وقایعنگاری ساعتهای درگذشت استاد شجریان/ بعدازظهر ۱۷ مهر در جم چه گذشت؟/ اذان امشب ربنای شجریان را کم دارد
تهران در عصر اربعین روز خلوت و آرامی را میگذراند تا آنکه خبر آمد قلب خسروی آواز ایران از تپش افتاده است.
ایران آرت: مرتضی کاردر در همشهری نوشت: امیدها و التماسها و استغاثهها تا همینجا کارگر افتاد، تقلاهای دستگاه کمکتنفسی (ونتیلیتور) تا همینجا توانست به سینه او نفس برساند، تلاشهای پزشکان پس از رفتوآمدهای مکرر به بیمارستان تا همینجا اثر کرد و... آخر خبر هولناک رسید؛ «استاد محمدرضا شجریان درگذشت» این بار انگار خبر قطعی بود.
ساعت ۱۶ عصر پنجشنبه ۱۷ مهر است که ایرنا خبر درگذشت استاد محمدرضا شجریان را منتشر میکند. تهران در عصر اربعین روز خلوت و آرامی را میگذراند. در بیمارستان جم هنوز خبری نیست. کسی نیست که خبر را تأیید کند و کاش نباشد و خبر تأیید نشود. پرسنل بیمارستان میگویند ما نمیتوانیم از طرف پزشکان صحبت کنیم. هر خبری باشد، پزشکان اعلام میکنند. «دکتر عباسی چند دقیقه دیگه میان پایین. از ایشون باید بپرسین... ». دکتر حسن عباسی گوش را برنمیدارد.
خبرنگاران و عکاسان هنوز نیامدهاند که خودروهای انتظامی در جاهای خالی اطراف بیمارستان مستقر میشوند؛ یک، دو، سه، چهار، پنج. لحظه به لحظه افسرانی با سردوشیهایی سنگینتر از راه میرسند.
دکتر مهرداد بهلولی لحظهای به لابی بیمارستان میآید دقایقی قبل خبری از او در خبرآنلاین منتشر شده که خبر درگذشت را تأیید کرده است. اما الان به خبرنگار همشهری میگوید که «هیچ خبری را تأیید نمیکند و هیچ مصاحبهای انجام نداده است». مأموران انتظامی خبرنگاران را دور میکنند. «بفرمایید آقا. فیلم نگیرید. گوشیتون رو ضبط میکنم» و دست میبرد که گوشی را ضبط کند....
خبری که در رسانههای دیگر منتشر میشود به نقل از ایرناست و مگر کسی جرأت میکند خبر مهیب را بدون تأیید منتشر کند. خاصه اینکه خبر درگذشت استاد در روزها و ماههای گذشته بارها تکذیب شده است.
شمار خبرنگاران و عکاسان بیشتر میشود. کمکم خیابان در محاصره عکاسها و خبرنگارهاست. همه میان بیم و امید و خوف و رجا سر میکنند. انگار هنوز کسی نمیخواهد خبر را باور کند. آرزو میکنند که مثل همه دفعههای قبل، مثل شب دوم اسفند، مثل عصر دوشنبه گذشته... خبر تکذیب شود.
مجتبی حسینی معاون هنری وزیر ارشاد، حمیدرضا نوربخش شاگرد برجسته استاد، داود گنجهای کمانچهنواز بزرگ ایرانی یکییکی از راه میرسند و به داخل بیمارستان میروند. ظاهراً این بار ماجرا فرق میکند. هنوز همه میان خوف و رجایند که در جمعیت میپیچد: «همایون استوری کرد، همایون استوری کرد» همایون شجریان در صفحه اینستاگرام خود مینویسد که «خاک پای مردم ایران به دیار معشوق پرواز کرد». استوری همایون تیر خلاصی است به اندک امیدهایی که در چشمهای نگران مانده. ماجرا قطعی است.
کمکم صدای گریه از گوشه و کنار جمعیت بلند میشود. ساعتی نگذشته است که مردم شتابان از سربالایی خیابان جم خود را به بیمارستان میرسانند و اطراف بیمارستان پر میشود از مردم سوگوار. ماشینها آرامآرام از میان جمعیت راه باز میکنند و میگذرند. یکی «بوی باران»پخش میکند، دیگری «شب، سکوت، کویر»، «بیهمزبان»، «تفنگت را زمین بگذار» و... تصنیفهایی است که از ماشینهایی که رد میشوند، پخش میشود.
اما «مرغ سحر» است که همه را دور هم جمع میکند. حالا چند صد نفر یکصدا مرغ سحر میخوانند. «مرغ سحر ناله سر کن/ داغ مرا تازهتر کن/ ز آه شرربار این قفس را/ برشکن و زیر و زبر کن». بغضهاست که وسط همخوانی میترکد و اشکهاست جاری میشود. یاد شبهای تالار کشور و همخوانی مرغ سحر زنده میشود. از ۱۳۰۲ تا امروز نزدیک به صد سال است که خوانندگان بزرگ ایران، از جلال تاج اصفهانی تا نادر گلچین، تصنیف جاودانه ملکالشعرای بهار را اجرا کردهاند، اما آنچه محمدرضا شجریان در کنسرت «سروچمان» در سال ۱۳۶۹ اجرا کرده است حلاوتی دیگر دارد. نام شجریان با مرغ سحر و تصنیفی که همیشه زبان حال مردم بوده، پیوند خورده است، چه شجریان نماد هنرمندی است که همواره سمت مردم ایستاده و اعتراض مردم را فریاد کرده.
دکتر مهرداد بهلولی پس از چند بار رفت و آمد سرانجام لب به سخن باز میکند و به خبرنگار همشهری میگوید: «از روز اول هم شرایط استاد مساعد نبود. حتی صبح امروز میخواستیم اطلاعیهای بدهیم تا مردم آماده خبر درگذشت باشند ولی دست نگه داشتیم. ارگانهای داخلیشان از کار افتاده بود. از دیروز هم کلیه از کار افتاده بود. از کار افتادن همه ارگانها سبب فوت ایشان شد».
غروب شده است. حوالی بیمارستان جم آکنده از انبوه جمعیت سوگوار است. شمعها در گوشه و کنار خیابان روشن میشود. دویستوشش سفیدی که رد میشود میداند که کدام اثر محمدرضا شجریان را پخش کند و از میان جمعیت به آرای بگذرد؛ «ربنا». ربنایی که با رمضان مردم پیوند خورده است. ربنایی که چند سال است که دیگر از رسانه ملی پخش نمیشود. «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه، انک انت الوهاب» اذان امشب ربنای شجریان را کم دارد.
شاید همین التماسها بود که او را نگه داشت. استاد محمدرضا شجریان درگذشت و ازدحام ماشینها در خیابان جم بیداد میکند.