رمانی که پس از یک قرن پر مخاطب شد/ ماجرای ویرجینیا وولف و ویروسی کشنده
رمان "خانم دالووی" اثر ویرجینیا وولف در ایام قرنطینه از سوی کاربران فضای مجازی و توئیتر مورد استقبال قرار گرفته است.
ایران آرت: در اولین روزهایی که دولتها در کشورهای اروپایی و آمریکایی دستور قرنطینه صادر کردند و تقریباً اکثر اصناف و مشاغل تعطیل شد، شبکههای مجازی تبدیل به مکانی برای ارتباط افراد شد. در روزهای ابتدایی قرنطینه جملاتی به نقل از خان دالووی در شبکه اجتماعی توئیتر منتشر شد که لحظه به لحظه زندگی این شخصیت داستانهای کلاسیک را در دنیای کنونی روایت میکرد.
خانم دالووی رمانی نوشتهٔ ویرجینیا وولف نویسنده مشهور انگلیسی است که برگرفته از داستان کوتاه "خانم دلووی در خیابان باند" و داستان ناتمام "نخست وزیر" است. خانم دلووی در سال ۲۰۰۵ از سوی مجله تایم در میان ۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان از سال ۱۹۲۳ قرار گرفت.
به گزارش ایبنا، ویرجینیا وولف یک روز ماه ژوئن از زندگی خانم کلاریسا دالووی در لندن پس از جنگ جهانی اول را از زاویه دید این زن توصیف میکند. خواننده چنین می انگارد که گویا پا به پای راوی در خیابانهای لندن گام برمی دارد و از دریچه نگاه کلاریسا آدمها و محلههای شهر را میبیند. در این گذار تند و ناگسسته، وولف از شهر و آدمهایش تابلویی به پهنای افق در دیدرس خواننده قرار میدهد.
حالا چرا اینکه رمان در ایام قرنطینه از سوی کاربران فضای مجازی و توئیتر مورد استقبال قرار گرفته به زندگی خصوصی ویرجینیا وولف و چرایی نگارش این رمان برمیگردد. در حقیقت این رمان که در سال 1923 منتشر شد، پنج سال بعد از همهگیری ویروس آنفولانزا در سراسر جهان نوشته شده است که منجر به از بین رفتن حدود صدمیلیون نفر در کشورهای مختلف جهان شد.
داستان خانم دالووی از زبان کلاریسا دالووی نقل میشود که یکی از بازماندگان همهگیری آنفولانزاست. در هیچ کجای رمان نامی از بیماری نبرده شده است ولی از همان صفحه دوم خواننده به طور غیرمستقیم کاملاً شرایط اضطراب و افسردگی را در خانم دالووی مشاهده میکند. همه اتفاقات رمان به طور غیرمستقیم به بیماری اشاره دارند. وقتی زنگ کلیسا نواخته میشود و در کلمات رمان روی آن تاکید میشود، در اصل به صدای زنگ کلیساها در کشته شدن افراد ناشی از بیماری آنفولانزا اشاره دارد.
ویرجینیا وولف خودش با طور مستقیم با آنفولانزا تجربه تلخی داشته است. مادر ولف به خاطر حمله قلبی ناشی از آنفولانزا فوت کرده است ولی تا این زمان هیچ چیزی در نوشتههای نویسنده انگلیسی مشاهده نمیشود. تراژدی از دست دادن مادر برای نویسنده آنچنان تلخ است که هیچ اشارهای به مرگ مادر نمیشود ولی تمام صحنههای شهر از زبان خانم دالووی غمگین و افسرده تعریف میشود.
به طور کلی اکثر رمانهایی که وولف بعد از مرگ مادرش نوشت در فضایی غمگین و افسرده روایت میشود ولی اشاره مستقیمی به علل آن نمیشود. در دورانی که وولف زندگی میکرد مردم درباره اثرات طولانی مدت ویروس روی بدن انسان و حتی روابط اجتماعی میدانستند ولی هیچ کس درباره آن حرفی نمیزد. شاید همین علت باعث شده که وولف در آثارش و به خصوص در رمان خانم دالووی درباره این بیماری مستقیم صحبت نکرده است. وولف تنها در سال 1926 در مقالهای درباره بیماری آنفولانزا مطالبی نوشته است.
کارشناسان ادبی میگویند بیماری همهگیر آنفولانزا سال 1918 به خاطر همزمانی با جنگهای جهانی اول و دوم زیاد ردپایی در ادبیات جهان ندارد و در حقیقت میشود گفت که گویی در تاریخ گم شده است. در این بیماری یک پنجم جمعیت کره زمین از بین رفت.