مداحها جای دکتر شریعتی را گرفتهاند / قضیه محسن مخملباف و شریعتی و مطهری
مرحوم بازرگان در دادگاهی که سال ۴۱ برایش برگزار شد پیشبینی عجیبی کرده بود...
ایران آرت: علی شریعتی از شخصیتهایی است که به خاطر حرکتش در مسیر روشنفکری دینی و تاثیر غیرقابل انکاری که در جذب درصد بالایی از جوانان به دین و شریعت داشته؛ همواره از زوایای مختلف مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته و میگیرد. موافقان و مخالفان شریعتی بسیارند که هر کدام هم نظرات و دلایل خود را در رد یا تائید اندیشههای او دارند. نگاه شریعتی به دین و مفهوم سیاسی و ایدئولوژیکی که از مذهب ارائه میدهد، موضع شریعتی در قبال مارکسیسم، نقش شریعتی در تهیج جوانان به مبارزه و انقلاب بهجای پیشگرفتن اصلاح رژیم پهلوی و ادعاهای عجیب و غریب درباره همکاری او با ساواک از مهمترین چالشهایی هستند که در نقد و ارزیابی شریعتی و اندیشههایش از سوی طیف منتقد وارد میشود.
محسن بهشتیسرشت (نویسنده کتاب و استاد پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی) در گفتوگویی که به بهانه سالگرد درگذشت علی شریعتی با ایلنا داشته است، به برخی از این انتقادها درباره دکتر شریعتی پاسخ داده است.
قطعههایی از این گفتوگو را میخوانید:
* او [شریعتی] کاملا در محیطی مذهبی متولد شد و رشد کرد و پدرش یکی از علمای بزرگ دوره خودش بود که در دوره رضاشاه که بسیاری از روحانیون را خلعلباس کردند، ایشان هم دیگر تا پایان عمر لباس روحانیت بر تن نکرد. پدر دکتر شریعتی مفسر بزرگ قرآن بود که یک تفسیر قرآن و یک کتاب درباره تاریخ اسلام از او به یادگار مانده است. درنهایت از دوره جوانی شریعتی در آثارش نقش مذهب و اسلام کاملا مشهود است و یک اثر هم دارند درباره قدس رضوی که در سن ۲۴ یا نهایتا ۲۵ سالگی نوشته است. یعنی نگاه و دغدغه شریعتی از ابتدا مذهب و اسلام و شیعه بوده است.
با این حال باید توجه داشته باشیم که مذهب ابعاد مختلف دارد و یک بعد مذهب که در یک صد سال اخیر مغفول مانده بود و دکتر شریعتی، مرحوم بازرگان و آیتالله طالقانی و حضرت امام روی آن کار کردند؛ همین ظرفیت سیاسی و اجتماعی مذهب است. اساسا آیتالله طالقانی به خاطر همین نگاه خود ازجمله علمایی شد که در دوره رضاشاه زندان را تجربه کرد و در دوره محمدرضا شاه هم اغلب در حبس به سر میبرد.
* اتفاقا شریعتی نقدهای جدید بر مارکسیسم داشته حتی رژیم پهلوی برای اینکه اعتبار او را بین جوانان از بین ببرد نقدهای او به مارکسیسم را در روزنامه کیهان منتشر میکرد. اصولا نوشتههای شریعتی در نقد مارکسیسم و لیبرالیسم بسیار هم معروف است
*متاسفانه برخی از روحانیون سنتی که خیلی از باورها و اندیشههای علی شریعتی آگاهی نداشتند، خیلی سطحی و به صرف اینکه روی جلد کتابهایی که از طرف حسنیه ارشاد منتشر شده برخی آرمها و نمادهای معماری اسلامی ترکیه و دیگر کشورها چاپ شده بود، تفسیر میکردند که این آرم مثلا نوشته عمر یا ابوبکر و ..... است. خود شریعتی بیان خیلی قشنگی دارد و میگوید: «به مکه که رفته بودم به من ویزا نمیدادند چون معتقد بودند علی شریعتی شیعه غالی است و در ایران از طرف برخیها به سنی بودن متهم میشدم»
*خاطرم هست یکی از کارگردانان سیاسی ما آقای محسن مخملباف که در آن دوره به اصطلاح جزو بچه مسلمانها بود؛ تعریف قشنگی از شریعتی داشت و میگفت؛ شریعتی ما را از الحاد نجات داد و مطهری ما را از نفاق نجات داد. یعنی جوانانی که با اندیشههای شریعتی تشویق شده بودند در مدار اسلام حرکت کنند حالا به خطر نفاق و التقاط و فرقان و مجاهدان روبرو بودند که شهید مطهری با آثار عمیق خود به کمک آنها آمد.
*ما در تاریخ قاعدهای داریم و معتقدیم هر حرفی را در جایگاه زمانی خودش باید بررسی کنیم و تحت عنوان اقتضائات زمان و مکان هر گفته و نوشته تاریخی را مورد ارزیابی قرار میدهیم. اگر با نگاه امروز به دیروز نگاه کنیم، ممکن است برداشت دیگری داشته باشیم، کمااینکه دکتر سروش هم از زوایه امروز به مسائل دیروز نگاه میکند.
خود آقای دکتر سروش هم آن روزها جوان بود و هرگز نگاه امروزش را آن زمان نداشت و این حرفها را آن روز نزد، بلکه حالا که سالها گذشته و رسیده به امروز؛ او زاویهای انتقادی به موضوع گرفته است و میگوید دین را ایدئولوژیک کردهاند و اگر دین ایدوئولوژیک شود انحصاری میشود و نمیتوانی برداشت آزادانه از آن داشته باشی. واقعیت این است که نگاهی که دکتر شریعتی به دین داشته در دوره خودش جواب میداده و آن روزها همه به دنبال ایدئولوژی بودند.
* مرحوم بازرگان در دادگاهی که سال ۴۱ برایش برگزار شد پیشبینی عجیبی کرده بود و خطاب به رژیم شاه گفت که ما آخرین گروهی بودیم که میخواستیم در چارچوب قاون اساسی و با روش مسالمتآمیز مبارزه و انتقاد کنیم و درواقع به دنبال اصلاحات باشیم. ولی به گفته بازرگان رژیم شاه حتی این گروه را هم تحمل نمیکرد و در آینده نهچندان دور جوانان مملکت چارهای نداشتند جز اینکه دست به اسلحه ببرند.
*شریعتی در مقوله معرفت دینی کارهای بزرگی کرد، مسئلهای که ما در امروز کشور به آن نیاز داریم و باید سطحینگری دینی را با معرفت دینی جایگزین کنیم. امروز بعد از گذشت ۴۰ سال از تاریخ انقلاب اسلامی مداحها جای دکتر شریعتی را گرفتهاند و هرچند الان هم جامعه فهیمی داریم اما دیگران تریبونها را در دست دارند.