بازیابی زندگی در آثاری با موضوع مرگ
مینا نادری و عیسی جباری از نمایشگاه "نوزده پنج" میگویند.
ایرانآرت: نمایشگاه «نوزده پنج» با ایدهپردازی مینا نادری و انتخاب آثار توسط عیسی جباری در گالری ایوان برگزار شد. در این نمایشگاه ۲۱ اثر نقاشی، مجسمه، عکس و چیدمان از بابک اطمینانی، رامین اعتمادیبزرگ، فاطمه امدادیان، مهدی حسینی، زروان روحبخشان، نصرتالله مسلمیان، معصومه مظفری و مینا نادری به نمایش گذاشته شد.
هر یک از هنرمندان حاضر در نمایشگاه با یک یا چند اثر در شکلگیری مجموعهای مشارکت کردهاند که موضوع اصلی آن انهدام و تغییر و در تعبیر کلی مفهوم مرگ است. مینا نادری که ایدهپردازی نمایشگاه را بر عهده داشته، مجموعهای شامل هفت تابلو را هم به نمایش گذاشته است. روزنامه شرق با مینا نادری و عیسی جباری درباره نحوه شکلگیری این مجموعه گفت و گو کرده است.
آثاری که در این نمایشگاه ارائه کردید چگونه شکل گرفت؟
در هفتمین سال فقدان فرزندم به دلیل قرابت هفتپیکر نظامی با عدد هفت به سراغ آن رفتم و در گستره نمادها و استعارههای معناداری که در آن وجود داشت به نوعی خودشناسی رسیدم. روزها و رنگهایی که بهرام در این سفر سمبولیک داشت، موجب حرکت من از مرگ به زندگی شد. موضوع آثار اخیرم در این نمایشگاه که «گردش در باغ هیچ» نام دارد صحنههایی از خانه است که نبود او را در خانه نشان میدهد. «نوزده پنج» تاریخی است که او خانه را ترک کرده و در بعضی کارها نبود او دیده میشود و در تعدادی هم بازیابی زندگی را میشود فهمید.
آثارم به صورت یک مجموعه ارائه شده است و از رنگهای نام بردهشده در هفتپیکر به صورت اشاره استفاده کردهام. درواقع برداشتی آزاد از هفتپیکر داشتم و این داستان تلنگری بود برای کلیدخوردن برگزاری این نمایشگاه. با گذشت زمان از جزئیات دور شدم و با مفهومی از هفتپیکر آثارم شکل گرفت و حرکت از مرگ به زندگی را مورد توجه قرار دادم.
درباره ایده برگزاری این نمایشگاه گروهی توضیح دهید. چرا نخواستید آثار خودتان را به تنهایی نمایش دهید؟
در اولین سالگرد فرزندم نمایشگاهی انفرادی در خانه هنرمندان برگزار کردم و همه احساسات خودم در مورد آن واقعه را در آثارم نشان دادم. اما این بار نمیخواستم نمایشگاهی انفرادی از آثارم به نمایش بگذارم بلکه تلاش کردم نقش هنر و تأثیر آن را بارز کنم. از استادان عزیزم و هنرمندانی که با این موضوع کار کرده بودند دعوت کردم و آنها آثاری را که با مفاهیم «انهدام» و «تغییر» متناسب بودند در اختیارم گذاشتند.
نحوه انتخاب هنرمندان بر چه اساس بود؟
مرگ دغدغه بسیاری از هنرمندان است و در مورد آن بسیاری از هنرمندان واکنش نشان دادهاند، اما اغلب افرادی که در این نمایشگاه حضور دارند کسانی هستند که با من در ارتباط بودند و در زمان آن اتفاق در کنار من بودند. در این نمایشگاه هنرمندان برای ارائه تفکر و نگاه خودشان با رویکردهای مختلف به مفاهیم «انهدام» و «تغییر» پرداختهاند و برای ارائه آثار خود از سبکهای مختلف واقعگرایانه، آبستره، فیگوراتیو و رسانههای مختلف مانند حجم، مجسمه، عکس و... استفاده کردهاند.
عیسی جباری که انتخاب آثار این نمایشگاه را بر عهده داشته است هم درباره برگزاری نمایشگاه «نوزده پنج» توضیحاتی داد که میخوانید.
هنرمندان این مجموعه بر چه اساس انتخاب شدند؟
من معتقد به انتخاب هنرمند نبودم بلکه معتقد به انتخاب آثار هستم. در وهله اول تعدادی از آثار این هنرمندان از نظر ما با آن کانسپت اولیه انطباقی داشت که باعث میشد خود به خود جذب آن شویم. بهعنوان مثال حضور آثار بابک اطمینانی در این نمایشگاه برای شکلگیری این زبان ضرورت داشت. یا درباره معصومه مظفری این اثرشان را قبلا دیده بودم و میدانستم که این کار باید حتما در نمایشگاه باشد. با زروان روحبخشان از ابتدای کار صحبت کردم و از او خواستم یک اثر خودتحلیل که با باورهای عکاسانه شکل گرفته باشد و نه خود عکس، خلق کند.
بعضی آثار انطباق زیادی با آن چیزی که فکر میکردیم داشتند، مثلا همه کارهای بابک اطمینانی میتوانست با این معنا مطابقت کند. ولی درخصوص بعضی از هنرمندان باید آثارشان را جستوجو میکردیم. موضوع انهدام، تغییر و مرگ دغدغه اغلب هنرمندان است ولی برای عدهای این موضوع اولویت دارد. من هم بیشتر دنبال افرادی بودم که این موضوع برایشان اولویت داشته باشد، اما همچنان کسانی را که مستقیم در مورد این سوژه کار کرده باشند کم داریم.
بنابراین هنرمندان برای این نمایشگاه کار جدیدی خلق نکردهاند؟
زروان روحبخشان برای این نمایشگاه کار آماده کرده است ولی کار سایر هنرمندان را از مجموعههای قبلی آنها انتخاب کردیم. البته بعضی از آثار هم اینجا به ترکیب جدیدی رسیدند. مثلا کارهای رامین اعتمادی قبلا با چنین ترکیبی ارائه نشده بود ولی اینجا تصمیم گرفته شد عکسها در کنار آثار حجم ارائه شود. این مجموعه نوعی واقعگرایی است که منطبق با استنادات واقعی و زیستی پیرامون هنرمند است، ولی اینکه عکسها و سرامیکها به این شکل کنار هم قرار بگیرند بهخاطر مفهوم این نمایشگاه است.
درباره آثار مهدی حسینی بگویید.
این کارها متعلق به مجموعهای است که اصلا دیده نشده بودند، هر چند قدیمی هستند. با ایشان صحبت کردیم و گفتند اتفاقاتی در زندگیشان افتاده که باعث شده این دغدغه را داشته باشند. خودشان از میان کارهای آن مجموعه آثاری انتخاب کردند و من دیدم نزدیکتر از این مجموعه به موضوع مورد نظر ما وجود ندارد. جنبه روانشناختی مرگ و زندگی در این آثار هست و انگار این طرحها قسمتهایی از رابطه زن و مرگ است. این تضاد بین هستی و نیستی دیده و بهراحتی از سوی مخاطب دریافت میشود.
آثار فاطمه امدادیان احجامی انتزاعی است که بهنظر میرسد چندان نمیتواند انتقالدهنده یک مفهوم باشد. آنها چگونه انتخاب شدند؟
اعتقاد ندارم که اگر اثری مفهومپذیر نیست، معنا و نشانه هم ندارد. از دیدگاه «هفتپیکر» نظامی از شنبه تا جمعه هر روز یک رنگ و عنصر بهخصوص دارد. در روز پنجشنبه درخت آرزو هست و رنگ آن روز هم صندل است. من دنبال این بودم کسانی را پیدا کنم که ماده کارشان چوب باشد و بهخاطر همین این اثر را انتخاب کردیم. در این کار دو عنصر در یک قالب جا گرفته که شکل و فرم آنها نگاتیو و پوزیتیو همدیگر است. یعنی میتوانند در هم آمیخته شوند یا فاصله بگیرند. با توجه به این مفهومپذیری مرگ و زندگی احساس کردم زبان آن خیلی به نمایشگاه نزدیک است. همچنین متریالی مثل چوب تنها مادهای است که اصلا با مرگ سروکار دارد چون موقعی با چوب میتوانید کار کنید که دیگر درخت نیست.
کار نصرتالله مسلمیان چطور انتخاب شد؟
این اثر انتخاب خودشان بود ولی در نهایت هر کدام از کارها که وارد مجموعه شده حتما تحلیلها و بررسیهایی در مورد آن صورت گرفته است. تلاش کردیم از هنرمندانی که اطراف ما بودند شروع کنیم، اما اساس انتخاب من آن لحظاتی قوت میگیرد که از خود اثر به هنرمند آن رسیدم.
درواقع شما آثار مورد نظر خود را دعوت کردید و نه صرفا هنرمند را.
بله، بر اساس شناختی که از آثار هنرمندان و دورههای کاری مختلف آنها داشتم این دعوت صورت گرفت. آن تغییریافتگی کل کانسپت که به انهدام یا تغییر میرسید باید در این آثار دیده میشد. بهعنوان مثال در مقوله انهدام همه کارهای مسلمیان قابل پذیرش است اما آثار اطمینانی با تغییرپذیری پایدار همراه است نه انهدام ناگهانی.
فکر میکنید مجموعهای که شکل گرفته توانسته حق مطلب را در مورد موضوع انتخابشده ادا کند؟
به نظرم هیچ نمایشگاهی نمیتواند انطباق دقیق با ایده اصلی داشته باشد. همیشه فاصلهای میان ایده و عمل وجود دارد و اصلا نقد از جایی شروع میشود که این فواصل درک میشود. این نمایشگاه هم مثل همه نمایشگاهها نقدپذیر است و حتما جاهایی زبان ما میتوانسته بهتر از این باشد. آنچه بضاعت، سلیقه و تحلیل ما از این موضوع بوده همین است، اما اگر کار روی این مضمون استمرار پیدا کند امیدوارم نمایشگاههای بعدی ما زبان شکلیافتهتری داشته باشد.