روایت کیانوش عیاری از لج بازیهایش
شب گذشته افتتاحیه فیلم سینمایی "بیدار شو آرزو" به کارگردانی کیانوش عیاری در موزه سینما برگزار شد.
ایران آرت: کیانوش عیاری قبل از نمایش تازهترین فیلم خود گفت: من نه جسور هستم نه جریانساز فقط شاید خصلت لجبازی داشته باشم! فیلم «بیدار شو آرزو» در سال ۸۲ ساخته شد. زمانی که ما سر پروژه سریال «روزگار قریب» بودیم. بعد از وقوع زلزله بم، کار سریال را متوقف کردیم و با آقای مهران رجبی و خانم بهناز جعفری و تعدادی دیگر از اعضای گروه راهی بم شدیم. آن زمان که به سمت بم حرکت کردیم هیچ سوژه خاصی برای فیلم هم در نظر نداشتیم.
عیاری همچنین درمورد انگیزه و دلیلش از ساخت این فیلم افزود: در جریان زلزله شهریورماه سال ۷۵ در طبس، در عملیات جستوجو برای یافتن یک جنازه، مهندسی بسیار ظریفی صورت گرفته بود که این مساله به صورت یک ایده، سوژه و یک خاطره در ذهن من مانده بود. در زمان وقوع زلزله رودبار احساس کردم اگر بخواهم آن سوژه را بسازم، از مصادیق سواستفاده از فضای تلخ به نظر برسد. ولی بعد دیدم آقای کیارستمی در مورد زلزله رودبار فیلمی ساخت که در آن هیچ اثری از سواسفاده از یک واقعه تلخ دیده نشد و از آنجا که کارشان را درست انجام دادند، متهم به فرصتطلبی هم نشدند. من نیز بالاخره بعد از واقعه بم توانستم آن سوژه را به تصویر بکشم. البته داستان فیلم در بم بسیار با با آن ایده من در زلزله طبس متفاوت است. اما آبشخور صحنهای در فیلم که آقای رجبی در آن به دنبال خانواده و دخترش است، ناشی از همان خاطره طبس است .همچنین یکی دوگزارشی که در زمان وقوع زلزله در روزنامهها خوانده بودم هم در فیلم گنجانده شدند که در نهایت به فیلم «بیدار شو آرزو» تبدیل شد.
به گزارش ایلنا، او درباره نحوه ساخت فیلم هم توضیح داد: حضور ما در بم، سه بار و هربار یک ماه طول کشید. دلیل چند پاره شدن دوره فیلمبرداری، فشار روحی ناشی از مصیبت بود. بچهها همگی کار خود را می میکردند ولی به نوعی دلمرده بودند که حتی با وجود حضور آقای رجبی [که فردی شوخ است] باز هم فضا بسیار غمانگیز بود. در این فیلم به جز آقای رجبی و خانم جعفری، باقی بازیگران همگی از اهالی بم هستند و عمده آنها کسانی بودند که دهها نفر را در زلزله از دست داده بودند. بازیگر نقش امدادگر فیلم، جوانی بود که ۱۶۰ نفر را در زلزله از دست داده بود. میخواهم از کسانی که فیلم را میبینند، عذرخواهی کنم چرا که این فیلم همانند زلزله تلخ است، این را به حساب اغراق نگذارید، بگذارید به حساب برخورد حسی سازندگان با این واقعه. فیلم آنقدر تلخ است که اگر از غم دیدن آن مجبور به ترک سالن شوید، هیچ ناراحت نمیشوم و به شما حق می دهم.
عیاری در پایان سخنانش، با بیان اینکه شاید صحبتها و هشدارش در رسانه منتشر شود و درنهایت بتواند تاثیر مثبتی داشته باشد، عنوان کرد: همه میدانیم زلزلهای در تهران به وقوع خواهد پیوست که تردیدناپذیر است. قصدم ترساندن شما و ایجاد دلهره نیست، ولی میگویند زلزله پیشرو به قدری مهیب است که شاید قرنها مشابهش رخ ندهند. چندی پیش خواندم که آقای عکاشه [پدر زلزلهشناسی ایران] اعلام کرد که فعالترین گسلهای ایران، گسلهای شمال تهران و شمال تبریز است. ولی این خبر آنطور که باید شنیده نشد. این زلزله الان ۳۸ – ۳۹ سال به تعویق افتاده است. در همین زمینه میخواهم پیشنهاد بدهم که گاز از تهران برچیده و همه چیز به صورت کامل برقی شود. چراکه میدانیم بخشی از آسیبهای زلزله ناشی از انفجار لولههای گاز پس از وقوع حادثه است. در دولت قبل، ایده انتقال ۱۲۶۰ نفر از تهران به جایی دیگر به سبب کاهش هزینهها و آسیبهای زلزله مطرح شد که این اتفاق نهایتا با ۶۰۰ نفر رخ داد. ششصد نفر کارمندی که فقط خود رفتند ولی همچنان خانوادههایشان در تهران ماندند.
در ادامه این مراسم مهران رجبی هم درباره این فیلم صحبت کرد: این فیلم مانند فیلم های مستند است. در همان اواسط سریال «روزگار قریب» بود که بلافاصله بعد از وقوع زلزله خود را به آنجا رساندیم. در راه نمیدانستیم میخواهیم از چه چیزی فیلم بگیریم. راستش را بخواهید فکر هم نمیکردیم رفتنمان جدی شود چراکه تصور نمیکردیم اصلا به ما اجازه فیلمبرداری دهند.در بم فضای بسیار خاصی بود. همه ناراحت بودند. همه گریه میکردند. غروبهای بم همه گریه بود. از کنار چادرها که میگذشتیم فقط صدای گریه میآمد و فضا بسیار تلخ بود.
او درمورد آمادهسازی برای فیلمبرداری نیز گفت: گریمی که ما در این کار میشدیم هم بسیار ساده بود. به این صورت که مسئول گریم هر روز یه بیل خاک روی سر ما میریختند! شب که شستوشو میکردیم پر از گل میشد و فردا صبح مجددا یک بیل خاک برای گریم به سرمان ریخته میشد.