روایت کارگردان زیرخاکی از اتهامها/ گفتند قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگیر/ دنبال این هستند که برچسب نفوذی بزنند/ حتی به اعداد حساسند
جلیل سامان، کارگردان سریالهای "زیرخاکی" و "نفس" از اتهاماتی که پس از ساخت این دو سریال به او وارد شده است پرده برداشت.
ایران آرت: سریال "زیرخاکی" به کارگردانی جلیل سامان در شبهای ماه رمضان سال جاری روی آنتن شبکه یک رفت و توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند و عنوان پربینندهترین سریال تلویزیونی ویژه رمضان را از آن خود کند. هر چند در طول زمان پخش مانند هر سریال دیگری با حاشیهها و انتقاداتی هم مواجه شد.
به گزارش ایرانآرت، این سریال همچون سایر کارهای جلیل سامان در بستر تاریخی روایت شد، اما تفاوتی که با دیگر ساختههای این کارگردان از جمله "نفس"، "ارمغان تاریکی" و "پروانه" داشت، روایت آن در فضای کمدی بود. این سریال که مربوط به دهه های ۵۰ و ۶۰ خورشیدی است، داستان مردی (پژمان جمشیدی) را به تصویر میکشد که به دنبال زیرخاکی میگردد. او در طی داستان درگیر برخی مسائل سیاسی همچون دستگیری به جرم پخش اعلامیه ضد شاه، کمک به برادرش در تعمیر موشک ارتش و... میشود.
کارگردان "زیرخاکی" در گفتگویی که اخیرا با روزنامه اعتماد داشته، از اتهامات عجیبی که به این سریال وارد شده پرده برداشته است. در ادامه بخشهایی از صحبتهای جلیل سامان در این گفتگو را میخوانید:
** عدهای هستند که مدام دنبال این هستند که برچسبی به شما بزنند به عنوان نفوذی! آنها شاید بخواهند دامنه اعتماد سازمان به شما را سلب کنند. مثلا در سهگانه قبلی من هست و نیستم را صرف مبارزه با منافقین کردم ولی با کمال ناباوری یکی از مدیران بزرگوار به تهیهکننده «نفس» گفته بود برو قسط آخرت را از قرارگاه اشرف بگیر! شوخیش هم بده! چرا؟ چون روزبه ناهید را نکشت! این نگاه صرفا سیاسی به موضوع کار ما راسخت میکند.
** کار به جایی رسید که در صورتجلسه زیرخاکی که منجر به رد شدن کامل فیلمنامه زیرخاکی بود نوشتند نفس تماما در دفاع از تودهایها و منافقین است! خب من با این آدمها و این مظنونین همیشگی چه کنم؟ میگویند سامان همیشه از دنده چپ بلند میشود! خیلی باید احمق باشم که طرفدار چپ و راست باشم! عملا چند تا سکانس توی زیرخاکی بود که به واسطه آن اگر مخاطب کمشعور هم باشد، میزان تنفر من از چپها و روشنفکرنماها را میفهمد.
** اساسا فیلمنامه اولیهای که نوشته بودم در شورای ریاست سازمان رد شد و گفتند این فیلم نامه نباید ساخته شود. خیلی هم سفت و سخت مخالف بودند. دوستان میترسیدند این همانی شود. کلا از مقایسه قبل و بعد انقلاب به جز در حیطه آمار واهمه دارند.
** فصل اول را مجوز گرفتیم و ساختیم. قصه فصل دوم از آنجایی که در زمان حال میگذشت و ما با سیاستمدارهای فعلی شوخی کردیم کاملا رد شد. چه بگویم؟ وقتی ما با گذشتگان نمیتوانیم شوخی کنیم و به ما گفته میشود شکنجه دوران طاغوت را مسخره میکنید، چگونه میتوانیم با نماینده مجلس فعلی مزاح کنیم؟ البته باید از حمایت آقای رمضان نژاد مدیر فعلی سیما فیلم و ملک محمدی مدیر گروه سیما فیلم هم تشکر کنم خصوصا در مقطع پخش.
** یکی از بزرگان مملکت فرمایشی دارند به این مضمون که آنچه خاندان پهلوی با قاجار کرد جمهوری اسلامی نتوانست با خاندان پهلوی بکند. یعنی شاه توانست قاجاریها را در اذهان عمومی از سکه بیندازد. ولی رسانه ملی نتوانسته هنوز حکومت پهلوی را همانقدر از چشم نسل جوانی که دوران گذشته را درک نکرده بیندازد! شاید خیلیها دوست نداشته باشند این حرفها را بشنوند اما مایلم یکبار برای همیشه و با کمال تواضع مطلبی کلی را بگویم و آدمهای تصمیمگیر هم یکبار بدون حب و بغض بشنوند و عصبانی نشوند. بخش بزرگی از این اشکال به صداو سیما وارد است، صداوسیما و همه مدیران و هنرمندانش...
** در کنار مدیران فهیم تلویزیون افراد معدود، غیرمترقی، جاهطلب، متحجر و متاسفانه تاثیرگذاری هستند که توهم توطئه دارند. حتی به اعداد هم حساسند! مثلا اگر در یک فیلم تاریخی هم شخصیتی به عدد ۳۰ اشاره کند ۳۰سال را وصلش میکنند به چیزهای دیگر! اگر شخصیتی کلمه ۴۰ سال را به کار ببرد میگویند منظورش انقلاب است! اگر به ۸ اشاره کند میگویند جنگ تحمیلی است!