کد خبر:
23746
فیلم دو اعدام‌عجیب درفضای‌مجازی!
ایران‌آرت: قاتلان محمد حسین ازغدی و ندای علیزاده اعدام شدند. این احکام صبح دیروز در ملأعام به اجرا درآمد تا دو پرونده جنجالی جنایی مشهد مختومه شود. دو اعدام در مقابل چشم هزاران نفر در فضای مجازی. سه فیلم کوتاه منتشر شده از اعدام این دو متهم در مدت ٦ ساعت بیش از ٤٢ هزار بار بازدید شد. تصاویر کوتاهی که عموی بزرگ محمدحسین به صورت زنده در اینستاگرام منتشر کرد و با این اقبال قابل تامل مواجه شد.
قاتلان محمد حسین ازغدی و ندای علیزاده اعدام شدند
آن طور که روزنامه شهروند نوشته، همزمان از نخستین ساعات دیروز جمعیت زیادی به محل اجرای حکم این دو قاتل آمده بود تا از نزدیک شاهد اجرای مراسم قصاص دو قاتلی باشند که در دو پرونده جداگانه با انگیزه تجاوز و اذیت و آزار جنسی اقدام به ربودن این دو کودک کرده بودند و بعد هم آن دو را به قتل رساندند.
وقتی که این دو متهم پای چوبه دار حاضر شدند و خانواده این دو قاتل هم به امید گرفتن رضایت خودشان را به محل اجرای حکم رساندند. التماس و ضجه‌های خانواده این دو قاتل در مقابل چشمان اشک بار و غضب آلود اولیای دم هیاهویی در محل اجرای حکم به پا کرد.
اما نه پدر ندا دختر بچه افغانی که در نخستین روز‌های فروردین ماه سال جاری به قتل رسید و نه پدر محمدحسین ازغدی از سوی یک جوان ٢٧ ساله در اردیبهشت ماه سال جاری در خرابه‌های شاندیز مشهد به طرز دلخراشی به قتل رسید، هیچکدام به بخشش قاتلان فرزندانشان رضایت ندادند.
ساعت حوالی ١٢ ظهر دومین روز اردیبهشت‌ماه بود. خانواده محمدحسین متوجه شدند که فرزندشان ناپدید شده. محمدحسین از خانه خارج شد تا به مدرسه برود، یک پراید تیره‌رنگ نزدیک خانه توقف کرد و او هم سوار شد. مادر محمدحسین به گمان اینکه آن پراید و راننده جوانش آژانس است، با خیال راحت از پشت آیفون با فرزندش خداحافظی کرد، اما نه آن ماشین از طرف آژانس بود و نه راننده قصدش مسافرکشی بود. محمدحسین در دام نقشه شیطانی افتاده بود و درنهایت هم چندساعت بعد در میان خرابه‌های مشهد به قتل رسید.
قاتل هم بعد از دوروز شناسایی و دستگیر شد. دادگاه او را به قصاص در ملأعام محکوم کرد و صبح دیروز هم این حکم اجرا شد تا شاید کمی از داغ خانواده ازغدی کاسته شود، اما این‌طور که عموی محمدحسین به «شهروند» می‌گوید؛ پدر و مادر او هنوز هم نتوانسته‌اند مرگ او را باور کنند. مادر محمدحسین خانه‌نشین شده و حتی در جلسات دادگاه محاکمه قاتل پسرش هم حاضر نشده و صبح دیروز هم در مراسم اجرای حکم فقط پدر محمدحسین حاضر بوده است:
شما در مراسم اجرای حکم حضور داشتید؟
بله، من همراه با برادرانم به آن‌جا رفتم. خوب جمعیت زیادی هم آمده بود، البته قاتل ندا هم همان‌جا اعدام شد. اصلا جو خوبی نبود. پلیس یک حلقه کوچکی درست کرده بود، که هجوم مردم مشکل‌ساز نشود. ما ابتدا داخل آن حلقه بودیم، ولی بعد عقب رفتیم و از دور اجرای حکم را دیدیم.
بله، من همراه با برادرانم به آن‌جا رفتم. خوب جمعیت زیادی هم آمده بود، البته قاتل ندا هم همان‌جا اعدام شد. اصلا جو خوبی نبود. پلیس یک حلقه کوچکی درست کرده بود، که هجوم مردم مشکل‌ساز نشود. ما ابتدا داخل آن حلقه بودیم، ولی بعد عقب رفتیم و از دور اجرای حکم را دیدیم.
کی به شما اطلاع دادند که حکم روز یکشنبه اجرا می‌شود؟
ظهر شنبه با اصغر برادرم تماس گرفتند و گفتند که ساعت ٧ صبح آن‌جا باشیم، اما اجرای حکم با تأخیر انجام شد. ساعت ٨:٣٠ بود که سجاد اعدام شد.
ظهر شنبه با اصغر برادرم تماس گرفتند و گفتند که ساعت ٧ صبح آن‌جا باشیم، اما اجرای حکم با تأخیر انجام شد. ساعت ٨:٣٠ بود که سجاد اعدام شد.
خانواده سجاد هم در محل اجرای حکم بودند؟
بله، خیلی هم اصرار داشتند که از ما رضایت بگیرند. پدر سجاد در بدو ورود ما به پای پدرم افتاد، اما پدرم به او گفت: کاری از دستش برنمی‌آید و تصمیم‌گیرنده پدر محمدحسین است. اصغر هم از خانواده قاتل خیلی‌ها آمده بودند، همه هم فقط یک خواسته داشتند، اما اصغر تصمیمش را گرفته بود. پدر سجاد وقتی دید که التماس‌هایش فایده‌ای ندارد، عصبی شد و داد و فریاد کرد، البته طبیعی هم هست، به هرحال پسرش داشت جلوی چشمانش اعدام می‌شد.
بله، خیلی هم اصرار داشتند که از ما رضایت بگیرند. پدر سجاد در بدو ورود ما به پای پدرم افتاد، اما پدرم به او گفت: کاری از دستش برنمی‌آید و تصمیم‌گیرنده پدر محمدحسین است. اصغر هم از خانواده قاتل خیلی‌ها آمده بودند، همه هم فقط یک خواسته داشتند، اما اصغر تصمیمش را گرفته بود. پدر سجاد وقتی دید که التماس‌هایش فایده‌ای ندارد، عصبی شد و داد و فریاد کرد، البته طبیعی هم هست، به هرحال پسرش داشت جلوی چشمانش اعدام می‌شد.
شما قبل از این هم با خانواده سجاد رودررو شده بودید؟
پیش از این یکبار جلسه دادگاه سجاد را دیدم، البته خانواده‌اش را بیشتر ملاقات کردم. هم در دادگاه و هم درِ منزل پدرم که برای رضایت‌گرفتن آمده بودند. خیلی هم اصرار داشتند که از ما رضایت بگیرند. خانواده محترمی هستند. پدر قاتل مرد بسیار متشخصی است، حتی آن پسر هم ظاهر بسیار موجهی داشت، آرام و بی‌صدا. چندتا کوچه پایین‌تر خانه برادرم هم زندگی می‌کنند. من هنوز هم باورم نمی‌شود که پسر این خانواده دست به چنین کاری بزند.
پیش از این یکبار جلسه دادگاه سجاد را دیدم، البته خانواده‌اش را بیشتر ملاقات کردم. هم در دادگاه و هم درِ منزل پدرم که برای رضایت‌گرفتن آمده بودند. خیلی هم اصرار داشتند که از ما رضایت بگیرند. خانواده محترمی هستند. پدر قاتل مرد بسیار متشخصی است، حتی آن پسر هم ظاهر بسیار موجهی داشت، آرام و بی‌صدا. چندتا کوچه پایین‌تر خانه برادرم هم زندگی می‌کنند. من هنوز هم باورم نمی‌شود که پسر این خانواده دست به چنین کاری بزند.
چرا رضایت ندادید؟
همان‌طور که گفتم، خانواده او خیلی تلاش کردند. برادرم برای آن‌که با آن‌ها مواجه نشود، خانه‌اش را عوض کرد، اما آن‌ها دست‌بردار نبودند، مدام به خانه پدرم می‌رفتند. شب اجرای حکم از ساعت ٢ تا ٦ صبح درِخانه پدرم بودند. البته ما هم با آن‌ها برخوردی نکردیم، چون واقعا متشخص و محترم هستند، اما کاری که پسر آن‌ها با محمدحسین کرد، جای بخششی باقی نگذاشته بود.
همان‌طور که گفتم، خانواده او خیلی تلاش کردند. برادرم برای آن‌که با آن‌ها مواجه نشود، خانه‌اش را عوض کرد، اما آن‌ها دست‌بردار نبودند، مدام به خانه پدرم می‌رفتند. شب اجرای حکم از ساعت ٢ تا ٦ صبح درِخانه پدرم بودند. البته ما هم با آن‌ها برخوردی نکردیم، چون واقعا متشخص و محترم هستند، اما کاری که پسر آن‌ها با محمدحسین کرد، جای بخششی باقی نگذاشته بود.
تصاویر لحظه اعدام را شما در صفحه اینستاگرام گذاشته بودید؟
برادر بزرگترم در پیج محمدحسین منتشر کرده بود.
برادر بزرگترم در پیج محمدحسین منتشر کرده بود.
علت انتشار این فیلم‌ها چه بود؟
فالوور‌ها مدت‌ها بود که با ما همراه بودند و دلسوزی می‌کردند. وقتی متوجه شدند که قرار است عامل جنایت محمدحسین در ملأعام اعدام شود، از ما خواستند فیلم‌های لحظه اعدام را
منتشر کنیم.
فالوور‌ها مدت‌ها بود که با ما همراه بودند و دلسوزی می‌کردند. وقتی متوجه شدند که قرار است عامل جنایت محمدحسین در ملأعام اعدام شود، از ما خواستند فیلم‌های لحظه اعدام را
منتشر کنیم.
آخرین‌بار کی محمدحسین را دیدید؟
سه‌روز قبل از آن حادثه، برادرم با خانواده میهمان ما بودند. محمدحسین آن‌شب فقط فیلم دید. عاشق شبکه نمایش بود. موقع رفتن هم شارژ برادرم جاماند و او با عجله دوباره بازگشت تا شارژ را ببرد. خانه ما طبقه چهارم است و آسانسور هم نداریم. وقتی برای بردن شارژ آمد، نفس‌نفس می‌زد و به من گفت: عمو کاش خانه شما آسانسور داشت. بعدهم خداحافظی کرد و رفت. نمی‌دانستم که آن آخرین دیدار ماست.
سه‌روز قبل از آن حادثه، برادرم با خانواده میهمان ما بودند. محمدحسین آن‌شب فقط فیلم دید. عاشق شبکه نمایش بود. موقع رفتن هم شارژ برادرم جاماند و او با عجله دوباره بازگشت تا شارژ را ببرد. خانه ما طبقه چهارم است و آسانسور هم نداریم. وقتی برای بردن شارژ آمد، نفس‌نفس می‌زد و به من گفت: عمو کاش خانه شما آسانسور داشت. بعدهم خداحافظی کرد و رفت. نمی‌دانستم که آن آخرین دیدار ماست.
چگونه مطلع شدید که محمدحسین ربوده شده است؟
چند دقیقه مانده بوده به ساعت ١٢؛ من همراه پدر محمدحسین و برادر بزرگترم علی در کارگاه بودیم که زن برادرم تماس گرفت و گفت که محمدحسین را دزدیدند. وقتی ماجرای آژانس را برایمان تعریف کرد، ما تصور کردیم که ماجرا مسافر دزدیدی است؛ نه کودک‌ربایی. با این حال اصغر به مدرسه رفت تا مطمئن شود.
چند دقیقه مانده بوده به ساعت ١٢؛ من همراه پدر محمدحسین و برادر بزرگترم علی در کارگاه بودیم که زن برادرم تماس گرفت و گفت که محمدحسین را دزدیدند. وقتی ماجرای آژانس را برایمان تعریف کرد، ما تصور کردیم که ماجرا مسافر دزدیدی است؛ نه کودک‌ربایی. با این حال اصغر به مدرسه رفت تا مطمئن شود.
ساعت ١٢ و ١٠ دقیقه بود که با ما تماس گرفت و گفت که محمدحسین در مدرسه نیست؛ ما هم به‌سرعت به طرف خانه رفتیم تا او را پیدا کنیم.
جسد محمدحسین چه زمانی پیدا شد؟
ساعت هفت بعدازظهر همان روز؛ چندتا کارگر جسد او را پیدا می‌کنند. چند بار با پلیس تماس می‌گیرند، اما مثل اینکه پلیس ابتدا حرف‌های آن‌ها را جدی نمی‌گیرد تا اینکه درنهایت قانع می‌شوند و به محل حادثه می‌روند. ساعت ١٠ شب هم خبردار شدیم که جسد یک بچه پیدا شده است.
ساعت هفت بعدازظهر همان روز؛ چندتا کارگر جسد او را پیدا می‌کنند. چند بار با پلیس تماس می‌گیرند، اما مثل اینکه پلیس ابتدا حرف‌های آن‌ها را جدی نمی‌گیرد تا اینکه درنهایت قانع می‌شوند و به محل حادثه می‌روند. ساعت ١٠ شب هم خبردار شدیم که جسد یک بچه پیدا شده است.
همراه برادرانم به آن‌جا رفتیم. صحنه خیلی دلخراشی بود. شاید باورکردنی نباشد، اما اصغر نتوانست چهره محمدحسین را تشخیص دهد. او اصرار داشت جسد متعلق به محمدحسین نیست، ولی عموی ما از روی چند علامت ظاهری توانست محمدحسین را شناسایی کند. باورمان نمی‌شد که محمدحسین به طرز فجیعی به قتل رسیده باشد. یک پسر بی‌دفاع ١٠ ساله چرا باید این گونه کشته شود؛ هنوز هم باورم نمی‌شود.
بعداز شناسایی و دستگیری قاتل با او مواجه شدید؟
ساعت ٢ نیمه‌شب فردای حادثه با برادرم تماس گرفتند و خبر دستگیری او را دادند؛ من خیلی عصبی بودم به همین دلیل هم من را با خودشان نبردند. پدر محمدحسین همراه با برادرم به اداره آگاهی رفتند. آن‌جا هم یکسری حرف‌های بی‌پایه و اساس مطرح شده بود. قاتل مدعی بود که، چون محمدحسین پول نداشته و کرایه او را نداده عصبی شده و او را به قتل رسانده است؛ اما شواهد و بررسی‌ها نشان می‌داد که او قصد داشته به محمدحسین تجاوز کند.
روایت پدر ندا از اعدام قاتل دخترش
اما صبح دیروز قاتل ندا هم در کنار قاتل محمدحسین به دار مجازات آویخته شد. مرد میانسالی که پس از آزار و اذیت دختر او را خفه کرد و جسدش را درون کیسه پلاستیکی در نزدیکی محل جنایت رها کرد. قاتل که صاحب همسر و سه فرزند بود، چند روز پس از کشف جسد ندا شناسایی و دستگیر شد و در همان مراحل ابتدایی بازجویی به جرمش اعتراف کرد و انگیزه‌اش از این جنایت را آبروریزی و فاش‌شدن ماجرای آزار و اذیت جنسی ندا عنوان کرد. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، گفت‌و‌گو با پدر ندا ساعتی پس از اجرای حکم قاتل است:
ساعت ٢ نیمه‌شب فردای حادثه با برادرم تماس گرفتند و خبر دستگیری او را دادند؛ من خیلی عصبی بودم به همین دلیل هم من را با خودشان نبردند. پدر محمدحسین همراه با برادرم به اداره آگاهی رفتند. آن‌جا هم یکسری حرف‌های بی‌پایه و اساس مطرح شده بود. قاتل مدعی بود که، چون محمدحسین پول نداشته و کرایه او را نداده عصبی شده و او را به قتل رسانده است؛ اما شواهد و بررسی‌ها نشان می‌داد که او قصد داشته به محمدحسین تجاوز کند.
روایت پدر ندا از اعدام قاتل دخترش
اما صبح دیروز قاتل ندا هم در کنار قاتل محمدحسین به دار مجازات آویخته شد. مرد میانسالی که پس از آزار و اذیت دختر او را خفه کرد و جسدش را درون کیسه پلاستیکی در نزدیکی محل جنایت رها کرد. قاتل که صاحب همسر و سه فرزند بود، چند روز پس از کشف جسد ندا شناسایی و دستگیر شد و در همان مراحل ابتدایی بازجویی به جرمش اعتراف کرد و انگیزه‌اش از این جنایت را آبروریزی و فاش‌شدن ماجرای آزار و اذیت جنسی ندا عنوان کرد. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، گفت‌و‌گو با پدر ندا ساعتی پس از اجرای حکم قاتل است:
شایعه شده بود که شما به خاطر تفاضل دیه قصد دارید قاتل دخترتان را ببخشید؟
من قصد گذشت داشتم البته به خاطر تفاضل دیه، ولی آن را دولت پرداخت کرد. بعد از مدتی منصرف شدم، چون با اعدام او، ندا برای ما زنده نشد، اما من و همسرم تصمیم گرفتیم تا او قصاص شود؛ نه به خاطر آرامش خودمان. حال و روز ما مثل همان روزی است که پیکر بی‌جان ندا را دیدیم، ما خواهان قصاص او بودیم تا بچه‌های مردم در آرامش و امنیت باشند.
من قصد گذشت داشتم البته به خاطر تفاضل دیه، ولی آن را دولت پرداخت کرد. بعد از مدتی منصرف شدم، چون با اعدام او، ندا برای ما زنده نشد، اما من و همسرم تصمیم گرفتیم تا او قصاص شود؛ نه به خاطر آرامش خودمان. حال و روز ما مثل همان روزی است که پیکر بی‌جان ندا را دیدیم، ما خواهان قصاص او بودیم تا بچه‌های مردم در آرامش و امنیت باشند.
در این مدت خانواده و همسر قاتل برای گرفتن رضایت به شما مراجعه نکردند؟
چرا خیلی از ما خواستند که گذشت کنیم. حتی وقتی برای اجرای حکم می‌رفتیم، جلوی من را گرفتند تا رضایت بدهم؛ اما کاری که او با دختر من کرد، دیگر جای هیچ گذشتی را باقی نگذاشته بود.
چرا خیلی از ما خواستند که گذشت کنیم. حتی وقتی برای اجرای حکم می‌رفتیم، جلوی من را گرفتند تا رضایت بدهم؛ اما کاری که او با دختر من کرد، دیگر جای هیچ گذشتی را باقی نگذاشته بود.
ندا بچه چندم شما بود؟
من هفت فرزند داشتم؛ ندا سومین آن‌ها بود. او بعد از دو پسر به دنیا آمد.
من هفت فرزند داشتم؛ ندا سومین آن‌ها بود. او بعد از دو پسر به دنیا آمد.
شغلت چیست؟
من چاه‌کن هستم؛ از وقتی به ایران آمدم همین کار را انجام می‌دهم.
من چاه‌کن هستم؛ از وقتی به ایران آمدم همین کار را انجام می‌دهم.
چند‌سال است که در ایران هستی؟
من سال ٧٥ برای نخستین‌بار از افغانستان به ایران آمدم. بعد سال ٧٩ بازگشتم و اقامت گرفتم. سال ٩٤ هم خانواده‌ام را از هرات به ایران آوردم و در مشهد ساکن شدیم.
من سال ٧٥ برای نخستین‌بار از افغانستان به ایران آمدم. بعد سال ٧٩ بازگشتم و اقامت گرفتم. سال ٩٤ هم خانواده‌ام را از هرات به ایران آوردم و در مشهد ساکن شدیم.
