کلکسیون بدون نمایش عمومی معنا ندارد / روایت حمیدرضا پژمان و احسان لاجوردی از نگرش به مجموعهداری هنری در ایران
نشست عمومیسازی مجموعههای خصوصی در تیرآرت برگزار شد. در این نشست مجموعهداران جوان تاکید کردند که یکی از ایرادات بزرگ کلکسیونرهای ایران این است که مجموعه خود را در پستو نگه میدارند.
ایرانآرت: نشست عمومیسازی مجموعههای خصوصی شنبه نهم تیرماه در حاشیه تیرآرت برگزار شد. در این نشست که به مدیریت علی بختیاری، منتقد و مجموعهدار برگزار شد، حمیدرضا پژمان و احسان لاجوردی مجموعهداران جوان حضور داشتند و محمد افخمی، کارشناس هنری و مجموعهدار نیز یک پیام ویدئویی برای حاضران فرستاد. او در این پیام تصویری گفت: از کودکی شاهد آن بودم که خانوادهام آثار هنری را جمع میکردند. بنابراین من هم به جمعآوری آثار پرداختم تا وقتی که دیوارهای خانهام پر شد و بعد از خودم پرسیدم چرا تمام مدت آثار هنری ایران را جمعآوری میکردی. پاسخم این بود که به دنبال هویت خودم به عنوان یک ایرانی هستم که از چهار سالگی خارج از وطن زندگی کرده است. برای من اهمیت دارد که به عنوان یک عضو کوچک از جامعه هنری، در زمانی که بعضی رسانهها تصویر بدی از ایران نمایش میدهند، توسط هنر مستقل ایران تصویر تازهای از بخشهای مختلف جامعه ایران نمایش دهم. هنر امروز شناخته شدهتر از گذشته است و هفته قبل که در آرت بازل بودم بسیاری از مردم درباره ایران و هنر ایران از من میپرسیدند.
در ادامه حمیدرضا پژمان گفت: در بدو امر علاقهام به تئاتر و سینما بود ولی در دانشگاه با دوستانم که در زمینه هنر تجسمی تحصیل و کار میکردند آشنا شدم. بعد خریدن کار را شروع کردم و درباره هنر مطالعه کردم. متوجه شدم یک مجموعه مهم نیست چقدر ثروتمند است بلکه مهم این است که چه چیزی میگوید. درواقع دورنمای یک کلکسیون است که به آن ارزش میدهد. مهم این است که مجموعه میخواهد چه کاری انجام دهد.
وی با بیان اینکه مجموعهدار بودن یک شغل نیست بلکه یک سبک زندگی است گفت: در مجموعهای که جمع کردم، چند خط دنبال شد؛ مثلا کارهای روی کاغذ و کارهای طراحی (از اردشیر محصص). مساله من در بنیاد پژمان اصلا شخصی نیست و ممکن است تصمیمهایی گرفته شود که با نظر شخصی من موافق نیست. ولی از روز اول تصمیم گرفتیم که این بنیاد یک کالکتیو باشد. هدف بنیاد عمومیسازی مجموعه بود. البته از یک جایی تصمیم گرفتم در مورد مجموعه شخصیام مستقل و خارج از تبلیغات بنیاد کار کنم.
احسان لاجوردی نیز گفت: ما سنت طولانی در زمینه جمعآوری آثار هنری نداریم. اولین بار ناصرالدین شاه بود که هم آثار را جمعآوری کرد و هم به انتخاب خودش در کاخ گلستان در معرض دید گذاشت. از مراکز دیگری که به مرور تبدیل به یک مکان برای بازدید عموم شدند، موزه مقدم و موزه ملک و مجموعه همایون صنعتی است. مرحوم ملک کسی بود که اطلاعات زیادی در زمینه هنرهای سنتی و هنر کتابت ما داشت و به این موضوع علاقه داشت، اما موزه مقدم دچار شلختگی است.
وی افزود: از هنرستان علاقه زیادی به جمعآوری آثار هنری داشتم. نخستین آثار مجموعهام را با همکلاسیهایم تبادل کردم. خانواده من ثروتمند نبودند. این روند ادامه داشت و مجله نگاره را راه اندازی کردم. هیچوقت به دنبال هنر مدرن نبودم و به دنبال هنر اجتماعی معاصر ایران میگشتم. خیلی از آثاری که خریدم الان قیمت زیادی ندارند و این تجربه خوبی بود.
او درباره عمومیسازی مجموعههای خصوصی و کتابهای این بخش گفت: در بنیاد لاجوردی یکی از اهداف ما نشر و چاپ است و به صورت گروهی فعالیت کردیم. از طرفی بقای ما بسته به کار با مجموعهها و نهادها و گالریهای مختلف است. می خواستیم رویکرد تازهای به نشر کتاب داشته باشیم. سعی کردیم از کلکسیونهای مختلف آثار را برای انتشار در کتاب استفاده کنیم. شما به جای اینکه پنجاه کلکسیون و نمایشگاه را ببینید میتوانید گزیده همه آنها را در یک کتاب ببینید.
لاجوردی گفت: موزههای هنرهای معاصر از زمان تاسیس همواره کتابهایی از منتخب کلکسیونهای خود داشته است ولی هیچوقت آنها را در دسترس عموم قرار نداده است. اغلب این کتابها در گنجینه است. بنابراین تصمیم گرفتیم بخشی از مجموعه را با همکاری موزه مدون کنیم تا به صورت کتاب در اختیار مردم قرار بگیرد.
علی بختیاری نیز با طرح سوالی، گفت: در این زمینه بسیار کار کردهام اما متاسفانه تجربه به من نشان داده که بسیاری از مجموعهداران ما دچار یک جور وحشت سراسری از نمایش آثار هستند. آنها اصلا نمیخواهند روی نقشه نمایش عمومی آثار بیایند. دلیل این موضوع چیست؟
لاجوردی در پاسخ توضیح داد: در دنیا بنیادهای بسیار بزرگی هستند که مجموعههایشان را نمایش میدهند. کار آنها با بنیادهای ایرانی فرق دارد. ما واقعا عاشق هنر هستیم اما مثلا لوییویتون و پرادا درواقع بیشتر برای فرار از مالیات مجموعههای خود را عمومی میکنند. این ساز و کار در کشور ما وجود ندارد.
اما حمیدرضا پژمان گفت: کارکرد حرفهای هرچیزی در ایران متفاوت است زیرا اصولا کار حرفهای کردن سخت است. در دنیا برای آغاز این کار خیلی از نهادهای حرفهای و اسپانسرها به دنبال شما میآیند و همراهیتان میکنند. ولی در کشور ما همه مراحل کار به عهده خود مجموعهدار است، باید پول دربیاورد، بنیاد را راه بیاندازد، با شهرداری، اماکن و ... سروکله بزند. اسپانسرهای خارجی و سفارتخانهها هم حساس هستند چون ممکن است مشکل داشته باشند.
او، کلکسیوندار بودن را مغایر با فرهنگ ما دانست و گفت: ما هنوز تقیه میکنیم، یعنی چیزی که داریم و عامالمنفعه است را برای خودمان میکنیم و به پستو میبریم. آن را با بقیه تقسیم نمیکنیم. این مساله کاملا فرهنگی است. کلکسیوندار بودن مثل همه بخشهای هنر مهم است. هرکسی که به هنر مربوط است دلش میخواهد اثرش عرضه شود و هیچ هنرمندی را نمیشناسم که دلش بخواهد اثر هنری خلق کند که هیچکس آن را نبیند. کلکسیوندار هم برای اینکه شناخته شود و چه از نظر اقتصادی و چه اجتماعی و هنری دیده شود، نیاز دارد مجموعه خود را با فضای عمومی به اشتراک بگذارد. اگر نکند نتیجهاش میشود اینکه گنجینه هنر مدرن موزه لوور ابوظبی از هنر ایران، بسیار غنیتر از موزه هنرهای معاصر تهران است.
پژمان گفت: کلکسیوندار باید بداند اگر یک مجموعه را جمع میکند، باید آن را در معرض دید عموم بگذارد. کلکسیوندار نباید همه چیز را برای خودش بخواهد فقط به صرف اینکه یک اثر در خانه اوست. مجموعهدار اگر در نقد را به روی خودش ببندد قطعا راه را به خطا میرود و دچار بطلان میشود. اما در ایران کسی نمیتواند مجموعهداران را نقد کند چون آنها فقط احترام میخواهند.
علی بختیاری نیز گفت: مهمترین کار یک مجموعهدار کمک به تاریخنگاری است. مجموعهدار دارد قسمتی از تاریخ را پیش خود نگه میدارد. بنابراین خارج شدن این تاریخ از دسترس، غیرمنطقی است.
احسان لاجوردی نیز در پایان گفت: ما در این زمینه تاریخ کوتاهی داریم. در اروپا، حتی در زمانی که هنر برای خواص بوده، بخشی از آن را در خیابان و کلیسا نمایش میدادند. ولی هنر ما همیشه در دسترس خارج است. همیشه داخل فضاها تصویر شده است. ما اصلا نباید خودمان را مقایسه کنیم. اما ما خیلی مجموعهدار داریم. کسانی را داریم که قیمت کلکسیونشان نجومی است ولی میترسد آن را نمایش بدهد. چون میترسد آن را از او بگیرند و میترسد بفهمند که او پولدار است.