مودبیان می گوید این شکل تئاتر به بن بست رسیده است
اگر بخواهیم تئاتر خصوصی امروزمان را با آن مقایسه کنیم، چیزی شبیه به آن چیزی است که در آمریکا هست...
ایران آرت : رضا آشفته در شرق با داریوش مؤدبیان درباره تئاتر خصوصی گفتگو کرده ؛ به نظر او این تئاتر خصوصی به بنبست رسیده است
آیا در شرایط کنونی با توجه به اینکه حداقل ٤٠٠، یا ٥٠٠ هزارتومان و حداکثر شبی پنج میلیون تومان باید هزینه سالن پرداخته شود و فشارهای مالی دیگری که بر گروههای حرفهای و جوان وارد میشود، شما میتوانید فعالیت کنید؟
نه، من نمیتوانم و قبول هم ندارم و اگر به من پیشنهاد هم بدهند، نمیپذیرم.
یعنی با تعریف کنونی تئاتر خصوصی مشکل دارید؟
بله؛ چون باید تئاتر خصوصی را تعریف کرد و بعد براساس آن میشود کار کرد اما الان سرمایه بخش خصوصی گرداننده تئاتر خصوصی شده است. اینکه تعریف استانداردی برای تئاتر خصوصی نیست چون در ایران تئاتر سرمایه ملی است و پایه و اساسش در دست دولت است و تمام امور فرهنگی و برنامهریزیاش بر عهده دولت است و حالا چرا باید دولت از زیر بار سرمایهگذاری مادیاش بیرون بیاید. دولت فقط بگوید شما کار کنید، این خیلی خوب است اما اینکه نشد تعریف تئاتر خصوصی! اگر دولت نظارت میکند، باید حمایت هم بکند.
یعنی نظارت و حمایت باید با هم باشند؟
در تمام دنیا تئاتر خصوصی در ساختار چارچوبهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شکل میگیرد و بعد رنگ فرهنگی به آن زده میشود و اگر بخواهیم تئاتر خصوصی امروزمان را با آن مقایسه کنیم، چیزی شبیه به آن چیزی است که در آمریکا هست؛ اما این الگوی مناسبی برای ما نیست چون در آمریکا برادوی و آف برادوی را تهیهکنندگان مقتدر میگردانند و تئاترهای حرفهای در آنها مستقر میشوند. یک بخش هم دارند به نام آفآف برادوی که در آنجا جوانترها و ناشناختهترها کار میکنند؛ چون هیچ تهیهکنندهای حاضر نیست از اینها حمایت کند و بههمیندلیل هم جوانهایی مانند سام شپارد و ادوارد آلبی میآیند در یک گاراژ کار میکنند و این مبنایش یک ساختار اجتماعی- اقتصادی است و دولت هم هیچ نظارتی بر آن ندارد و این باعث میشود که رفتهرفته برخی از این گروههای جوان پیشرفت کنند و بعد بهدنبال سالن بهتر و شناختهتر بیایند. ما در اینجا چطور میتوانیم مثل آنجا کار کنیم؟
یعنی در آنجا سرمایهداری کلان زمینه تئاتر خصوصی را ایجاد کرده اما در ایران که سرمایهداری بر جامعه حاکم نیست، این مانع از تحقق تئاتر خصوصی خواهد بود؟
بله، ما باید درباره انواع تئاتر فکر بکنیم و انواع الگوهای تولید و ارائه تئاتر را شناسایی کنیم و بعد الگویی را پیشنهاد کنیم که برای ما اجراشدنی باشد. الان یک الگو را پیشنهاد دادهاند و اصلا به بقیه الگوها اشاره نمیشود و این الگو در جامعهای که داد میزند ما فرهنگ ایرانی و اسلامی داریم، اصلا نمیتواند منطبق شود و اگر برای مثال بگوییم فلان الگو از آلمان یا فرانسه هم هست، میگویند نه! ولی الگوی فعلی را که دارد اجرا میشود، میتوان با آن چیزی که در آمریکا هست مقایسه کرد و در آنجا هم گاهی جاهای کوچک را تبدیل به تئاتر میکنند و بعد همانجا گستردهتر میشود و آنها نیز نظام خودشان را پیدا میکنند اما ما الان داریم حرفهای عوامفریبانه میزنیم. چنانچه تکنیک بازیگری ما قابل مقایسه با اکتورز استودیو نیست؛ چون در آنجا در همان تمرینهای آغازین بازیگران را عریان تمرین میدهند اما در ایران میگویند دخترها و پسرها را از هم جدا کنید. متن چاپشده کار کنید و وقتی مدیر صدای بلند بازیگران را میشنود، میگوید چرا اینها دارند داد میزنند. اما چگونه است که میخواهیم الگوی آمریکایی برای تئاتر خصوصیمان داشته باشیم.
پس علت فاجعهبارشدن وضعیت تئاتر خصوصی این است که الگوی مناسبی نداشتهایم؟
متأسفانه ما خیلی عجله کردهایم و به علت فکرنکردن برای رسیدن به یک الگوی مناسب، فضایی را ایجاد کردهایم که در آن خیلی زود هم تئاتر خصوصی به بنبست رسیده است و آن وقت بهدنبال یک جایگزین دیگر هستیم و همه آنهایی که در تئاتر خصوصی کار میکنند، به این نتیجه میرسند که دیگر کار نکنند و این موج جدید آن است.
چه الگویی به نظرتان برای ما بهتر است؟
الگوی تئاتر ما خیلی ساده است؛ تولید تئاتر است. تولید تئاتر هم همراه با مکان نمایش است؛ همانند تولید رب صنعتی که نیازمند کارخانه است. باید از مزرعه گوجهفرنگی خریده و در کارخانه شسته و بعد تبدیل به رب شود و بعد هم باید پخش و فروش آن در بقالیها صورت بگیرد و در نهایت نیز مصرف شود. در تئاتر تولید در تالار و اجرا و مصرف آن نیز در همان جا صورت میگیرد. اما الان این تالارها را داریم و در سابق هم گروههایی داشتهایم که در حقیقت تولیدکنندگان واقعی تئاتر هستند که استقرار این گروههای تئاتری در تالارها و حمایتهای لازم منجر به تولید فرهنگی میشد. نمیدانم چرا باید الگوهای درست خودمان را هم فراموش بکنیم.
الان تالارهایی بهاصطلاح ساخته شدهاند که در اختیار گروهها قرار میگیرد. با همان رقمهای تضمینی و بسیار بالا اینها چقدر در جهت استقرار تئاتر خصوصی شکل گرفتهاند؟
مهمترین بخش تولید تئاتر مکان نمایش است و اما تئاترهای این روزها به نام تئاتر خصوصی بیشتر شبیه به گاراژ شدهاند و صاحب آنان هم گاراژدار هستند. حالا در نهایت جایی مثل ایرانشهر هست که برنامه یکساله ارائه میکند و همه دارند به آنجا میروند، چون امکاناتی دارد و سامان گرفته است، اما در نهایت بیشتر سالنهای فعلی شدهاند گاراژ، چون نه ورودی، نه خروجی و نه سالن انتظار دارند و بهلحاظ هنری هم مشکل دارند، چون اتاق گریم ندارند و یک دستشویی دارند با ٧٠، ٨٠ نفر تماشاگر و ٢٠ نفر بازیگر و همه تحت فشارند...
نه، برخی مثل سالن شهرزاد یک ساختمان اوقاف را تبدیل کرده به چند سالن و بقیه هم سوله هستند یا ساختمانهای قدیمیاند؟
معاملات ملکی این ساختمانها را میدهند که تبدیل به سه اتاقک بشوند و از اجارهاش پول درآورند و متأسفانه هیچکدام استاندارد نیستند و خداراشکر زلزلهای نیامده است.
حتی در کارآفرینی و ارائه دستمزد هم انگار مشکل دارند؟
بله، چون اجاره مکان بسیار گران است و دیگر درآمدی نمیماند که صرف بازیگران یا نویسنده و مترجم شود. بازیگری که فارغالتحصیل تئاتر است و سه ماه وقت گذاشته، باید رایگان یا با حداقل دستمزد بازی کند. من که نویسنده یا مترجم متنی هستم، از کارگردانی میخواهم که دستمزدی را برای ترجمهام در نظر بگیرد، میگوید در توان ما نیست، چون اجاره تالار گران است. میپرسم شبی چقدر اجاره میدهد، میگوید ٤٠٠ هزار تومان و من میگویم آیا حاضر نیست معادل با دو شب از این مقدار را برای دستمزد ترجمهام در نظر بگیرد، میگوید مشکل داریم و حتی ما انتظار داریم که در تمرینها به ما کمک کنید.
بنابراین چه میشود کرد؟
نمیشود با این مقوله حساس شوخی کرد، چون ما داریم کار فرهنگی میکنیم و مکان نمایش هم باید فرهنگی باشد و فرهنگ هم آسایش، سلامتی، ورزش و نشاط را دربر میگیرد و آنچه به نام سالن داریم از آن استفاده میکنیم با هیچجای دنیا قابل قیاس نیست و این چرخه به این سادگی نمیتواند کار کند، مگر اینکه تعریفها مشخص باشد. همانطور که مرکز هنرهای نمایشی پول آژانس و دستمزد ناظرش را میدهد، مرکز هنرهای نمایشی باید دستمزد نویسنده، مترجم و بازیگر را هم مشخص کند و حتی بپردازد. این که هر کس سهتا اتاقک را سالن کند و مثل خانههای اجارهای قمرخانم در اختیار این و آن قرار بگیرد و در هر اتاقک هم هر شب سه تا نمایش پشتسرهم اجرا شود که اسمش تئاتر نیست. نمیدانم چطور به اینطور جاها مجوز هم میدهند.