ناگفتههای اولین نوازنده زن پیانوی ایرانی/ زن هنرمند را برنمیتابیدند
افلیا پرتو که پیش از انقلاب سرپرست ارکستر بانوان بود درباره اینکه چرا اثری از این ارکستر ضبط نشد میگوید: استعداد و فرهیختگی و هنر زن را تحمل نمیکردند و تا جایی که میتوانستند، مانع میتراشیدند.
ایران آرت: افلیا پرتو متولد یکم دی ماه سال ۱۳۱۷ است. افلیا از سن ۱۰ سالگی به هنرستان موسیقی ملی راه یافت و از محضر هنرمندانی همچون "ابوالحسن صبا"، "علینقی وزیری"، "روحالله خالقی"، "حسین تهرانی"، "مهدی مفتاح" و "جواد معروفی" بهره بردهاست.
همچنین سالها نزد "جواد معروفی" پیانو ایرانی را فراگرفت و نخستین زن ایرانی است که "پیانو ایرانی" (اجرای موسیقی ملی ایران با پیانو) نواخته و آموزش داده است. او فارغالتحصیل کارشناسی موزیکولوژی از هنرستان عالی موسیقی ملی و کارشناسی ارشد مدیریت امور فرهنگی موسیقی از دانشگاه فارابی (دانشگاه هنر) میباشد.
وی پس از پایان دوره کارشناسیاش در سال ۱۳۳۶ در اداره هنرهای زیبا در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد. همچنین، تا هنگام بازنشستگی به تدریس موسیقی و نوازندگی پیانو پرداخت و سالها در وزارت فرهنگ و هنر سابق سرپرست ارکستر بانوان بود.
بخشهایی از گفتوگوی روزنامه ایران با این هنرمند را در ادامه میخوانید:
تا جایی که میدانم شما در تمام این دوره تحصیلی تا وقتی که در مراسم فارغالتحصیلی هنرجویان دوره اول، از دست استاد علینقی وزیری دیپلم گرفتید، از شاگردان ممتاز و از شاگرداولها بودهاید. نسل امروز که گذشته شما را ندیده، چهره شما را بیشتر بهعنوان یک معلم ممتاز میشناسد و از سابقه کار حرفهای شما خبر ندارد. لطفاً بگذارید از تدریس شروع کنیم. تدریس را ازکی شروع کردید؟
از همان سالهای اواخر تحصیل و تا حالا هم ادامه میدهم. بیش از ۶۰ سال است که درس میدهم. عاشق این کار بودم، ولی کار حرفهایام در جنبههای مختلفی بود. در ارکسترهای رادیو همراه خوانندگان و ارکسترهایشان، همنوازی وتک نوازی میکردم. اینها از اواخر دهه ۱۳۳۰ است.
بعداز فارغالتحصیلی از هنرستان چه میکردید؟
ما بلافاصله بعداز فارغالتحصیلی، استخدام میشدیم. بیشتر در وزارت آموزشوپرورش (آن موقع وزارت فرهنگ) و بیشتر معلم بودیم. من، آقای هوشنگ ظریف و...، معلم سرود و موسیقی در مدارس تهران بودیم. بعداً اداره هنرهای زیبا گستردهتر شد و به وزارت فرهنگ و هنر (فرهنگ و ارشاد فعلی) منتقل شدیم.
موسیقی رادیو که برقرار بود، تلویزیون هم تأسیس شد و از ما که اولین فارغالتحصیلان هنرستان دوره آقای خالقی بودیم، خواستند برای برنامههای موسیقی سنگین در تلویزیون، اجرا بگذاریم. کار زیاد بود و من با ارکسترها و خوانندگان مختلفی کار کردم. برنامهها متأسفانه ضبط نمیشدند و حتی یک دقیقه از آن اجراها را ندارم.
با هنرمندان دوستی و مراوده داشتیم و نزدیکترین دوست و همکارم، خانم خاطره پروانه بودند که بیشاز ۴۰ سال را با هم زندگی کردیم. داغ خاطره عزیز هنوز برایم تازه است.
شما را بهعنوان مدرس اولین ارکستر ویژه بانوان میشناسند و برای نسل من بیشتر شهرت شما در آن بخش بوده است. شما هم سرپرست بودید، هم تکنواز و همنواز و هم آهنگساز، اما نسل امروز درباره ارکستر بانوان چیزی نمیداند. لطفاً شما بفرمایید.
قبل از من، آقای احمد فروتن راد که استاد هنرستان بودند، ارکستری متشکل از خانمها که برخی فارغالتحصیل بودند و برخی نبودند، تشکیل دادند. از بیرون کادر هنرستان هم دو، سه نفر اضافه شده بودند و در مناسبتهای مختلف اجرا داشتند. مدتی هم خانم سیمین آقارضی و خانم مهین زرین پنجه سرپرستی ارکستر را داشتند.
مدتی هم آقای پورتراب بودند و بعداز ایشان به من پیشنهاد شد که سرپرستی کنم. گمانم سال ۱۳۴۸ بود. تغییراتی در آن دادیم و نوازندههای بهتری آوردیم. ارکستر برنامههای موظف داشت و بروشورهایش اگر باقی مانده باشند، اسناد این کارها هستند. ارکستر بانوان در دو زمینه کار میکرد: یکی با سازهای ملی و دیگری با سازهای غربی. بیشتر برنامهها زنده بود و بعضی هم ضبط شدند.
فیلمهایی که باقیمانده خیلی خوش کیفیت نیستند. سفر هم خیلی رفتیم. ازجمله به افغانستان، نزد محمدظاهرشاه، اعضای ارکستر گاه عوض میشدند. از اعضای ثابت، خانمها: وزیری تبار، شکالور، صالح، بروجردی، میرخانی، مشیری، رهبری، کریمی، اطرایی، حاجیغلامحسین، پاشایی، حقیقی، افتاده، اسماعیلی و شاهسوندی بودند.
اکثراً قوی و حرفهای ساز میزدند. شعرها را آقای ابراهیم صفایی و خانم لعبت والا بررسی میکردند. شورای بررسی هم استادانی، چون پورتراب و رادمرد را داشتند، سالهای پرکاری بودند.
از آقایان خواننده چه کسانی با شما کار میکردند؟
آقایان: تورج کیارس، اسفندیار طهوری، نادر گلچین و احمد ابراهیمی. امتیاز کار ما بهخاطر نوع جنسیت نبود و بهخاطر شسته رفته بودن کار ما بود. همه میدانستند که با یک ارکستر حرفهای سروکار دارند و این برخی آقایان را ناراحت میکرد.
چرا از ارکستر بانوان صفحهای پر نشد؟
برای اینکه دید اجتماعی به زنان، آنهم زن هنرمند، دیدگاه مطلوبی نبود. فضا مرد سالار بود و توقع شان از زن این بود که فقط در خانه بماند و خانهداری کند. استعداد و فرهیختگی و هنر زن را تحمل نمیکردند و تا جایی که میتوانستند، مانع میتراشیدند.
خانمهای ارکستر این عقیده را داشتند که باید موسیقی را پاک و پاکیزه جلو ببرند و ذهنیتهای غلط گذشته را باطل کنند. اما جامعه در مجموع همکاری نمیکرد. در وزارتخانه، رفتار و ظاهر خانمها خیلی خوب کنترل میشد و از ما توقع داشتند تصویرشایسته و آبرومندی از زن هنرمند ایرانی ارائه کنیم. ولی در سایر ارکان جامعه این طور نبود.