رابطه اردشیر رستمی و خانواده فراهانی/ او سنگ جمع می کند
اردشیر رستمی، بازیگر شاعر و حالا نقاش این روزها در گالری خاک تازه ترین آثارش را به تماشا گذاشته است؛ بعد از ده سال!
ایران آرت : مهدی درستی : نمایشگاه «دیدار» مجموع 50 نقاشی و تصویرهای اردشیر رستمی را شامل میشود. سنگها و دغدغههای محیط زیستی هنرمند، موضوع خلق این آثار بودهاند. خبرآنلاین با او درباره این نمایشگاه و فعالیتهای هنریاش گفتوگویی کرده که میخوانید.
ابتدا از نمایشگاه «دیدار» برای ما بگویید، چه شد که پس از یک دوره 10 ساله دوباره تصمیم به برگزاری نمایشگاه گرفتید؟
بله بعد از 10 سال تصمیم گرفتم نمایشگاه دیگری برپا کنم که شامل 10 نقاشی و 40 اثر در حوزه تصویرسازی است. نقاشیهای این نمایشگاه به درونیات هنری و خلوت خودم مربوط میشود، بخش دوم آثار هم تصویرسازیهایی است از محیط بیرون و جامعه امروزی که در آن زندگی میکنیم.
من هیچگاه برای خلق یک اثر هنری فکر نمیکنم و از قبل برنامهریزی ندارم، به نظرم هنرمند نباید با فکر کار هنری کند، زیرا که دیگر آن اثر ارزش والای هنر را نخواهد داشت. برپایی این نمایشگاه هم شامل همین موضوع میشود و زمانی که آن حس در وجودم ایجاد شد نمایشگاه را برپا کردم.
چرا نام دیدار را برای عنوان نمایشگاه انتخاب کردید؟
در این نقاشیها، سنگها در قسمت پایینی بوم قرار دارند و قسمت بالایی، کاملا سفید است. این سفیدی، دیدار را برای من تداعی میکند؛ البته دیداری که دوست داریم رخ بدهد اما نمیدانیم چه چیزی هست و در کجا رخ میدهد.
در آثاری که در نمایشگاه به نمایش درآمدهاند، سنگ نقشی اساسی را دارد، چه چیزی در سنگ دیدید که باعث استفاده از آن شد؟
متاسفانه مفهومی که در فرهنگ اجتماعی ما از سنگ وجود دارد، تعریف درستی نیست. به نظر من سنگها، نماد مهربانی و آرامشبخشاند. سنگینی، قانون سنگ است و سنگ، به خودی خود نماد خشونت نیست. من حتی در ترکیب سنگسار هم از سنگ، تعبیر خشونت ندارم. من علاقه زیادی به سنگ دارم و به هر شهر یا کشوری که میروم سنگ جمع میکنم، همراه خودم هم همیشه سنگ دارم و حتی به دوستانم هم سنگ هدیه میدهم. من به دنبال آرامشی هستم که در سنگ است و احساس میکنم این آرامش را در هیچ چیز دیگری مانند این نمیتوانم پیدا کنم.
بخش دیگر آثارتان تصویرسازیهایی است که به محیط زیست و طبیعت اشاره دارد، درباره این بخش هم توضیح میدهید، به نظر شما تا چه حدی هنرمندان میتوانند با آثارشان نقش موثری در طبیعت داشته باشند؟
در این نمایشگاه 40 اثر تصویرسازی هم به نمایش درآمدهاند که همه در حوزه محیط زیست هستند و روی صفحات A3 طراحی شدهاند. مثل عقابی که به جای ماهی، از دریا قوطی کنسرو گرفته یا پنگوئنی که به جای غذا، به بچههایش نفت میخوراند و گورخری که خط عابرپیاده روی تنش نقش بسته است.
متاسفانه طبیعت به شکلی که الان در جهان معاصر ما قرار دارد، اوضاع بسیار وحشتناکی را تجربه میکند و کارهای مهمی باید برای نجات محیط زیست انجام داد که هنوز این اتفاق رخ نداده است. به نظرم هنرمندان میتوانند با آثار خود در این زمینه فعال و تاثیرگذار باشند.
موضوع محیط زیست برای من بسیار جدی است و پرکار بودن این تصاویر هم گواهی بر همین مساله است. متاسفانه آلودگیهای زیستمحیطی به بخشی از زندگی ما تبدیل شدهاند آنقدر که انگار آلودگی در خون ما است و به همین دلیل به آن فکر نمیکنیم.
من فکر میکنم کیفیت زیستن در میان ما از بین رفته است و انسان روز به روز خودش، محیط زیست و تمام گیاهان و حیوانات را مخدوش و مخدوشتر میکند. اگر به خودمان نیاییم و فکری به حال این معضلات نکنیم، قطعا در آینده، خیلی زیاد عمر نخواهیم کرد.
شما در شاخههای مختلف هنری مثل معماری، مجسمه سازی، کاریکاتور، نقاشی، شعر و... فعالیت میکنید، چطور این همه هنر را فرا گرفتید و توانستید آنها را مدیریت کنید؟
من در همه اینها یک روح و روان را میبرم ولی با شکلها و ویژگیهای مختلف، این هنرها برای من یکی هستند. ما آدمها آنها را از هم متمایز میکنیم و بعد دچار مشکل میشویم. خیلی از آدمهای بزرگ که در قدیم زندگی میکردند، در همه این شاخههای هنری فعال بودند. من نگاه شاعرانهای که دارم را در مجسمه سازی هم اجرا میکنم، در معماری و طراحی لباس هم نشانههای آن دیده میشود.
هر آدمی در این جهان به یک جنبهای از هنر علاقه دارد و با آن ارتباط برقرار میکند، پس من هم باید آن جنبه را بلد باشم تا بتوانم با او ارتباط برقرار کنم و بر او تاثیر بگذارم. مخاطبین من افراد متفاوتی هستند و من هم باید بتوانم با هر کدام شبیه خودشان ارتباط بگیرم تا من را بپذیرند.
من به یادگیری بسیار علاقه دارم و دوست دارم که همیشه به دنیایی جدید وارد شوم، به نظرم انسان اگر دست از یادگیری بردارد، مرده است هرچند اگر نفس بکشد.
هنرمندان از مسئولین هنری انتظار مساعدت و تشویق و همراهی دارند، اما گاهی اوقات این انتظارات برآورده نمیشود، نظر شما دراین باره چیست؟ آیا حمایتی از جانب مسئولین شده است؟
اصلا چنین چیزی وجود ندارد، الان از همین نمایشگاهی که من برپا کردهام هیچ یک از مسئولین برای بازدید نیامدند و اصلا همراهی نکردند. معاونت هنری مگر چه وظیفهای دارد به جز اینکه از اوضاع هنرمندان آگاه باشد و آثارشان را ببیند. متاسفانه مسئولین هنری ما وظیفه خود را نمیشناسند و به آن کاری که یاید انجام دهند، عمل نمیکنند.
شما در کنار بهزاد فراهانی بزرگ شدهاید، این مسئله تا چه حدی در علاقه شما به هنر و فعالیت در این حوزه تاثیرگذار بوده است؟ کمی از آن حال و هوا برایمان بگویید.
تنها آقای فرهانی تاثیرگذار نبود، بلکه خانواده فراهانی بودند. ما به هم کمک کردیم و باهم تقابل داشتیم و هرکسی سعی میکرد تا به هر نحوی به سایر افراد کمک برساند. این همراهی در سایه مادر یا خانم فراهانی بود. ما یک کانون فرهنگی داشتیم. شبها جلسات شعرخوانی برگزار میکردیم و باهم درباره هنر گپ میزدیم. ما تمام تلاش خود را میکردیم تا باعث موفقیت یکدیگر شویم و این کلمه کانون به واقع برای جمع ما واژه درستی بود. من خیلی از این فضا آموختم و یاد گرفتم.