انتقاد نکنید چون صحنه رو ترک میکنم
عباس غفاری
ایران آرت: اجازه بدید همین اول کاری تکلیفمون را باهم روشن کنیم؛ شما بهعنوان مخاطب و من بهعنوان یادداشتنویس! این یادداشتهای هفتگی قراره نگاه دیگر گونهای به اتفاقات تئاتری، سینمایی و گاهی هم موسیقی داشته باشد، یعنی از زاویهی دیگهای اونها رو بررسی کنه، کندوکاو کنه، بشکافه و این چیزا. ( از کلمههای قلمبه و سلمبه خوشم میاد چون آدم را باسواد نشون میده!) البته من هم میدونم ما زیاد از نقد شدهگی خوشمون نمیاد یعنی دوست نداریم از ما انتقاد بشه، البته از نقد دیگرون لذت میبریمها، اما وقتی نوک پیکان انتقاد به سمت خودمون بچرخه کلاً حالی به حالی میشیم، اصلاً به شکل فجیعی از یک انسان دموکرات به یک کاراکتر فاشیست تبدیل میشیم حتی از موسولینی خدابیامرز هم بدتر. انگار ما بیعیب و نقصترین موجود جهانیم و الباقی کلاً مرخص. چرا راه دور بریم؟! خود من از این انسانهای دمکرات نما هستم، کافیه کسی یا چیزی از شخص شخیص بنده انتقاد کنه یا درجا پودرش میکنم بهطوریکه انتقادکننده در همه ماشینهای لباسشویی و ظرفشویی بشه استفاده کرد و یا صحنه رو باحالتی حقبهجانب و قهروار ترک میکنم.
گفتم ترک، به یاد استاد بیبدیل و نظیر، حضرت بلند مرتبت، یگانه گوهر نقد و نقادی شیخنا مسعودخان فراستی افتادم. که با حرکتی سینمایی و دراماتیک شبیه شخصیتهای فیلمهای استاد هیچکاک از مقابل دوربینها گذشت، آنهم بدون هیچ کات و برشی و به تمام بازیگران بزرگ تاریخ گفت: "بروید کنار که من آمدهام تا بساط شما را جمع کنم." (باید اعتراف کنم که اگر جناب فراستی بخواهد این کار را هم میکند.) کسی که با ترک صحنه میتواند خواب را از چشم تر نمایندگان محترم مجلس برباید، آیا نمیتواند این خردهکاریها را انجام دهد؟! به قول دکتر احمدینژاد، بله او میتواند. وی که بهراحتی رگ خواب مخاطبان خود را شناخته به هر کاری قادر است.
او میتواند در طول سالیان متمادی به اکثرکارگردانان سینمای ایران اعم از کیارستمی، کیمیایی، مهرجویی، فرهادی، تبریزی، نعیمی، توکلی، پوراحمد، سیدی، روستایی، جلیلوند، داوودی، درمیشیان، حجازی و... (منهای مسعود دهنمکی البته) بدترین توهینها را کند، کک، کسی را هم نگزد، آنوقت با یک فرار رو به جلو، تمام منتقدان محترم سینمایی را رگ گردنی کند. وی کسی است که میتواند در تمام این سالها در تلویزیون، ماهنامه، هفتهنامه، روزنامه، گاهنامه، فضای مجازی و غیرمجازی کلاً سینمای ایران را سیاه نما، الکن، بیسواد، مستهجن، ضد فرهنگ و ... معرفی کند و کسی هم لب از لب باز نکند اما با ترک استودیو تار و پود سیمای جمهوری را به لرزه درآورد.
ایشان همانی است که در همین برنامه "شما" میتواند به تمام مخاطبین فیلمهای کمدی و ایضاً "هزارپا" توهین کند و آنها را احمق فرض کند و به مجری برنامه صراحتاً بگوید بیسواد و نادان بعد خوشحال و شادان بیهیچ توضیحی برخیزد و برود و مخاطب را به هیچ بگیرد، سپس رئیس شبکه و سازمان و نمایندگان مجلس و خبرنگاران و منتقدان و وبلاگنویسان از ایشان عذرخواهی کنند و خوابشان آشفته شود.
استاد فراستی بهراستی جنابعالی استادید بهواقع میگویم و به شما صد آفرین میگویم. شما خوب رگ خواب مخاطبان خود را پیدا کردید. مخاطبی که در این چند سال آلوده شبکههای مجازی شده و به هر پدیدهای واکنش آنی نشون میده و رگ گردنی میشه. مخاطبی که اصلا نمیدونه اصل قضیه چیه ولی بلافاصله اظهارنظر میکنه، استوری میگذاره، یادداشت مینویسه، تظلم خواهی میکنه، فحش میده، توهین میکنه، افشاگری میکنه و بعد از دو روز خاموش میشه و روز از نو روزی از نو. مخاطبی که افهی روشنفکری و فرهیختگی و دمکرات مسلکی میگیره اما شیفته شنیدن فحش و بدوبیراه از صفحه تلویزیون و خواندن اونها در فضای مجازیِ و فاشیست عملِ، خندهدار نیست در طول این سالها که برنامه "هفت" پخش میشد برخی از دوستان منتقد به صحبتهای استاد فراستی خرده میگرفتند و چنین و چنان میگفتند و مینوشتند و بعد وقتی یک مجری جوان یک جمله ساده را به ایشون میگه، رگ گردنی میشن و به ظلیپور انواع و اقسام توهین رو میکنن وحتی به جوجوشدهگی تنزلش میدن و اونو آماج بدترین تهمتها میکنن؟! راستی چه خبره؟! (شاید برخی از این که به جای ظلیپور نبودن ناراحتن!) گریه کنیم یا بخندیم به اینهمه دموکراتنمایی و فاشیسم عملی؟! دوستان فرهیختهی روزنامه نگار و منتقد، اندکی آرام تر. آب به اندازه کافی گلآلود هست شما بیشترش نکنید. استاد به اندازه کافی مدافع داره، شما را چه میشود؟!! اشتباه نشه نگارنده به هیچ وجه کار یا عمل یا گویش غیرمتعارف نیست، خوشبختانه به هیچ دسته و گروه و سازمانی هم وابسته نیست اما اندکی صبر و تحمل رو توصیه میکنم. از همهی اینها گذشته، نماینده محترم مجلس شما چرا از پسِ توهینِ نشده به استاد خوابتان میپرد؟! آقای عزیز شما اگر به درد دل رای دهندگانتان گوش دهید اصلاً نباید خوابتان ببرد! انگار نمیدانید در شهر چه خبر است؟! سالهاست اوضاع فرهنگ در این سرزمین رو به بحران است نماینده محترم، شما تازه لرزش یک ریشتری آن را دیده و شنیدهاید! زلزله فرهنگی بالای 8 ریشتره عزیزم. نماینده پرتلاش، در شهر و ولایت شما خبرهای مهمتری هم هست، مثلا آلودهگی هوا، کم آبی، افزایش قیمت هفتگی لبنیات، نابودی جنگلها و مراتع، بیمه و بازنشستگی هنرمندان و... کمی تا اندکی برای اینها هم خوابتان نبرد، مرسی. بههرحال اینها رو گفتم تا متوجه بشید که از من انتقاد نکنید چون صحنه رو ترک میکنم.