گفتگو با نویسنده ایرانی برنده گنکور/ مریم مجیدی: از فرهنگ ایران و فرانسه تاثیر میگیرم
مریم مجیدی، نویسنده فرانسویزبان ایرانی در مصاحبه اخیر خود درباره مفهوم تبعید و چندهویتی و تاثیر بردن جایزه گنکور در موفقیت نخستین رمانش میگوید.
ایران آرت: مریم مجیدی، نویسنده ایرانی فرانسویزبان است که برای نگارش نخستین رمانش با عنوان "مارکس و عروسک" موفق شد جایزه گنکور نخستین رمان را در سال 2017 از آن خود کند تا اولین نویسنده ایرانی باشد که چنین جایزه مهم و معتبری را به دست میآورد.
به گزارش ایبنا به نقل از نوول ریپابلیک، او در رمان "مارکس و عروسک" از زندگی واقعی خود و مهاجرتش در سن 6 سالگی مینویسد. زمانی که همراه والدینش که تمایلات چپ کمونیستی داشتند مجبور به ترک ایران شد و در فرانسه اقامت گزید. او در این کتاب به دفاع از چند هویتی در محیطی چند فرهنگی میپردازد و در پی یافتن هویت خود به عنوان یک ایرانی مهاجر است.
مجیدی که اخیرا به عنوان میهمان افتخاری در مراسم بهار کتاب در ناحیه رومورانتن فرانسه حضور یافته بود در گفتوگوی کوتاهی درباره مفهوم تبعید و چندهویتی در نخستین رمانش، ریشههای ایرانی و فرانسوی خود و موفقیت رمانش صحبت کرده است.
مفهوم تبعید از دیدگاه شما چیست؟
گم کردن معنا و هویت و اجبار به رمزگشایی از جهانی کاملا ناشناخته و نداشتن ابزار و امکانات کافی برای رمزگشایی از آن جهان.
ارتباط شما با فرانسه و ایران چگونه است؟
به هردو این کشورها بسیار علاقهمند و وابسته هستم. فرانسه را به اندازه ایران دوست میدارم و در تمدن و فرهنگ هر دو کشور ریشه دواندهام. راحت نیست زندگی کردن به شیوهای که یک پایت در فرانسه و پای دیگرت در ایران باشد. اما دیگر یاد گرفتهام به این شیوه و طریق زندگی کنم.
در رمان "مارکس و عروسک" شما از دشواری رسیدن به یک کشور جدید نوشتهاید؟
زمانی که وارد کشوری میشویم اینکه چطور آن کشور به استقبال ما میآید و چگونه ما به استقبال آن میرویم مهم و حیاتی است. آیا باید هویت اصیل خود را به کناری نهیم و در فرهنگ دیگری ذوب و جذب شویم. این کتاب یک انتقاد از جذب و ذوب شدن در فرهنگ دیگری است.
من این شیوه را رد میکنم. هیچ چیز جایگزین هیچچیز نمیشود. امور و مسائل بر روی هم انباشته میشود. به هم اضافه میشوند، پیچیدهتر میشوند و غنی و پربار میشوند؛ اما سادهانگارانه است که فکر کنیم انسان تنها باید یک هویت داشته باشد تا لوچ و مشکوک به نظر نرسد که این طرز فکر ریشه در ناسیونالیسم و نژادپرستی دارد. باید ضد و علیه این افکار جنگید. ما در کشوری زندگی میکنیم که به استقبال دیگری نمیرود و تفاوت دیگری را نمی پذیرد، گوناگونی مذاهب را رد میکند و پناهندگان را به خود راه نمیدهد و شکافها از همین جا است که آغاز میشوند.
آیا به طور اتفاقی به تدریس زبان فرانسه روی آوردید؟ به ویژه با بچههایی که همراه و پشتیبانی ندارند؟
به عنوان یک مدرس همیشه سعی کردهام در کنار تدریس، معلوماتی را به دانش آموزانم منتقل میکنم تا بتوانند بهتر و راحتتر کشور جدیدی که در آن هستند کشف کنند. همواره علاقه شخصی برای کار گروهی داشتهام و نیز تمایل داشتم تجربیاتم را که از طریق ورود به یک کشور جدید کسب کرده و با خود حمل میکردم به دیگران انتقال دهم و احساس میکنم که آنها با من آشنا هستند و با من احساس راحتی میکنند زیرا میدانند من هم زمانی تبعیدی بودهام و همان مسیری را طی کردم که آنها در حال گذشتن از آن هستند.
مفهوم زن در کتاب شما حضور پررنگی دارد.
خب من فمنیست هستم و نمیدانم که چطور میتوان زن بود بدون اینکه فمنیست باشی. ما حتی در سال 2019 شاهد خشونتهای خانگی و نابرابریهای حقوقی میان زنان هستیم. جای حقیری را در فرهنگ اشغال کردهایم و بیشتر جوایز ادبی به مردان اختصاص دارد. چطور میتوان فمنیسم را مبارزهای مربوط به گذشته دانست که از هر زمان دیگری به زمان حال نزدیکتر است.
شما جایزه گنکور نخستین رمان را دریافت کردید. تاثیر آن را در زندگی خود چگونه دیدید؟
دریافت جایزه گنکور این فرصت را مهیا کرد که رمان "مارکس و عروسک" در سطح وسیعی مورد توجه قرار بگیرد، به 14 زبان ترجمه شود، فروش خوبی داشته باشد و خوانده شود و همچنین سبب شد تا مفهوم پذیرش که ایده اصلی کتاب است منتشر و منعکس شود و به فهم خواننده در درک مفهوم تبعید کمک کند.