هنرمند تنها نماند
حسین هاشم پور
مازندرانی ها مثل جالبی دارند:«وقت کارِه حسن بِرارِه، وقت مِزدِ حسن دزده»
این مثل یادآور گزاره تکراری ست که دیرسالی است هنرمندان آن را با همه وجود مزمزه کرده اند.
یک. به وقت کار مثلا ایام انتخابات، هنرمندان بر صدر می نشینند اما در مقابل، مثلا نیمه دوم هر سال به وقت تنظیم بودجه، آن که همیشه سرش بی کلاه می ماند هنر و هنرمند است. این دور تسلسل باید پایان پذیرد، اما روشن است آن که می تواند خانه ای نو بنا کند خود هنرمندان هستند و بس.
دو: پزشکان و مهندسان که از منظرهای مختلف شرایط کاری به سامان تری نسبت به هنرمندان دارند، سال هاست نهاد خود ساخته قدرتمندی به نام «سازمان نظام صنفی» تاسیس کردند که تمام قد از حقوق اعضای خود دفاع می کند؛
اما هنرمندان با وجود تلاطم های شدیدی که با آن دست به گریبان می شوند از ممنوع التصویری تا ممنوع الکاری، توقیف اثر،بی کارهای مستمر و صدها مسئله ریز و درشت دیگر فاقد چنین تکیه گاهی هستند.
سه: نخستین مانع برای تحقق چنین سازمانی، عزم جزم جامعه هنری ست؛
توقع های هنرمندان از خانه های سینما، تئاتر... برآورده نشده و تابوی کار جمعی و صنفی مزید علت است تا زمزمه ناامیدی نسبت به هر ابتکار عملی در این خصوص شنیده شود.
اما این راه ناگزیر است، مثلا وقتی دختر دانش آموز نوازندگی در هنرستان اصفهان می داند در همان شهری که دیپلم موسیقی می گیرد نمی تواند روی صحنه رود و کنسرت برگزار کند، باید سازمانی منتخب هنرمندان سراسر کشور قد علم کند تا خواهان رعایت حقوق شهروندی هنرمندان شود... وجود چنین نهادهایی مثل نان شب برای هنر ایران واجب است.
چهار: شاید این نخستین بار است عنوان «سازمان نظام صنفی هنرمندان» از زبان مدیران معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شنیده می شود؛ این پیش نیاز استقلال جامعه هنری ست که حالا بخشی از دولت از ضرورت تحقق آن سخن می گوید.
دوازدهم آذر 1392 نوشتم :«خانه تئاتر ، خانه سینما ، خانه موسیقى داریم اما خانه تجسمى کجاست؟!» و بعدتر نهم خرداد سال گذشته " غیبت سوال برانگیز خانه تجسمی"
حالا این مطالبه جامعه تجسمی، در زمره سرفصل های معاونت هنری ست...
راستش از دولت فرهنگی، دولتی که همه شش سال گذشته وعده داده امور هنرمندان را به خود هنرمندان بسپارد همین رویه و همین سیاست گذاری انتظار است، دولت را چه به برگزاری جشنواره ها و رویدادپروری؟!
دولتی که آرای هنرمندان و روشنفکران را پشت سر خود دارد باید زیرساخت ها را بسازد و راه های ناهموار را برای هنر هموار کند؛
باید به نهادسازی های هنری کمک کند تا اگر روزگار چرخید و دولتی روی کار آمد که به هنر روی خوش نشان نمی داد، احوال هنرمند ناخوش نشود و هنرمند تنها نماند؛ امری که برایش چند صباحی بیشتر فرصت نیست.
این یادداشت هم زمان در روزنامه ایران ص آخر به چاپ رسیده است.