پایان به روایت گیم آو ترونز / گزارشی از دورهمی مهیج نقد و بررسی سریال بازی تاجوتخت در خیابان سمیه!
حامد رحمانی؛اگر اهل دیدن سریال باشید، بدون شک با من موافق هستید که هرسال جشن بزرگ همه سریال های دنیا روزی است که فصل جدید گیم آوترونز شروع به پخش میشود.
ایران آرت: امسال با توجه به فرارسیدن زمستان در داستان، این جشن بزرگ سه ماهی دیرتر شروع شد، ولی درهرصورت در 26تیرماه شروع شد و این روز را به یک روز خاص در تقویم تبدیل کرد. اما تنها اتفاق گیم آو ترونزی 26تیر فقط شروع پخش فصل 7 نبود. در این روز برای دومین بار نشستی با محوریت گیم آوترونز و کتابی که سریال از آن اقتباسشده بود، برگزار شد تا فرصتی باشد برای همه طرفداران این مجموعه تا به بحث و گفتوگو درباره سریال و کتاب موردعلاقه خود بپردازند و بهطور خاص از آینده مجموعه بگویند. از آخرین دقایقی که دارند بازی تاجوتخت را تجربه میکنند، یا از آخرین صفحاتی که از کتاب آخر میخوانند. (احتمالاً نوههای ما به این تجربه دست پیدا کنند.)
موضوع اصلی این نشست پایانها بود. چیزی که دیر یا زود به آن خواهیم رسید و قطعاً همه ما درباره آن فکر کردهایم .
دورهمی در بهانه ادبیات ژانری
انتهای بنبست پروانه توی خیابان سمیه، تقاطعش با مفتح، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است که الآن پنج سال است که هر هفته میزبان بچههای آکادمی فانتزی (گروه ادبیات گمانهزن) است . گروهی که الآن 11سال است داد برای ادبیات ژانری مینویسد ، ترجمه میکند و جلسه میگذارد. جلسههای گروه شکلهای مختلفی دارند و از گیم آو ترونز تا هری پاتر تا ادبیات جنایی و وحشت را دربرمی گیرند. ولی یک شرط عمده برای برگزار شدن این جلسات وجود دارد؛ همگی باید مرتبط با ادبیات ژانری باشند برخی از جلسهها به شکل کارگاه ترجمه برگزار میشوند که در آنها از یک مترجم مطرح و ترجیحاً علاقهمند به ژانر دعوت میشود. مثلاً رضا علیزاده مترجم "ارباب حلقهها" یا شیوا مقاملو مترجم کتاب "اسلیپی هالوز" یا مهرداد تویسرکانیف، محمد قصاع و پیمان اسماعیلیان، سه تفنگدار مترجم ادبیات علمی-تخیلی ، که بارها هدایت کارگاه ترجمه را به عهده داشتهاند، بعضی جلسهها کارگاه نویسندگی هستند که بهطور خاص درباره نویسندگی ادبیات علمی –تحلیلی هستند و هدف غایی این جلسهها تولید ادبیات ژانری بومی است. یعنی بچههای باتجربهتر در مورد نویسندگی صحبت میکنند. جلسههای دیگر هم با محوریت فیلمها و کتابهای علمی-تخیلی و فانتزی و وحشت برگزار میشوند که در آنها به بحث و بررسی آثار روز میپردازند. کارگروه ادبیات ژانری به دنبال ترویج علاقهمندی به این نوع ادبیات و البته فراتر از آن علاقهمند کردن نسل جوان با لذت خواندن است . ولی قضیه فقط این نیست. سالهاست که بچههای علاقهمند به ژانر در انجمن جمع میشوند تا گفتوگویشان در مورد ادبیات ژانر قطع نشود.
برگزاری این نشست بچههای آکادمی و فانتزی، میزبان سایت وستروس بودند که اولین مرجع فارسی "نغمهای از یخ واتش" در ایران است و طی چند سال فعالیتش تلاش بسیاری کرده تا مخاطبهای فارسی را با این مجموعه و ادبیات فانتزی آشنا کند، که ثمره این تلاشها تعداد زیادی مقاله درباره کتاب و سریال، مصاحبه با بازیگران خود سریال و مهمتر از همه ترجمه بخش زیادی از دانشنامه "نغمهای از یخ و آتش" تحت عنوان ویکی وستروس است که توسط خود ویکی وستروس اصلی هم به رسمیت شناختهشده و تمام تاریخ و اتفاقات و در کل هر اطلاعاتی را که از این دنیای عظیم وجود دارد، میتوان در این دانشنامه بهراحتی پیدا کرد. جالب است بدانید این بار دومی بود که این دو گروه کنارهام جمع شدند که چنین نشستی را برگزار کنند.
در انتظار زمستان
ساعت چهار و نیم بعد ظهر است و طرفداران مجموعه کمکم دارند سالن را پر میکنند. البته بهشان گفته بودیم که دیرتر بیایند، ولی خیلیها از چهار آمدهاند، چون جا محدود است . بعضی هاشان لباسهای با طرحهای گیم آو ترونز پوشیدهاند. همینطور کنار هم قرار گرفتنشان باعث شد که بحثهای در مورد اولین قسمت سریال دربگیرد. یکی از شرکتکنندهها در حال توضیح دادن آثار دیگر مارتین به کناردستیاش است ویک کم آن ورتر دو نفر در حال بحث کردن درباره اپیزود اول هستند که باعث میشود فرد پشتسری آنها با فریاد اسپویل من هنوز ندیدم، جلوی بحث آنها را بگیرد. پشت میز وسط سالن هم اجراکنندگان جمع شدهاند که دیگر هماهنگیهای آخر را بین خودشان بکنند. ساعت دارد پنج میشود و انتظار است که توی هوا موج میزند.
فانتزی به روایت مارتین
رأس ساعت پنج برنامه رسماً شروع میشود و در ابتدا رضا قربانی (مجری نشست) توضیح کوتاهی درباره بحثهایی که در دو ساعت آینده قرار است پیش بیاید، میدهد. درواقع این نشست قرار است در 22بخش برگزار شود و در بخش اول قرار است ما با خود فانتزی بهعنوان یک ژانر ادبی آشنا شویم و با شناخت درست این ژانر و پایانهای که در آثار ادبی مشابه رخداده، به این فکر کنیم که مارتین چطور میتواند کتاب را به پایان برساند و به طور کل آیا باید توقع یک پایان شوکآور و غیرقابلپیشبینی را داشته باشیم، یا پایان از همین حالا هم مشخص است. در ادامه همین بحث قرار است کمی هم درباره جادو و علم در دنیایی که مارتین خلق کرده، صحبت شود. در بخش دوم قرار است به بررسی خود سریال و کتاب بپردازند و با بیان تفاوتهایش در مورد تئوریهای پایان صحبت میشود. اینجا من بهصورت تفصیلی برایتان میگویم که در جلسه چه بحثهای شد.
بحث اولی که مطرح میشود، این است که نویسندگانی که به صورت مجموعههای چند جلدی کتابهای خود را بیرون میدهند، معمولاً با نظریههای مختلف طرفداران روبهرو میشوند که بعضاً ممکن است از خود داستاننویس هم بهتر باشد و در چنین بستری آیا نویسنده توانایی یک پایان غیرقابل پیشبینی را دارد و آیا در سیر منطقی داستان میتواند چنین کاری کند، که در جواب سمیه کرمی اینطور توضیح میدهد که مارتین به استناد دیگر نوشتههایش ازجمله داستانهای کوتاهش از آن دسته نویسندگانی است که کاری با حدسهای که طرفداران در مورد داستان میزنند، ندارد و همان روندی که برای داستان در ابتدا انتخاب کرده، ادامه دهد، حتی اگر تمام طرفدارها هم از پایان مطمئن باشند. بهعبارتدیگر، مارتین از آن دسته نویسندهها نیست که برای اینکه به اصطلاح حال طرفدارها را بگیرد و بگوید "هه دیدید نتوانستید مغز من را بخوانید!" پایان داستان خودش را عوض کند، یا روندی غیرمنطقی را در پیش بگیرد. ادامه بحث با این سؤال ادامه پیدا میکند که آیا مجموعه "نغمهای از یخ و آتش" نمونهای از فانتزی کلاسیک است یا خیر ، که برای جواب اول توضیح داده میشود که فانتزی و فانتزی کلاسیک چه هستند. درواقع فانتزی گونهای ادبی است که در اواخر قرن نوزدهم توسط فرقهای به نام نورخان رافائلیها و بهطور خاص نویسنده انگلیسی ، ویلیام موریس، شروع شد و میتوان آن را نوعی هجو نسبت به داستانهای شهسواری دانست و فانتزی کلاسیک فانتزیای است که در آن خیر و شر کاملاً مشخص است و از همان ابتدا ما میدانیم با چه طرف هستیم و حتی از پایان هم نه بهطور دقیق اما تا حد زیادی باخبر هستیم که شاید حالا بعضی شخصیتها کشته میشوند، اما درهرصورت در نهایت این طرف خیر ماجراست که پیروز میشود. اگر باز با این توضیحات مثال خاصی در ذهن شما به وجود نیامد، بگذارید کمی کمکتان کنیم و نام "ارباب حلقهها" را بیاوریم. ( اگر با خواندن "ارباب حلقهها" نمیدانید از چه صحبت میکنی، همین الآن مجله ببندید و به اولین کتابفروشی محل مراجعه کنید و بدانید و آگاه باشید تا زمان خواندن هر سه جلد "ارباب حلقهها" هر نوشته دیگری برای شما حرام است .)
در جواب، همانطور که احتمالاً همه ما موافق باشیم، گفته میشود که خیر، "نغمهای از یخ و آتش" جورج آر.آر. مارتین عمرا نمی تواند فانتزی کلاسیک باشد، چون در مرحله اول خیر و شری در آن نیست ، که در توجیه نبود این خیر و شر دو دلیل آورده میشود. یکی بحث اخلاقیات و دیگری بحث سیاست، که فرزین سوری، یکی از برگزارکنندگان جلسه علت وجود این دو را وجود جزئیات معرفی میکند و میگوید تفاوت "نغمهای از یخ و آتش" با داستان کلاسیکی مثل "ارباب حلقهها" در جزئیات است. درواقع در داستانی چون "نغمهای از یخ و آتش" ما جزئیات و عمق بیشتری از شخصیتها را میشناسیم که شبیه آن را در داستانهای شهسواری نمیبینیم . در ادامه که یکی دیگر از تفاوتهای دنیای مارتین با اثری مانند "ارباب حلقهها " در این است که دنیای که مارین خلق کرده، بسیار شبیه به دنیای ماست و از اتفاقات حقیقی هم در خلق آن استفادهشده. مثل جنگهای واقعیای که در تاریخ بریتانیا رخداده . پس بهمثابه یک تاریخ واقعی، در این داستان ما خیر و سر سنتی نداریم.
در ادامه در راستای همین تفاوت میان "نغمه" و فانتزیهای کلاسیک و "ارباب حلقهها" که high fantzy تفننی یا فانتزی برین هستند، سمیه کرمی اشاره میکند که "نغمه" به زیرگونه دیگری از ادبیات فانتزی تعلق دارد و به اسم Grimdark که ویژگی بارز آن همین واقعی بودن و بههمریخته بودن اوضاع است و بیشتر برای جذب مخاطب بزرگسال نوشته میشود.
منبع: نشریه چلچراغ