کد خبر: 16274 A

اوووم! خانم مارگوت!/ پنج تصویر شکم‌محور از داستان‌هایی که به فارسی ترجمه شدند

اوووم! خانم مارگوت!/ پنج تصویر شکم‌محور از داستان‌هایی که به فارسی ترجمه شدند

کیت یانگ، بلاگرآمریکایی، چند سالی است که پروژه‌ای را دنبال می‌کند که هم ادبیات دارد و هم‌غذا. غذاهای داستان‌های مختلف را می‌پزد و جزئیات پخت و برشی از داستان را که به غذا اشاره‌شده همراه عکس‌ها منتشر می‌کند..

ایران‌آرت: بعضی وقت‌ها شخصیت‌های یک داستان را با توانایی‌هایشان می‌شناسیم، با ناتوانایی‌هایشان، با جور مداد دست گرفتن و طوار حرف زدنشان و بعضی وقت‌ها هم با غذا خوردنشان. از غذاها شخصیت می‌سازیم و از شخصیت‌ها حدس می‌زنیم آن‌ها چه می‌خورند، این بازی‌ای است که در بسیاری از داستان‌ها با خودمان راه می‌اندازیم. شخصیت‌های داستان چه می‌خورند و اینکه چه می‌خورند چه تأثیری بر شخصیتشان دارد؟ تأثیر ماهی خوردن یک شخصیت با کارد و چنگال چه از ظرافت‌های رفتارش می‌سازد یا با دست خوردن همان ماهی چه گرما و رهایی به داستان می‌دهد.

کیت یانگ، بلاگرآمریکایی، چند سالی است که پروژه‌ای را دنبال می‌کند که هم ادبیات دارد و هم‌غذا. غذاهای داستان‌های مختلف را می‌پزد و جزئیات پخت و برشی از داستان را که به غذا اشاره‌شده همراه عکس‌ها منتشر می‌کند. در این گزارش کوتاه، که در ماهنامه «همشهری داستان» منتشر شده، چند قاب از غذای داستان‌هایی را می‌بینیم که عناوینش برای خوانندگان ایرانی هم آشنا است. معادل فارسی برش‌های داستانی را از ترجمه‌های که پیش‌ازاین کتاب‌ها انجام‌شده نقل کرده‌ایم.

 

کشتن مرغ مقلد

"خدایا این چیه؟"

آتیکس به بشقاب صبحانه‌اش خیره شده بود.

کالپرنیا توضیح داد :"امروز صبح پدر تام رامبینسون این مرغ را واسه شما آورد، من هم فوراً سرخش کردم."

"بهش بگو خیلی متشکرم... شرط می‌بندم که تو کاخ سفید هم واسه صبحانه مرغ ندارند. این‌ها چیه؟"

"نانک های تازه. استل از هتلی که توش کار می کنه فرستاده ."

ترجمه: فخرالدین میررمضانی انتشارات امیرکبیر

 

ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه

خانم ماگوت در تکاپو بود و می‌رفت و می‌آمد. یکی دو تن دیگر از هاپیت های اعضای خانواده وارد شدند. چیزی نگذشت که چهارده نفر برای خوردن نشستند. لیوان‌ها فراوان و ظرف بزرگی از قارچ و گوشت دودی، و افزون بر آن بسیاری از خوراکی‌ها پرملات دیگر که در خانه‌های روستایی یافت می‌شود. سگ‌ها کنار آتش دراز کشیده بودند و پوست‌ها را می جویندند و استخوان‌ها را گاز می‌زند.

ترجمه: رضا علی زاده انتشارات روزنه

photo_2018-02-01_16-47-54

گاردن پارتی

پس نان خامه‌ای‌ها از راه رسیده بودند. نان خامه‌ای فروشگاه گادبر معروف بود. دیگر لازم نبود کسی توی خانه نان خامه‌ای درست کند.

آشپز دستور داد :"دختر جان ، بیاورشان تو و بگذارشان روی میز."

سی دی نان خامه‌ای را برد تو و برگشت سمت در. البته لورا و جزی دیگر بزرگ‌تر از آن بودند که به این‌جور چیزها علاقه نشان بدهند. بااین‌حال، هر دو می‌گفتند که نان خامه‌ای‌ها حسابی هوس‌انگیزند. خیلی . آشپز دست‌به‌کار چیدنشان شد و خاک قند اضافه را از رویشان تکاند.

ترجمه: نرگس انتخابی انتشارات ماهی

 

اتاقی از آن خود

عجیب است که رمان‌نویس‌ها به شیوه خود به ما می‌قبولانند که آنچه همیشه صرف نهار را به‌یادماندنی می‌کند حرف بامزه‌ای است که کسی گفته یا کار جالبی است که کسی انجام داده. اما به‌ندرت کلمه‌ای درباره آنچه خورده شده به زبان می‌آورند. این بخشی از عرف و قاعده کار رمان‌نویس است که به سوپ و ماهی قزل‌آلا و اردک اشاره نکند، انگار سوپ و ماهی قزل‌آلا و اردک اصلاً اهمیتی ندارد، انگار هرگز کسی سیگار نمی‌کشد. اما من در اینجا به خودم اجازه می‌دهم که این قاعده را نقض کنم و به شما بگویم که در این موقعیت خاص نهار با ماهی سل در بشقابی گود شروع شد که آشپز دانشکده روی آن را با سس سفید کاملاً پوشانده بود، به‌استثنای لکه‌های قهوه‌ای‌رنگ شبیه به لکه‌های پهلوی گوزن ماده که سس سفید را اینجا و آنجا قهوه‌ای می‌کرد.

ترجمه: صفورا نوربخش انتشارات نیلوفر

mom eating pizza_0

اتحادیه ابلهان

ایگنیشس با عصبانیت گفت:"می خوای آبرو ریزی کنی مادر؟ نمی‌بینی که من و خانم دارلن مشغول صحبتیم؟ چند تا کیک همراهته، همونا را بخور همیشه غر می‌زنی که هیچ جا نمیری. فکر می‌کردم خوشحالی که قرارِ شب را تو شهر بگذرونیم."

ایگنیشس دوباره رفت سر رادار و خانم رایلی دست‌توی جعبه کرد ویک برانی خود. از کافه‌چی پرسید:"یکی می خورین؟ خوشمزه ان. چند تا کیک مربای هم دارم."

ترجمه: پیمان خاکسار انتشارات چشمه

 

 

iranart

 

ارباب حلقه ها اتحادیه ابلهان گاردن پارتی کتاب اتاقی از آن خود
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین