غرب برای ما «آش با جاش» است یا «جداکن سواکن»؟!
سه جواب جالب از سه چهره به یک سوال
ایران آرت: تماشا در شماره دویست و هشتاد و دوم به بهانه انتشار کتاب آنچه خود داشت...، نوشته احسان نراقی، به نظر خواهی از نویسندگان و روشنفکران پرداخته و از آنان پرسیده است:"آیا گرفتن علم و تکنولوژی غربی، لزوما نهاد ها و ارزش های زندگانی فرهنگی غرب را به ما تحمیل خواهد کرد؟ و باز آیا تنها به علم و تکنولوژی غربی نیاز داریم و نه هیچ نمود دیگری از زندگانی فرهنگی-اجتماعی و فلسفی غرب؟"
سید حسین نصر در پاسخ به این سوال می گوید:" کلمه ی"گرفتن" در پرسش مستلزم تعریف دقیق تری است. اگر مقصود از " گرفتن" اخذ کورکورانه هرچیزی باشد که در غرب به صورت تکنولوژی به کار گرفته می شود، و ایرانی ها نیروی تشخیص خود را در انتخاب تکنولوژی به کار برند، یقینا اخذ تکنولوژی بسیاری از ارزش های فرهنگی غرب را به ما تحمیل خواهد کرد، اما اگر مقصود انتخاب با درایت و با توجه به احتیاجات واقعی و نه ساختگی جامعه باشد، آن گاه دیگر این ارزش ها تحمیل نمی شود، گرچه حتی در این مورد هم مجاهده و کوشش فراوان برای حفظ ارزش های اصیل فرهنگی ایران لازم است."
جلال ستاری از دیگر افرادی است که در این نظر خواهی اظهار عقیده کرده است:" به هر حال با گرفتن علم و تکنولوژی غربی، بعضی نهادها و ارزش های فرهنگی ما لزوما تغییر خواهد کرد و به صورت سابق باقی نخواهد ماند؛چرا که برخورد فرهنگ ها، همزیستی فرهنگ ها و گفت و گوی فرهنگ ها در جهان امروز از مناسبات اقتصادی متاثر است و از نابرابری های اقتصادی هم آسیب می بیند."
صدرالدین الهی،استاد روزنامه نگاری، نیز ترجیح داده پاسخ به این پرسش را در قالب نقد نراقی و کتابش پاسخ دهد. او می نویسد:" آقای نراقی و هم نسلانش سال ها پیش تلاش داشتند که جامعه رندان قلدر شرق را با عددها و منحنی های غربی اندازه گیری کنند، در آن روزگار بودند بر در میکده رندان قلدر خاموشی که این شیوه را نمی پذیرفتند و باور نداشتند، و آن را برای " حقیقت شرق" غیر عملی می دانستند، هر چند که برای" واقعیت غرب" عملی و محرز بود. حالا، آقای نراقی به این جا رسیده است که عدد کافی نیست زیرا که حقیقت وحدت در شرق، مثل واحد در عین اعداد، ساری و جاری است، و هر شرقی به تنهایی خود مجموعه ی اعداد است و وحدتی تمام. پس او یعنی شرقی نه عدد است و نه سرشماری های عددی به کارش می آید، چرا که این سرشماری ها، فقط سیمایی از جامعه ای را می دهد که در آن هر کس ماشینش را دارد، خانه اش را دارید، فرشش را دارد، تلویزیونش را دارد و لبخند سیر و چربش را دارد، و حالا اگر حقیقتی در حرف نراقی باشد این است که این ضمایر ملکی برای انسان کافی نیست؛ و باید برقی دیگر بر انسان زمان ما بتابد، بیرون از ضمایر ملکی و در حد الهامات ملکی."