای تان راه نمیدهید
پیرهاشمی: آن خانم را میبینید (اشاره به نقاشی نیمه تمامی که یک زن در مرکز آن است) آن منم. من دارم آن حرفها را میزنم ولی قیافه خودم را نمیگذارم قهرمان من این سیما را دارد ، تمام زنان تابلوهای من خودم هستند با این قیافه ها.
یکی از نوآوری های نقاشانه افشین پیرهاشمی که بسیار با استقبال روبرو شد، استفاده از چهره مهناز افشار و مهتاب کرامتی در کاراکترهای برخی آثار است، درباره چگونگی پیدایش این سری می گویید
پیرهاشمی: تا اوایل دهه ۸۰ نقاشی های من فضای بسیار تلخ و گزنده ای داشت و به جهت همین رویکرد بسیار سیاهش بارها مورد نقد قرار می گرفتم ، فکر کنم سال ۱۳۸۶ بود ، به ذهنم رسید که در نقاشی از فیگورها، چهره هایی را بکشم که مردم آنها را می شناسند، برای روزگار خودش این کار بسیار عجیبی به نظر آمد و دیده شد، دو سینماگر محترم آقایان کیوان علیمحمدی و امید بنکدار در حال ساخت فیلم شبانه روز بودند، آنها گالری من را برای لوکیشنشان میخواستند. من گفتم گالریام را در اختیارتان میگذارم ولی خانم مهناز افشار و خانم مهتاب کرامتی که دوره اوج معروفیتشان بود دو ساعت بیایند تا من از آنها عکاسی کنم و همچنین اجازه نقاشی از این دو بازیگر را به من بدهید، این همکاری شکل گرفت و چند اثر از همین سری در فیلم شبانه روز روی پرده سینما رفت و بعدتر نقاشی هایش روانه بازار هنر شد.
آیا مهناز افشار و مهتاب کرامتی هیچوقت واکنشی به نقاشیهای شما نشان دادند؟
پیرهاشمی: خانم مهناز افشار یکی از کارهایی که جزو کارهای آخرم است را به اشتراک گذاشت. تا جایی که خاطرم هست آن پست حدود ۴۰۰ هزار لایک خورد. از خانم کرامتی سال هاست خبری ندارم ولی تابلوهای بسیار زیبایی از ایشان کشیدهام. یکی از تابلوهایی که از خانم کرامتی کشیدم سال ۲۰۰۹ روی جلد کاتالوگ کریستیز دوبی شد، آن موقع اولین بار بود که اثر یک هنرمند ایرانی روی جلد کاتالوگ کریستیز می رفت، بماند که نقاشی کشیدن از چهرههایی مانند چهره خانم مهتاب کرامتی خیلی سخت است.
زنان نقاشی های شما اکتیو، فعال و کنشمند هستند اماپیداست آزار دیدهاند و ضربه خوردهاند
پیرهاشمی: بله، این حکایت زنان معاصر در سراسر دنیاست، به زنان ظلم شده اما آنان را قوی تر کرده، در نقاشی های من قویتر هستند و حتی تفنگ هم دارند.
سال ۱۳۹۶ مصاحبه ای از شما خواندم که از یک جوانی گفتید که به شما پیغام داده میخواهد گوشش را مثل ونگوگ ببرد تا زندگیاش را بچرخاند و از جوانانی گفتید که پول ندارند بوم و رنگ بخرند.گفتید آن پیامها باعث شد که به سمت خرید آثار هنری بروید. لطفن در این مورد برایمان بگویید.
پیرهاشمی: متأسفانه الآن شمار این پیغامها خیلی خیلی زیاد شده است و همیشه آرزو داشتم هر زمان امکان مالی یافتم درصدی از پولم را به حمایت از هنرمندان جوان اختصاص دهم اما متاسفانه امکانات من بسیار محدود است و کاش مسئولین امر فکر درستی برای این همه هنرمند خلاق انجام دهند. توان من این بود که ۱۲۶ تابلو بخرم. البته برای این که سوتفاهمی پیش نیاید من همیشه از گالریها خریدهام.
جالب است که شما در جهت حمایت از هنرمندان جوان از موزیسین ها هم غافل نبوده اید.
برای یک هنرمند جوان کنسرت گذاشتم و برای یک هنرمند جوان دیگر تهیه کننده آلبوم شدم
چه کار ارزشمندی.
پیرهاشمی: لطف دارید، اما خوب واقعیت این است که من ضرری نکردهام. تابلوهایی که من از دیگر هنرمندان خریدهام الآن گران شدهاند. بازار هنر قابلیت بالایی برای سرمایهگذاری دارد و مردم روز به روز این تجارت نوین جهانی را درک می کنند و امیدوارم این روند به کارآفرینی برای هنرمندان کمک کند. اما همچنان این چیزی از مسئولیت مدیران فرهنگ و هنر کم نمی کند.
آخرین نمایشگاهی که از آثار شما در ایران برپا شد مربوط به چه سالی است؟ شده اید مانند هنرمندانی مانند عباس کیارستمی که در دنیا کارهای شان با استقبال روبرو است اما در ایران امکان نمایش ندارند.
پیرهاشمی: سال ۲۰۰۵، حدود ۱۶ سال پیش، آخرین نمایشگاه کارهای جدیدم در گالری سیحون برپا شد. معلوم است در همه این سال ها خیلی دوست داشتم آثارم پیش روی هم میهنانم ارائه شود، اما این امکان هرگز مهیا نشد، زمانی گالری هما تصمیم گرفت برای من نمایشگاه بگذارد که دو روز قبل از افتتاح، به بهانههای بسیار خندهدار به کارهای جدیدم مجوز ندادند. بنابراین به احترام مردم به اتفاق گالری هما تصمیم گرفتیم یک سری از کارهای قدیمی را از دوستانم قرض بگیریم و نمایشی تکراری را ارائه کنیم که به طبع آن را نمایشگاه انفرادی خودم محسوب نمی کنم، اکنون هم که کارهایم در اختیار ایام گالری است و اینکه آثارم در کجا به نمایش درآید در اختیار من نیست