باشکوهترین افتتاحیه کن با اصغر فرهادی
استیو پوند "همه میدانند" اصغر فرهادی را محکمترین فیلمی دانست که بعد از سالها جشنواره فیلم کن را آغاز کرده است.
ایران آرت: «همه میدانند» ساخته اصغر فرهادی پس از نمایش در افتتاحیه هفتادویکمین جشنواره فیلم کن و نمایش عمومی در فرانسه، واکنشهای متعدد منتقدان مطرح سینمایی را در پی داشته و نمرات متفاوتی را دریافت کرده است.
به گزارش خبرآنلاین، تازهترین اثر فرهادی در اکران عمومی با استقبال خوبی از سوی فرانسویها همراه شده و تا به اینجا نمره متوسط روبه بالایی از منتقدان دریافت کرده است.
در تازهترین اظهارنظرها هم، استیو پوند، منتقد سرشناس در سایت درپ درباره «همه میدانند» این چنین نویشته است: «چندین سال بود که فستیوال فیلم کن با فیلمهایی که به راحتی فراموش میشوند، کار خود را شروع میکرد؛ ملودرام فرانسوی «ارواح اسماعیل» در افتتاحیه سال گذشته، «کافه سوسایتی» وودی آلن در سال قبل از آن، فیلم شدیدا ناخوشایند «سربلند» و فیلم مسخره و خندهآور «گریس موناکو» در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۴.
با این همه، فستیوال کن امسال با فیلم به کلی متفاوت «همه میدانند» ساخته اصغر فرهادی کار خود را آغاز کرد. این کارگردان ایرانی، استاد پرداختن به تنش میان طبقات اجتماعی و جنسیتهای مختلف است؛ استاد پرداختن به جزییات ریز و درشتی که میتواند روح مردم و جامعه را بخراشد.
فیلم اسپانیایی زبان فرهادی با بازی پنهلوپه کروز و خاویر باردم، یک دنباله درست در ادامه فیلمهایی است که در سالهای اخیر در فستیوالهای بینالمللی مختلف از فرهادی به نمایش در آمدهاند؛ «درباره الی…» که خرس نقرهای فستیوال برلین را در سال ۲۰۰۹ برد، «جدایی» که علاوه بر خرس طلای فستیوال برلین، اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را از آن خود کرد. «گذشته» که جایزه بهترین بازیگر زن را در فستیوال کن دریافت کرد و «فروشنده» که جایزه بهترین فیلمنامه را از کن گرفت و اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را.
«همه میدانند» که فستیوال ۲۰۱۸ کن را افتتاح کرد، بیشترِ دغدغههای فرهادی را در روستای کوچکی در اسپانیا، دنبال میکند. این فیلم فرهادی، شبیه بیشتر کارهایش، پردازش اختلاف طبقات و شکاف در اجتماع است؛ پرداختن به رازهایی که ما را به هم وصل میکند و از یکدیگر جدا. و درباره اینکه چه اتفاقی میافتد وقتی رازها واقعا یک راز نیستند. وقتی «همه میدانند» یا همه مشکوکند و یا حداقل، درباره آن حرف میزنند و غیبت میکنند.
لورا زنی است که هم متعلق به این اجتماع هست و هم به نوعی از آن دور است. خشم و غضب او نسبت به آدمهایی که آنها را ترک کرده است و همچنین خشم آن آدمها نسبت به او در طول فیلم خیلی واضح نیست اما این خشم وجود دارد. اما رنجش و خشم بین شخصیتها تنها سطح رویی ماجراست. فرهادی احتمالا به مرور به شما خواهد گفت که چه اتفاقی افتاده و چه کسی این کار را انجام داده است اما او بیشتر علاقهمند به ریختن دومینو و به سطح آوردن مشکلاتی است که به مرور زمان، دفن شدهاند.
کروز و باردم پیش از این چندین بار با یکدیگر همبازی بودهاند؛ هم قبل از ازدواج و هم بعد از ازدواجشان. اما آنها غالبا به این سطح از درگیری احساسی در فیلمهای مشترکشان نرسیده بودند. برای شخصیت باردم، این غم، بیشتر درونی است. اما برای کروز، این یک اجرای همه جانبه است؛ شامل احساسات متفاوتی از قبیل خشم، استیصال، و عزاداری جنونآمیز. نقشی که اجرا و انتقال احساسات آن به مخاطب به اندازه تماشا کردنش، سخت و دشوار است.
فرهادی فیلمساز سختگیریاست اما اهل جلوهگری نیست. «همه میدانند» همانقدر که اهل مبالغه و جلوهگری نیست، از نظر احساسی خوب از کار در آمده است. اغلب فیلم در سکوت پیش میرود؛ برای بهتر شنیدن نفسنفسزدنهای ناشی از ترس و اضطراب یا رنجی که در هر سکوت و مکث جریان دارد. فرهادی اسپانیایی صحبت نمیکند و برای فهمیده شدن از سوی بازیگران و عوامل، از حضور دو مترجم در پشت صحنه استفاده کرده است. با این همه، این فیلم یک اثر قدرتمند و موثر است؛ تاملی در آدمهایی که هرگز از عشقهای قدیمی و کینههای کهنه رها نمیشوند.
«همه میدانند» محکمترین فیلمی است که بعد از سالها جشنواره کن را آغاز کرده است.»