انتقاد فریبا نادری از وضعیت معیشتی مردم/ با روغن ۲۰۰ هزار تومانی نمیشود مردم را در خانه نگه داشت
فریبا نادری از وضعیت معیشیتی اقشار مختلف جامعه انتقاد کرد و گفت: آنها مرگ را به جان خریده اند و من نمیتوانم هیچ حرفی بزنم، جز اینکه، ای کاش پیرمرد ۷۰ ساله مجبور به کار کردن نبود.
ایران آرت: فریبا نادری که با بازی در نقش پریسیما در سریال "ستایش" شناخته شده است این روزها سریال جدیدی با نام "از سرنوشت" را روی آنتن دارد.
او در گفتوگویی که به بهانه پخش این سریال با جام جم آنلاین داشته از وضعیت معیشتی مردم جامعه انتقاد میکند و میگوید: مردم ناچار هستند برای تامین معاش روزمره شان کار کنند. متاسفانه حمایتی نیست! خیلی ها نان آور خانواده هستند و با روغن ۲۰۰ هزار تومن با برنج کیلویی ۴۰ هزار تومن نمیتوانند در خانه بمانند.
معمولا بازیگران مهمترین دلیل پذیرفتن بازی در یک سریال یا یک فیلم را فیلمنامه خوب میدانند. سوالم اینجاست که نقش "الهام" به تنهایی چه ویژگیهای خاص داشت که شما را قانع کرد در سریال "از سرنوشت" بازی کنید؟
نقش الهام، نقشی بود که تا به حال آن را تجربه نکرده بودم، چه به لحاظ گریم و چه به لحاظ خود نقش. هیچوقت تجربه بازی با گریم صورتی سوخته و نقش یک مادر خوانده را نداشتم و به همین جهت نقش الهام برایم یک چالش بود. دلم می خواست خودم را محک بزنم و ببینم با این گریم و این نقش چه کار می کنم.
تجربه زمانی که برای نخستین بار تصویرتان را با گریم صورتی سوخته در آیینه دیدید چطور بود؟
وقتی خودم را برای اولین بار با آن گریم در آیینه دیدم ترسیدم. به هر حال گریم سنگینی بود. حدود شش یا هفت بار تست گریم شدم تا به آنچه موردنظر طراح گریم و کارگردان بود، رسیدیم. به خصوص در سری اول این سریال که سوختگی ها خیلی بیشتر بود. چون همانطور که در سریال هم می بینیم به مرور زمان دائما جراحی های زیبایی روی شخصیت الهام انجام می شود و سوختگی ها به مراتب بهتر می شود. خاطرم هست وقتی آن اوایل گریم را روی صورتم انجام دادند، بعضی از عوامل سریال با ترسی توام با دلسوزی به من نگاه می کردند. حتی زمانیکه در سازمان بهزیستی بازی داشتم با بچه های آنجا هم همین مشکل را داشتم و آنها هم از من می ترسیدند.
پس چطور توانستید خودتان را به بچه ها نزدیک کنید؟
البته ما این سریال را ۲ سال پیش ضبط کردیم و الان بعد از ۲ سال این سریال در حال پخش است. آنزمان من با صفحات شخصی خانم هایی که به دلیل اسیدپاشی یا دلایل دیگر دچار سوختگی های صورت شدند در فضای مجازی آشنا شدم و با دیدن عکس ها و ویدئوهایشان میمیک صورت نقش الهام دستم آمد. اینکه مثلا چطور باید روسری ام را نگه دارم که تمام صورتم مشخص نشود و خیلی جزئیات دیگر.
به نظرتان پیام اصلی سریال "از سرنوشت" برای مردم چیست؟
وقتی متن این سریال را خواندم به این امید این نقش را بازی کردم که برای خانواده هایی که به نوعی با مسئله فرزندخواندگی درگیر هستند، تاثیرگذار باشد. به عینه دیده ام خانمی که می گفت فرزند ۱۰ ساله ام به لحاظ خونی فرزند واقعی ام نیست و ما به خودش واقعیت را گفته ایم که وقتی کودک بوده او را از بهزیستی آورده ایم، اما هنوز فامیل نمی دانند! و وقتی از او پرسیدم که پس دوران بارداری را چه کردی! جواب داد که آن دوره را در خارج تهران گذراندم. در حقیقت برخورد بعضی خانواده ها با این مسئله به قدری بد و عجیب است که دلم می خواست این سریال بتواند فرهنگ سازی ای در این باب داشته باشد و دیگر آنکه مراکز بهزیستی برای تحویل بچه به خانواده هایی که به هر دلیلی خواهان بچه هستند کمی شرایط را سهل تر کند. قبول دارم که برای سپردن یک بچه به یک خانواده سخت گیری لازم است، اما بعضی سخت گیری ها در این مورد دیگر خیلی عجیب و غریب بود و البته شنیده ام که در سالهای اخیرا این سخت گیری ها کاهش یافته.
با توجه به این که بخشی از این سریال پخش شده، در این مدت با بازخورد منفی یا حرف ناشایست در فضای مجازی روبه رو نشده اید؟
برخلاف کاراکتر سریال قبلی ام "ستایش"، در این سریال نقشی را بازی کردم که مردم دوستش داشتند. خدا را شکر که الان ترکش ها سمت من نیست و سمت دوستان دیگر است. خنده ام می گیرد وقتی مردم به من می گویند; ما فکر نمی کردیم شما انقدر خوب باشید! یعنی فکر می کنند من خودم هم مثل پری سیمای سریال "ستایش" بد هستم!
به عنوان حسن ختام بگویید این روزها چکار میکنید و آیا کرونا شما را خانه نشین کرده یا نه؟
خیلی فعالیت هایم را محدود کرده ام و تنها اواخر شهریور بود که فیلمی اجتماعی با نام موقت "زن ها" را به کارگردانی امیرحسین صدری در کنار نفیسه روشن و محمدرضا هدایتی بازی کردم. روزهای خوبی نیست و من به عنوان بازیگر نمی توانم با گریم و جلوی دوربین ماسک بزنم. به همین خاطر خیلی نمی توانم ریسک کنم، اما از طرفی می بینم کسانی را که ناچار هستند برای تامین معاش روزمره شان کار کنند. متاسفانه حمایتی نیست! خیلی ها نان آور خانواده هستند و با روغن ۲۰۰ هزار تومن با برنج کیلویی ۴۰ هزار تومن نمی توانند در خانه بمانند. نمی توان به این مردم گفت در خانه بمان. آنها مرگ را به جان خریده اند و من نمی توانم هیچ حرفی بزنم، جز اینکه، ای کاش پیرمرد ۷۰ ساله مجبور به کار کردن نبود.