ماجرای احضار شدن علی ضیا به دادگاه / فقط سه سال دیگر مجریگری میکنم
علی ضیا ضمن فاش کردن ماجرای احضار شدنش، اعلام کرد که در 35 سالگی از مجریگری خداحافظی میکند.
ایران آرت: حرف و حدیث درباره علی ضیا، مجری جوان برنامههای اجتماعی کم نیست و مهمترین جنجال زندگی حرفهایاش هم با یک رخداد ورزشی همراه شد و کار تا ممنوعالتصویری هم پیش رفت و همان سال هم خیلی برایش سخت گذشت، اما الان معتقد است که آن یک سال برایش نتیجه خوبی همراه داشته و باعث شده کاملا بزرگ شود و دیگر هر اتفاقی او را ناراحت نمیکند، حتی سعی دارد به بهترین شکل آن را اداره کند.
به گزارش ایران آرت، این مجری که در حال حاضر برنامه «فرمول یک» را برای شبکه یک اجرا میکند، در تازهترین گفتوگویش که با روزنامه جام جم انجام داده در مورد مسائل مختلفی صحبت کرده است. در ادامه بخشهایی از صحبتهای علی ضیا در گفتوگو با فاطمه عودباشی را میخوانید.
** در حال حاضر انتقاد از دولت در برنامهها مد شده و دولت هم در نقطه ضعف قرار دارد. بنابراین انتقاد از دولت باعث میشود مردم هم بیشتر حال کنند و لایک بیشتری هم در فضای مجازی میخورد، ولی آیا نیاز مردم در شرایط ملتهب جامعه این است که ما فقط به دولت انتقاد کنیم و من هم بهعنوان مجری در این مسیر حرکت کنم.
** واقعاً غر زدن کار راحتی است، مخصوصاً در شرایطی که دولت در نقطه ضعف قرار دارد. بنابراین خیلی شیک هم میشود غر زد، اما ایده ما در فرمول یک این نیست که پناه به راحتترین کار ببریم و غر بزنیم، بلکه میخواهیم انتقادها را بجا مطرح کنیم، حتی من به دوستان هم تاکید کردهام وقتی از خواب بیدار میشوم، اول صبح درباره قیمت دلار با من حرف نزنند!
** برآورد برنامههایی مثل دورهمی و خندوانه با ما یکی نیست. اگر میخواهیم برنامهای را آن شکلی ببینیم باید پول خرج شود و این در حالی است که برآورد برنامههای ما یک صدم آن برنامهها هم نیست، اما دیده شده است و این نشاندهنده هوش، استعداد و توانایی تیمماست که میتوانیم برنامه بسازیم که قابل رقابت باشد.
** من به اندازه سرمایه، توان، هوش، خلاقیت و استعداد تلاش خودم را کردهام تا برای مردم کار کنم. شو هم ندادهام، چون از شو دادن خوشم نمیآید! برای اینکه زبان مردم بودم، دادگاه من را احضار کرده است. هیچکس هم نمیداند و شما اولین نفر هستید که درباره این موضوع گفتم. پزش را هم ندادهام یا از رسانهها نخواستهام خبر توبیخ شدنم را بزرگ کار کنند، چون اعتقاد دارم کاری در دستم بوده و تبعاتی هم داشته است.
** امیدوارم خدا آن روزی را نیاورد که برای دیده شدن خودم و مطرح شدن کسی را بزنم یا آبروی کسی را ببرم. انشاءا... خدا به آبروی همه ما رحم کند و آبروی مرا هم دست مردم نیندازد تا حرفی بزنند!
** من از آن روزی که به رسانه آمدم، باور نکردم آدم معروفی میشوم و الان هم این باور را ندارم و دوست هم ندارم چنین باوری داشته باشم. من هم مثل مردم زندگی میکنم و ماشینی که زیر پایم هست، ال نود است! البته من هم میتوانستم به محض معروف شدن از شرایط خوبم استفاده کنم، اما نکردم. من هم مثل یک نانوای خوب هستم که اگر نان خوب بپزد، مشتری دارد. بنابراین اگر من هم اجرای خوبی داشته باشم، مشتریان بیشتر میشوند.
** ایده شخصیام است که تا سه سال دیگر اجرا کنم و بعد از 35 سالگی خداحافظی کنم.
** برای بعد از آن ایدههایی دارم، اما نمیتوانم لو بدهم. دلم میخواهد اگر سه سال دیگر از اجرا خداحافظی میکنم در آن مقطع آسیبی به من وارد نشود و مثل یک شهروند عادی زندگی کنم.
** این تصمیم امروزم است، شاید فردا بگویم سه سال و نیم دیگر!
** ممنوعالکار شدنم اتفاق تلخی بود. امیدوارم خدا برای کسی چنین چیزی نخواهد. خیلی آن سال سخت گذشت و شرایطم هم خوب نبود، اما الان به شما میگویم اگر ممنوعالکار نمیشدم، رشد هم نمیکردم.