سرنوشت تلخ در انتظار یکی از مهمترین بناهای فرهنگی ساخته شده پس از انقلاب/ در این خانه دیگر نه هنری میماند و نه هنرمندی؟
یکی از جاهایی که به نظر میرسد در توفان کرونا در حال غرق شدن باشد، همین خانه هنرمندان است. گویی در ذهن بعضیها لزومی برای گرد هم آمدن هنرمندان و اینکه خانهای داشته باشند، نیست.
ایران آرت: مهرداد احمدی شیخانی در اعتماد نوشت: دوستانی که سن و سالی ازشان گذشته به یاد دارند که تا 30 سال پیش در مناطق مرکزی شهر تهران، چندان نشانی از بوستان و پارکهایی که امروز میشناسیم نبود و جز تک و توک بوستانی که از قدیم در این نواحی میشناختیم (مانند پارک شهر) دیگر نشانی از فضای سبزی که مردم در آن اوقاتی را بگذرانند، دیده نمیشد. حتی در بلواری متناسب با بافت مدرن شهری مانند کریمخان زند (درختکاری در میانه خیابان و جداره پیادهروها) نشانی از پارک و بوستان وجود نداشت و این را در عکسهای 50 سال پیش آن میتوان دید. این وضعیت هنوز هم در جداره خیابان انقلاب قابل مشاهده است که در سراسر آن، جز پارک دانشجو هیچ بوستانی مشاهده نمیشود. در این نگاه به شهرسازی گویی شهر فقط مجموعهای از ساختمانها و معابر است که مردم در شبانهروز از یک ساختمان در میآیند و با عبور از معابر به ساختمانی دیگر وارد میشوند. فقط ساختمان ـ خیابان ـ ساختمان و مردمی که اگر از بالا به آنها نگاه میکردی، همچون مورچههایی بودند که در بین این ساختمانها و در این معابر در حرکت بودند.
این وضعیت طی سالها همچنان ادامه داشت تا اینکه پس از پایان جنگ تحمیلی، مدیریت شهری تهران تغییر کرد و نگاهی دیگر امکان عملیاتی شدن یافت. بسیاری بر مدیریت آن دوره خرده میگیرند که داوری آن در تخصص من نیست، اما آنچه به یاد دارم این است که به ناگهان در سطح شهر گلدانهایی بزرگ جای گرفت و شکل و شمایل شهر به چشم بر هم زدنی متفاوت شد. بعد گلدانها جمع شدند و در هر جای شهر که تکه زمینی رها شده افتاده بود یا درختکاری یا تبدیل به زمین بازی شد. سپس نردههای دور پارکها برداشته و پارکها به جداره پیادهروها متصل شدند و در آخر تغییر اصلی رخ داد و زمینهای بزرگی که از دههها قبل در اختیار نهادها، ارگانها و ادارات بود، به شهرداری واگذار شد و پروژه راهاندازی بوستانهای بزرگ درون شهری کلید خورد. یکی از معابری که چنین اتفاقی در آن رخ داد، خیابان ایرانشهر است که هم در ابتدای آن در خیابان کریمخان و هم در میانه آن، دو بوستان بزرگ و نسبتا بزرگ ایجاد شد. بوستان حضرت مریم در خیابان کریمخان و بوستان ایرانشهر در میانه خیابان ایرانشهر. این خیابان که خود سالها در آن ساکن بودم و به دلیل تحولات بعدی، بوستان ایرانشهر برایم اهمیتی بیشتر دارد...
یک خیابان اداری ـ تجاری است و در خیابانهای کناری آن اماکن مسکونی وجود دارد. وضعیت این خیابان را در آن زمانی که محل زندگیام بود اینگونه میدیدم که روز بسیار شلوغ و پر تردد و شبها چون شهر مردگان، سوت و کور بود. در میانه خیابان، پادگانی با دیوارهای بلند و چند ساختمان قدیمی قرار داشت که با مذاکرات بین شهرداری و ارتش به شهرداری تحویل و پس از مدتی تبدیل به پارک شد و محل تجمع خانوادهها در طول شبانهروز. چندی بعد و در ادامه تغییر نگاه به شهر در مدیریت شهری پروژه تاسیس خانه هنرمندان کلید خورد و پارک هم به همین دلیل، نامش به پارک هنرمندان تغییر یافت و آن خانه و این پارک به واسطه ساخت بنای خانه هنرمندان که در اصل با تغییراتی در همان ساختمانهای قدیمی پادگان حاصل شده بود، تبدیل به یکی از معروفترین اماکن ساخته شده در بعد از انقلاب شد و حتی در پی برگزاری نمایشگاههای متعدد و حضور میهمانان خارجی در این نمایشگاهها شهرتی جهانی یافت.
این خانه که از یادگارهای دوره اول ریاست اصلاحات است، وقتی توانست با مدیریت بهروز غریبپور و همراهی نمایندگان انجمنهای هنری به عنوان هیات موسس با موفقیت کار خود را پیش ببرد در تغییرات بعدی مدیریت شهری، محلی شد برای دستدرازی آنهایی که امیدوار بودند با حمایت هنرمندان، کرسیهایی را مال خود کنند و از همین رو این خانه چندین بار دست به دست شد، شاید تنوری را برای بعضی گرم کند تا اینکه در دوره جدید که به نظر میرسید زمان آن تلاطمها پایان پذیرفته باشد، یکی از جاهایی که به نظر میرسد در توفان کرونا در حال غرق شدن باشد، همین خانه هنرمندان است.
شاید حالا که به واسطه کرونا، خانه هنرمندان فعالیتهایش تقریبا تعطیل شده و برای رسیدن به کرسیها، دیگر نیازی به حمایت هنرمندان نباشد، دوران بازگشت به ایام ساختمان- خیابان- ساختمان فرا رسیده و در ذهن بعضیها لزومی برای گرد هم آمدن هنرمندان و اینکه خانهای داشته باشند، نیست