|
یکی از شعرهایم را برای آقای کیارستمی خواندم، گفت همین را بگذار مقدمه کتابت. ولی من قبول نکردم. چون دلم میخواست ایشان مقدمه کتاب را مینوشت... اولین کتابم، «ترکمن و صحرا» را که خودم درآوردم مجبور شدم همهاش را بریزم دور.