فردین سه بار مانع خودکشی تختی شد/ ناگفتههای سیاوش فردین از پدرش
سیاوش فردین درباره ارتباط نزدیک پدرش با تختی، کارهای خیریه فردین، علت مهاجرت نکردن او و ماجرای توقیف تنها فیلم فردین پس از انقلاب، صحبت کرد.
ایران آرت: محمدعلی فردین یکی از شاخصترین چهرههای هنر و البته ورزش ایران بود، اما وجهه قهرمانی او هرگز دیده نشد. کسی که مدال نقره جهان را در کشتی به دست آورد اما خیلی زود وارد عرصهی هنر شد تا استعداد شگفتانگیز خود را در این عرصه نشان بدهد.
به گزارش ایرنا، درخشش فردین در هنر هفتم بهحدی بود که باعث شد تا دوران درخشان حضور او در عرصهی کشتی خیلی دیده نشود. نشان دادن بخشی از این دیده نشدن، به یک دغدغه تبدیل شد. به همین دلیل به سراغ خانواده محمدعلی فردین رفتیم تا از پسر او یعنی سیاوش فردین درباره دوران حضور پدر در عرصه قهرمانی بپرسیم. مصاحبهای که به سختی و با تلاش و همکاری احمد جوزی هماهنگ شد.
پدر هم چهرهای هنری بودند و هم ورزشی. شما به کدامیک از این شاخهها علاقه داشتید؟
من به هر دو رشته علاقه داشتم. از بچگی به همه نوع ورزشی علاقه داشتم و تقریبا به جز کشتی، کمابیش همهی ورزشها را دوست داشتم. به هنر هم خیلی علاقه داشتم اما مادرم علاقهای به هنر نداشت. مجبور شدم مدیریت بازرگانی را انتخاب کنم.
بُعد ورزشی محمدعلی فردین با وجود اینکه از قهرمانان بهنام ورزش بودند، خیلی کم دیده شد و به همین دلیل سعی کردیم با گفتوگوهای زیادی که با دوستان فردین داشتیم، به نوعی شخصیت ورزشی ایشان را هم نشان بدهیم. به همین خاطر هم به سراغ شما آمدیم تا از زبان فرزندش درباره دوران قهرمانی او بشنویم.
ببینید من تمام چیزهایی که دیدم برای دوران هنری پدر است.
مادر چیزی تعریف نکرده بود؟
متاسفانه دوره ورزشکاری پدر هم مانند دوران هنری، برای مادر پُر از مشکلات و سختی بوده است چرا که پدرم به دلیل حضور در اردوهای تیمملی، چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران خیلی سختی کشید و کمابیش همیشه تنها بود. البته پدرم سعی میکرد که کم نگذارد، ولی خب مشکلاتی زیادی وجود داشت که مادرم بهدلیل علاقهای که به زندگی کردن با پدرم داشت مجبور بود با این وضعیت بسازد و هر دو دورهی هنری و ورزشی را تحمل میکرد. البته پدرم به لحاظ مالی و رسیدگیهای دیگر سعی میکرد خانواده را تامین کند. مادرم هم وقتی که موفقیتهای پدر را دید، تحمل خیلی از سختی ها را جبران کرد.
تختی ارتباط خیلی نزدیکی با فردین داشت؟
بله دوست صمیمی بودند و تختی بیشتر با مادرم هم صحبت میکرد و بیشتر هم در مورد زندگی خانوادگی تختی و مشکلاتی که در منزلش داشت صحبت میکردند. مادرم سنگ صبور تختی شده بود و او بارها درباره مشکلات زندگیاش با مادرم صحبت کرده بود.
بنابراین بیشترین مشکلات تختی به زندگی شخصیاش ربط داشت.
بله. بارها درباره این مشکلات صحبت کرده بود و ارتباط صمیمی بین مادرم و تختی و همچنین خانواده او به وجود آمده بود. وقتی هم که تختی خودکشی کرد، مادرم به شدت ناراحت شد و دچار افسردگی شد.
با توجه به مسائلی که عنوان کردید، پدر و مادر شما تا حدود زیادی در جریان ریز زندگی تختی بودند.
بله، کامل در جریان بودند. تختی قبل از اینکه ماجرای فوتش پیش بیاید، دو، سه بار تصمیم گرفته بود که خودکشی کند اما پدرم او را منصرف کرده بود.
یعنی در جریان خودکشی هم قرار گرفته بودند؟
بله پدرم و مادرم تقریبا در جریان تصمیم تختی بودند. پدرم بارها به تختی گفت که بین مردم خیلی محبوب هستی و اینکار روی مردم خیلی تاثیر میگذارد. مردم دچار مشکل میشوند و این کار تو تاثیر بدی روی آنها میگذارد. به همین شکل هم دو، سه باری تختی را از تصمیمش منصرف کرده بود.
اما در نهایت اتفاقی که نباید می افتاد، افتاد؟
بله، متاسفانه تختی کاری را کرد که نباید میکرد.
گویا تختی نقشی هم در ورود فردین به سینما داشته است.
نه، فکر نمیکنم.
پس تختی از طریق ناصر ملکمطیعی، فردین را معرفی نمیکند؟
نه. پدرم را دکتر کوشان وارد عرصه سینما کرد. تختی هم از طریق پدرم با ملکمطیعی آشنا شدند.
گویا فردین دستش در کار خیر نیز بوده است.
بله، پدرم از شاه برای کشتیگیران خانه گرفت. پدرم در دیداری که بعد از مسابقات قهرمانی جهان با مسوولان وقت داشت، خیلی صریح به شاه اعلام میکند که وضعیت بیشتر بچههای تیم خوب نیست و نیاز به کمک دارند. مدتی بعد در محله نارمک برای کشتیگیران زمین گرفتند و برای ساخت زمینها هم کمک زیادی کرد.
شاید الان یکی از سوالات این باشد که چرا با وجود آن محدودیتها، فردین در ایران ماند؟
سال ۵۶ یعنی یکسال قبل از انقلاب، مادرم آمد و شش ماه قبل از انقلاب هم پدرم آمد، اما قصد مهاجرت نداشتند و یک ماه بعد از انقلاب هم به ایران برگشتند.
فردین بعد از انقلاب یک فیلم هم بازی کرد به اسم "برزخیها" اما چرا فعالیت هنری را بعد از انقلاب ادامه نداد
بله، فیلم برزخیها بود که ناصر ملکمطیعی هم در آن بازی کرد، اما یکسری از افراد بودند که فیلم را پایین کشیدند.
یعنی خواسته مسوولین بود که فیلم اکران نشود؟ چرا اجازهی تولید دادند؟
نه، خواسته مسوولان این نبود که این فیلم اکران نشود و یا مانعی ایجاد کنند. متاسفانه چهرههای هنری شانتاژ کردند. یک سری از همین افراد هنری، گروههای تندرو تشکیل دادند و در نماز جمعه سخنرانی کردند، تظاهراتی به راه افتاد و درنهایت فیلم از اکران پایین کشیده شد.
نظر مرحوم فردین درباره سینمای بعد از انقلاب چطور بود؟
او دیگر خیلی فیلم نگاه نمیکرد. ما خودمان هم سینما داشتیم سینمای خودمان هم برای فیلم دیدن نمیرفت. با این حال معمولا از همه تعریف میکردند و سعیشان این بود که موج و انرژی مثبت به آنها بدهد. حتی آنهایی که بینشان دلخوری بود.
یک سینما هم ظاهر در پایین شهر ساخته بودند تا مردم ضعیف هم بتوانند فیلمها را تماشا کنند؟
بله. سه سینما داشتیم که سومی را در پایین شهر ساخته بودند به اسم سینما لیدو که بلیطش یک سوم سایر سینماها بود تا مردم کم درآمد آنجا هم بتوانند فیلم ببینند. از طرف دیگر در هر گروه یک سینما داشتند که جلوی چیدن فیلمها را بگیرند