خوانندههای مرد با عشوههای زنانه/ هانا کامکار: فاجعه است!
هانا کامکار، هنرمند موسیقی و تئاتر و عضو گروه کامکارها میگوید: خوانندههای ما برای اینکه جای خوانندههای زن را در موسیقی پر کنند مانند زنها میخوانند و یکسری عشوهها به صدای خود میدهند که برای زن است!
ایران آرت: کیفیت پایین ترانههای تیتراژهای تلویزیونی به یکی از بحثهای پرسروصدای این روزها تبدیل شده است، تا حدی که حتی در فضای مجازی این ترانههای بیکیفیت را دستمایه شوخی میکنند. در این میان خوانندههایی که غیر از شهرت به چیزی نمیاندیشند روز به روز بحران موسیقیهای بیکیفیت را شدت میبخشند.
هانا کامکار از اعضای اصلی گروه "کامکارها" درباره وضعیت تیتراژهای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و موسیقی به خبرآنلاین میگوید: "به نظر من موسیقی حال حاضر و اوضاع تیتراژها بسیار بد است یعنی از اساس اوضاع موسیقی ما بسیار بد شده است به طوری که باید با زحمت یک اثر خوب برای گوش دادن پیدا کنیم. من خودم به شخصه موسیقیهای امروز را نمیتوانم گوش بدهم یعنی به ندرت و بسیار کم اتفاق میافتد که از چیزی خوشم بیاید و بخواهم به آن گوش بدهم و یا قانونی دانلود کنم یا بخرم. من سریال نگاه نمیکنم یعنی به دلیل مشکلاتی که در سیاست تلویزیون وجود دارد و من آن را نمیپسندم از اساس تلویزیون نمیبینم و چون سریال نگاه نمیکنم به همین دلیل نمیدانم وضعیت تیتراژ سریالها چگونه است ولی موسیقیهایی را که دست به دست میشنوم و میگویند این موسیقی برای تیتراژ فلان سریال است به نظرم خیلی افتضاح است."
این نوازنده درباره تکرار نشدن تصنیف ها و آوازهای خوانندگان گذشته گفت: "چندی پیش با پدرم (بیژن کامکار) صحبت میکردیم و من به او گفتم چرا دیگر تصنیفهایی مانند تصنیف گلها دیگر تکرار نمیشود؟ چرا آثاری که خود شما یا دوستانتان با آن هیجان دوره انقلاب در کانون چاوش میخواندید دیگر تکرار نمیشود و پدر پاسخ جالبی داد و گفت: "میدانی صد سال پیش وقتی در تهران راه میرفتی صدای بلبل و بوی گل و صدای قمری میآمد و آهنگساز از این طریق کلی الهام از طبیعت میگرفت و با الهام از همه آنها میتوانست اثری را خلق کند که بر دل بنشیند و جذاب باشد."
خانواده ما سه آهنگساز دارد؛ هوشنگ کامکار، ارسلان کامکار و اردشیر کامکار این افراد از گذشته تا امروز زمانی که می خواهند یک اثری را خلق کنند میروند کردان. یک باغچه کوچکی آنجا هست. میروند آنجا،از صدای مرغ حق استفاده میکنند آن را میشنوند و از آن الهام میگیرند."
کامکار با اشاره به تحلیل رفتن اوضاع خوانندگی خوانندهها گفت: "بحث ترانه و موسیقی یک طرف است اما نکته دیگر خواننده است که در حال حاضر اوضاع خوانندگی خوانندهها به شدت ترسناک شده است و واقعا آدم را میترساند اول اینکه ما فقط صدای مرد میشنویم و صدای زنی وجود ندارد و بعد این صدا های مردانهای که میشنویم همه شبیه به هم است و همه مانند هم میخوانند و اتفاق هولناکتر این است که خوانندههای ما برای اینکه جای خوانندههای زن را در موسیقی پر کنند مانند زنها میخوانند. یکسری عشوهها به صدای خود میدهند که برای زن است و یا یکسری شعرهایی را میخوانند که یک زن باید آن را بخواند که بازهم به نظر من این اتفاق واقعا فاجعه است. این اتفاق خیلی دور نیست حتی برای خوانندههای درجه یک و یا موسیقیهایی که پرطرفدار میشوند هم میافتد. اینجور مواقع من دوستان فرهیخته خودم را مینشانم و میگویم این خواننده مورد علاقه شما که این آهنگ را میخواند ادای خواننده زن را در میآورد یا خیر؟ و زمانی که دقت میکنند چشمانشان چهار طاق میخورد به سقف که من راست میگویم و این موضوع خیلی وحشتناک است."
در این اوضاع نابسامان چیزی که پیشرفت کرده کار نوازندگان است که کامکار دربارهاش گفت: "یک چیزهای مثبتی وجود دارد درست است که خواننده خوب کم داریم اما در زمینه نوازندگی بسیار غنی شدیم و درحال حاضر یک سری نوازنده فوق العاده داریم که باعث شدهاند من به شخصه بروم سمت موسیقی بیکلام چون آن نوازنده کارش را درست انجام میدهد و هیچ صدای خوانندهای هم گوش من را آزار نمیدهد و اذیت نمیشوم آنها هم چون مجبور نیستند ترانهای بسرایند بسیار موفقتر هستند حالا یا در بداهه نوازی یا نوازندگی فرقی نمی کند وضعیت هر دو بسیار دلچسب است و من برای آرامش و لذت به موسیقی بیکلام پناه بردم."
این نظر (خوانندگان مرد با عشوه...)از اون نظر های خیلی خنده داره!!!! این گونه حرف ها را آدم هائی که کم میآورند نوعا میزنند.
ایشون به لحن تغییر یافته و اشعار خود حقیر پندارانه که عشق در یک آهنگ را تا حد یک گرفتاری روانی گاهی با فحش و فضیحت به خود و معشوق ابراز میشود اشاره میکنند که واقعیت را هم میگویند ولی موضوع خواندن مردها احتمالا دچار یک جهش ژنتیکی در جنس صداها هم شده چون امروز صدای خوب مرد صدایی شمرده میشود که گام آن گام زنانه باشد !!