سال دو صفر؛ هنر از صفر !
سال کرونا زده، پرده ها را بر انداخت تا عیان شود بودجه سالانه دولت برای هنر ، نه تنها هیچ کارکردی در خلق گسترده آفرینش های هنری ندارد، بلکه هیچ نقشی در ترمیم وضعیت معیشتی اهل هنر نیز ایفا نمی کند.
ایران آرت: حسین هاشم پور : " داش آکل" ندیده، احتمالن این متن ندارد، پس برایش آشناست اصل و نسب این عبارت: « وقتی مردم غم دارند، یک کوه درد دارند.»
نمی دانم طعم ذهن و دهان من تلخ است یا احساسی که عمومیت دارد زهر ماری ست؟
هیچ زمانی روزهای پایانی اسفند، ایرانیان را این قدر افسرده حال ندیده بودم، واضح است مردم غمگین اند و یک کوه درد، شانه های شان را خمیده کرده، برای دیدن این تصویر نیازی به عینک نیست.
مردم ایران هر روز فقیرتر می شوند، اگر پاییز می گفتند طیف گسترده ای از مردم گوشت را از سفره شان حذف کرده اند، این روزها فهرستگان حذفیات به میوه، لبنیات و ... رسیده، فهرستی بلند بالاتر از هر زمانی دیگری. دیدن صف های باورنکردنی خرید مرغ در خیابان ها و یا ویدئوهای تاثر برانگیز هجوم توام با خشونت کلامی و جسمی جمعی از مردم برای خرید روغن مایع و نباتی ،نگرانی های ذهنی را به نقطه جوش رسانده است.
ناگفته پیداست در چنین مهلکه هولناکی، آنچه قبل از همه از سبد خانوار ایرانی حذف شده است فرهنگ و هنر است.
سال ۹۹ برای اهل فرهنگ و هنر خاطره خوش نداشت، کرونا ته مانده تلاش های فردی و خصوصی را ناکام گذاشت و پوسته ظاهری شیک و براق هنر را کنار زد تا روشن شود ۸۰ درصد هنرمندان چه قدر فقیرند؛ اکثریت بزرگ شان که از راه آموزش هنر امرار معاش می کردند روزنه کسب درآمدشان به آنلاین های کم رونق فتاد و با دامنه دار شدن گرانی ها و تورم و کوچک تر شدن سفره مردم این روزنه نیز از پاییز به این سو تقریبا به محاق رفت.
حالا نور به سهم خجالت آور ۶ دهم درصدی فرهنگ و هنر ایران از بودجه نفتی سالانه کشور تابیده شده و روشن شده دولت ها در تمام این سال ها، آهک پای درخت هنر ریخته اند؛ کافی ست عدد اختلاس ها را با بودجه های دولت ها در موسیقی، تجسمی، سینما، نمایش ،ادبیات ، کتاب ... مقایسه کنید تا اگر دوزاری کج مانده صاف و صوف شود!
سال کرونا زده، پرده ها را بر انداخت تا عیان شود بودجه سالانه دولت برای هنر ، نه تنها هیچ کارکردی در خلق گسترده آفرینش های هنری ندارد، بلکه هیچ نقشی در ترمیم وضعیت معیشتی اهل هنر نیز ایفا نمی کند.
آنکه و آنچه هنر را زنده می داشت طیفی از طبقه متوسط مردم و بخش های خصوصی سخاوتمند و روشن نگر بود که با به کما رفتن اقتصاد و بر هم خوردن همه ترازهای زندگی ، هنر را به ناچار از سبد خویش حذف کرده اند تا با تامین نیازهای اولیه بشری این دوره وانفسا را پشت سر بگذرانند.
اکنون که بوی نوروز ۱۴۰۰ پیچیده و امیدها به بهاری ست که با حضور واکسن های فراگیر، کرونا کمرنگ تر می شود ، جامعه هنری به بازگشت مردم و بخش های خصوصی امید دارند، آنها باید بیایند تا رنگ به بوم ها، نور و صدا و ریتم به صحنه ها بازآید: " یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور" ... یا دستکم کم تر بخور زیرا ما ایرانیان و البته هنرمندان ایران از صفر شروع کردن، دوباره ساختن، دست به روی زانوی خود گذاشتن و دوباره ایستادن را از روزگاران به نیکی فرا گرفته ایم.
فقط امیدوارم سال گاو سرشار از رونق و روزی باشد و نشود مانند آن اثر هنرمند عزیزی که سال ۸۵ در سومین نمایشگاه تایپوگرافی ایران نوشته بود:" گاو ما شیر نمی ده اما ماشالا به شاشش! "
<b>خیلی ازیتمیکندتایکویدءودانلودمیکند</b>
ممنون از این روشنگری، خودمان باید برای خودمان قدمی برداریم
لطفن بار مسئولیت دولت و حکومت را کم رنگ نکنید ، ما هم از پول نفت سهمی داریم آخه
مثل دولت ها ی مان ماشالا به شاش شون
آب رفته به جوی برنمی گرده دیگه برنمی گرده