ریختشناسی نویسندگان معاصر ایران 1
ماجرای جوانانی که با جلال بگومگو کردند!
این بزرگان که چند نفری بیشتر نیستند، دست کم، چهل عنوان کتاب در کارنامه دارند و کتابهایشان دست کم به پنج زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
ایرانآرت: بدون هیچ مقدمهای این مطلب قصد دارد خیلی اجمالی به تیپهای نویسندگان ایرانی بپردازد. روش کار به این صورت بوده است که نویسندگان براساس گرایشهای و جریانهای فکری موجود در ادبیات داستانی دستهبندی شدهاند، و بیآنکه نامی از کسی برده شود، یکی از آنها بنا به شناخت شخصی نگارنده کمی بیشتر «شخصیتپردازی» شده است که کم و بیش آشنایی مختصری پیدا کنیم از دست کم تیپیهایی که با آنها به عنوان نویسنده در فضای ادبی ایران سروکار داریم که گاهی حضوری بسیار پررنگ و تمامیت جو دارند و گاه بسیار منزوی و ایزوله عمل میکنند. ترتیب قرارگیری این تیپها و گونهبندی افراد در اینجا لاجرم، در برخی جاها یک نظم تاریخی را دنبال خواهد کرد ودر برخی موارد همپوشی به لحاظ تفاوت دیدگاههایی است که در مقطعی زمانی بروز پیدا کرده است. لازم به ذکر نیست که به جز آنچه در اینجا آمده است تیپهای دیگری از نویسندگان نیز وجود دارند که من افتخار آشنایی با ایشان را نداشتهام.
این گزارش را دانیال حقیقی در ماهنامه «اکسیر» نوشته است و هر روز بخشی از آن را در ایران آرت میخوانیم. بخش کوتاه اول مربوط به مدرنیست هاست.
مدرنیستها:
طرفداران ایده استخوان دار بودن داستان
کهن الگو: جلال بودن
تکنیک مورد علاقه: مشاهده علت و معلولی
این بزرگان که چند نفری بیشتر نیستند، دست کم، چهل عنوان کتاب در کارنامه دارند و کتابهایشان دست کم به پنج زبان زنده دنیا ترجمه شده است. عده زیادی از مردم نامشان را میشناسند، ولی خودشان و کتابهایشان را نه، اما در حال حاضر کتاب خاطراتشان طرفداران زیادی دارد و چه خوشتان بیاید یا نه، یک تنه برشی از تاریخ ادبیات معاصر هستند. معمولش این است که جز خودشان کسی را قبول ندارند و در جوانی با جلال آل احمد هم بگومگویی کردهاند. به زاویه دید، عناصر داستان، هنر داستاننویسی، شناخت داستان و مانند این مقولات علاقه وافری دارند و معمولا حاشیه چندانی مانند آنچه امروزه مرسوم است در طول تاریخ نداشتهاند.