حسین هاشم پور: کاش هنر ایران تحریم شده بود/هنر ایران پشت دیوار تحریم ها و FATF
... معتقدم کاش هنر ایران خیلی شفاف و مستقیم تحریم می شد زیرا شاید به رگ غیرت سه دولت اخیر بر می خورد و برای بهبود وضعیت هنر قدمی بر می داشتند؛ از اینجا رانده ، از آنجا مانده حکایت هنر ایران شده است که به هر بخش آن ، تئاتر، موسیقی، کتاب یا سینما می نگری افسردگی می گیری...
ایران آرت: حسین هاشم پور : این روزها پیاپی خبرهایی منتشر می شود از فروش های فوق العاده هنر ایران در حراج خانه های کریستیز، ساتبیز و بونامز؛ اما این خبرها بدین نکته اشاره نمی کند که هیچ یک از این آثار، از ایران به دبی و اروپا انتقال نمی یابد و صد در صد آثاری که در این حراجی ها ارائه می شوند از خارج ایران تامین می شود.
بله، با این وجود که در هیچ یک از تحریم ها، نامی از هنر ایران آورده نشده و به اصطلاح هنر مشمول تحریم ها نیست، اما حراجی ها به جهت مخاطرات تبادل پول با ایرانیان، به کل قید دریافت اثر از ایران را زده اند و تنها از صاحبان آثاری کار پذیرش می کنند که مقیم خارج کشور باشند.
مولفه در ایران نبودن صاحب اثر، چنان برای حراجی ها تعیین کننده است که آنها از ارائه دهندگان آثار ایرانی می خواهند از طریق نشانی پستی یا حتی قبض آب و برق ثابت کنند در کشور دیگری غیر از ایران سکونت دارند و صاحب شماره حساب معتبر در بانک های خارجی هستند.
برخی از صاحبان آثار می گویند این روندی ست که از حوالی ژوئن ۲۰۱۰ دوره رئیس جمهور اوباما آغاز شده و حتی در سه سال نخست برجام ( پیش از خروج آمریکا) به جهت اختلالات در سیستم سوئیفت بانکی، نتوانست گشایشی در آن ایجاد کند، آنها یادآوری می کنند با جدی شدن تحریم ها در همان سال ها دریافت برخی مطالبات هنرمندان و صاحبان آثار با تاخیر چندین ماهه مواجه می شد و از این رو مدتهاست صاحبان آثار و هنرمندان مقیم ایران ، عطای فروش در خارج کشور را به لقایش بخشیده اند. به طبع در سه سال اخیر با شدت یافتن تحریم های رئیس جمهور ترامپ، دیگر هرگز اثری از ایران نتوانست به میز حراجی های بین المللی عرضه شود و آنچه این سالها در اروپا و دبی عرضه می شود از خارج ایران به خصوص صاحبان آثار ایرانی در کانادا، آمریکا، و دو شهر پاریس و لندن تامین می شود. این در حالی ست که تا پیش از ۲۰۱۰ حراجی های بین المللی مستقیم به حساب صاحبان آثار هنری در تهران و سایر شهرهای ایران پول واریز می کردند.
اما شمار دیگری از مبادله کنندگان آثار هنری می گویند اوضاع مبادلات تجاری هنری در سه سال اخیر به یک کوچه بن بست شبیه است که همه درهای معامله را مسدود کرده است؛ آنها یادآوری می کنند حتی تحریم های دوره اوباما که با اجماع جهانی همراه بود، شرایطی مانند امروز را پیش نیاورده بود و همچنان می شد با زیرکی هایی اثر هنری خرید و فروش کرد و اگر صاحب اثر ایرانی ، حساب معتبری در کشورهای غربی می داشت می توانست معامله انجام دهد ، امری که در سال های اخیر کاملا غیر ممکن است.
بسته شدن مبادلات بین المللی به روی بازار داخلی هنر ایران، علاوه بر اینکه فرایند ارزی را به طور کامل متوقف کرده است، حجم معاملات هنری که در یک دهه اخیر می رفت خود را به ترازهای یک بازار پررونق برساند را کوچک تر از همیشه کرد.
بسیاری از گالری ها با همین انگیزه های مالی بین المللی متولد شدند و خریداران نوظهوری با خود آوردند که امروز شمارشان کم رنگ شده است؛
در واقع خسارت بزرگ تر پدیده تاثیر تحریم ها بر هنر ایران، که مستقیم به سفره هنرمندان اثر گذاشت، همین کاسته شدن از انگیزه های سرمایه گذاران آثار هنری است؛ اکثریت مجموعه داران و خریداران آثار هنری به شوق خرید با ریال و فروش با دلار وارد تجارت هنر شدند و در این رهگذر در کنار سرمایه گذاری روی نام های تثبیت شده، گوشه چشمی به نام های جوان داشتند، اما با توقف ارائه آثار به حراج های خارجی به طبع این روند هم تحرک گذشته را ندارد.
در ادامه همین سیر نزولی، بختک کرونا روی زمین و آسمان، عالم و آدم افتاد و همه را نیست و نابود کرد و بازار نورس هنر ایران که می رفت تلالو و درخششی یابد به آفتاب لب بوم دچار شده است.
از این روست که معتقدم کاش هنر ایران خیلی شفاف و مستقیم تحریم می شد زیرا شاید به رگ غیرت سه دولت اخیر بر می خورد و برای بهبود وضعیت هنر قدمی بر می داشتند؛ از اینجا رانده ، از آنجا مانده حکایت هنر ایران شده است که به هر بخش آن ، تئاتر، موسیقی، کتاب یا سینما می نگری افسردگی می گیری.
به این شرایط سخت و پیچیده این نکته را هم علاوه فرمایید که اگر رئیس جمهور جو بایدن، تصمیم بگیرد با حذف همه تحریم ها به برجام بازگردد، بازار هنر ممکن است از منظر اتمسفر روانی تکانه مثبتی را شاهد باشد اما سایه سهمگین FATF که حراجی های دنیای هنر به صراحت اعلام می کنند بدان بسیار حساس هستند اجازه نخواهد داد به این سادگی ها صاحبان آثار هنری مقیم ایران به بازارهای هنری بین المللی بازگردند...
برای سومین بار در سلسله مطلبی که برای سوگواری وضعیت بغرنج هنر امروز ایران می نویسم یادآوری می کنم:" گلایه مختص این روزهای تحریم آلود و کرونا زده نیست که دولت برای برآوردن نیاز اولیه زندگی ایرانیان درمانده است، گلایه اساسی مربوط به روزهایی ست که قیمت نفت سه رقمی بود یا هنوز قیمت دلار پنج رقمی نشده بود و می شد آب رفته را به جوی هنر بازگرداند و برخی معتقدند آگاهانه جلوی این کار گرفته شد؛ نمونه بارزش بودجه اسفبار دولت و مجلس برای هنر که شش دهم درصد بودجه کل کشور است یعنی سهم هنر حتی یک درصد کل بودجه کشور نیست و تازه این شش دهم درصد را اهالی فرهنگ و هنر با بسیار نهادها و کسان دیگر هم شریک اند که اتفاقا این روزها بحثش حسابی در جامعه هنری داغ است.