گفتگو با نابغه ادبیات آفریقا / نویسندگی من را انتخاب کرد
نویسنده مشهور نیجریهای میگوید او نویسندگی را انتخاب نکرده بلکه نویسندگی او را انتخاب کرده است.
ایران آرت: در سال 1977 در نیجریه چیماماندا انگوزی آدیچی پا به عرصه حیات گذاشت تا بعدتر بهعنوان یکی از 20نویسنده زیر 40 سال برتر جهان راه به دنیای ادبیات پیدا کند.
او در دانشگاه شهر نسوکا تحصیل کرد و پس از آن به ایالات متحده امریکا آمد تا در رشته نویسندگی خلاق و مطالعات آفریقایی دانشگاه یل نیز تحصیلات کسب کند. او یکی از نمایندگان خوشآوازه ادبیات آفریقا در سراسر جهان است که بواسطه سخنرانیها و مصاحبههایش درباره حقوق زنان، نژاد و اقلیتها شهرتی بینالمللی به دست آورده است. کتابهای او به نام "ما همه باید فمینیست باشیم"، "نیمی از یک خورشید زرد" و "امریکانا" به فارسی ترجمه شدهاند. به گزارش روزنامه ایران، آنچه در ادامه میخوانید مصاحبه خبرنگار مجله "ایمیج ژورنال" است با این نویسنده که اخیراً صورت گرفته است.
تو گفتهای که نویسندگی را انتخاب نکردهای، نویسندگی انتخابت کرده است. چرا این را میگویی؟ چطور این صدا را تشخیص دادی که باید نویسنده شوی؟ این را بهعنوان استعدادت میشناسی؟
من دوستان نویسندهای دارم که هر کدام داستانهای مهیج و جذابی برای نویسنده شدن شان دارند، اما من هیچ داستانی ندارم. من از وقتی شش ساله بودم مینوشتم. از همان موقع میدانستم این چیزی است که واقعاً برایم اهمیت دارد. وقتی 10 ساله بودم، دوستان بسیار زیادی داشتم، یادم میآید همیشه منتظر این بودم که بتوانم به اتاق مطالعه پدرم بروم و تنها باشم و بنویسم. اکنون بهعنوان یک بزرگسال، میدانم که این چیزی است که به آن اهمیت میدهم. این همان چیزی است که به من میگوید برای انجام دادن آن به دنیا آمدهام.
دوستداری اسم این را استعداد بگذاری؟
فکر کنم. اغلب میگویم حتی اگر اینقدر خوششانس نبودم که آثارم چاپ شوند، باز هم نویسنده میشدم. من عاشق این هستم که آثارم چاپ شوند و این انتخابی است که امتحان کردم و منتشر شد. اما انتشار از نویسندگی متفاوت است. البته که نویسنده میخواهد آثارش چاپ شود. وگرنه که در دفتر خاطراتم مینوشتم و آن را در کمدم میگذاشتم.
تو به طور غریزی شعر و نمایشنامه مینوشتی، اما بالاخره مسیرت را پیدا کردی و به ژانر داستان وارد شدی. چه چیزی در داستان وجود دارد که جذبت میکند؟ چرا تو به قصهگویی روی آوردهای؟
واقعاً چرا؟ به این خاطر که شعر خوب نوشتن کار بسیار سختی است. ضمن اینکه فرآیند نوشتن من کاملاً آگاهانه نیست. فقط مینویسم. خواه داستان باشد یا نمایشنامه یا شعر یا خاطرات. اما میخواهم بگویم داستان حقیقی است. گاهی با دوستانم که آثار غیرداستانی مینویسند صحبت میکنیم این را به آنها میگویم. من احساس میکنم داستان صادقانهتر از غیرداستان است. این را از روی تجربه کوتاهم درباره نوشتن غیرداستانی میگویم. طی فرآیند نوشتن، مدام دچار خودسانسوری و خود مراقبتی میشدم. اما وقتی درباره شخصیتهای داستانی مینویسم لازم نیست به این فکر کنم که چگونه از آنها مراقبت کنم.
بنابراین نگران این نیستی که اطرافیانت خودشان را در شخصیتهایی که خلق میکنی، پیدا کنند؟
همیشه این اتفاق میافتد و من نگرانش نیستم. اما اتفاق بامزه این است که وقتی شخصیتی را از روی کسی از اطرافیانم خلق میکنم، آنها متوجه نمیشوند و وقتی این کار را نمیکنم، آنها تصور میکنند شخصیتی را بر اساس آنها نوشتهام.
تو در ورک شاپهایت نویسندگی خلاق تدریس میکنی. به نویسندگان جوان چه میگویی تا نویسندگان خلاقی شوند؟
بخوانید و بخوانید و بخوانید و بخوانید. من به خواندن ایمان دارم، تا انواع نویسندگی را بشناسید. من حتی به این باور دارم که باید آثاری که دوست ندارید را هم بخوانید، حتی شده یک بار. من همیشه به دانشآموزانم میگویم "من مجبورتان میکنم چیزی را که دوست ندارید بخوانید."