نقد طنازانه مهدی فخیم زاده را بخوانید/یه اتاق چک برگشتی و خوکچه آزمایشگاهی
والله من یه تجربه شخصی دارم که اگه اونو توضیح بدم ممکنه خیلی چیزا برای خوانندگانتون مشخص بشه.
ایران آرت: مهدی فخیم زاده در یادداشتی نوشت: من طی این سیوسه چهارسال که از عمر فارابی میگذره هیچ وقت برای گرفتن وام یا تسهیلات فیلمسازی سراغ فارابی نرفتم، یعنی دوطرفه بود، نه فارابیچیها مارو تحویل میگرفتن، نه ما خودمونو سنگ رو یخ میکردیم. فارابی جای آدمهای خاص با نوع فیلمسازی خاص و روابط خاص بود، بگذریم. اواخر سالگذشته من برای فیلمنامهای پروانهساخت گرفتم. ولی این روزها پیدا کردن تهیهکننده و سرمایهگذار برای هر نوع فیلمنامهای کارآسونی نیست. چون تهیهکنندههای ما فعلا به یک نوع کمدی بخصوص از نوع لودگی تمایل پیدا کردن. (البته حق دارن بیچارهها، چون درحالحاضر بههر دلیلی این نوع فیلم مورد استقبال مردم قرارگرفته، تهیهکننده بخشخصوصی هم که مثل موسسه اوج و حوزه هنری و نورتابان سرگنج ننشسته) قصه من از اون نوع نبود، تهیهکننده بخش دولتی هم با من و امثال من پالوده نمیخورن، اونا مشتریهای خاص خودشون و سوژههای خاص خودشونو میطلبن. درنتیجه فکر کردم بهتره خودم سرمایه فیلمو جور کنم، ولی من که یکمیلیارد و پانصدمیلیون تا دومیلیارد تومن پول نقد نداشتم. چه کنم چه نکنم بهفکر فارابی افتادم، بهخودم گفتم خدا رو چه دیدی شاید برای یهدفعهام که شده ازاین نمد فارابی یه کلاهی هم واس ما درست بشه. شال و کلاه کردم و تو اردیبهشت امسال فتوکپی شناسنامه و کارت ملی و اصل و خلاصه فیلمنامه و فیش ثبت بانک فیلمنامه وکوفت و زهرهمارو... بردم تحویل بخش فرهنگی فارابی دادم، گفتن خبر میدیم. یکماه گذشت خبری ندادن. زنگ زدم گفتن منتظرباش خبر میدیم، یهماه دیگه گذشت بازم خبری نشد دوباره زنگ زدم خلاصه چه دردسرتون بدم بعد از دوماهنیم یه آقایی تماس گرفت وگفت ما بیشتر از دویستمیلیون بهشما نمیتونیم وام بدیم، گفتم خیلیممنون دست شما درد نکنه بهدرد من نمیخوره. ول کردم و بیخیالش شدم. گفتم عجلهای نیست باشه ببینیم چی میشه. پونزده، بیست روز بعد آقای ایلبیگی که تازه شده بود قائم مقام فارابی زنگ زد وحال واحوال کرد و گفت فلانی تو یه تقاضانامه اینجا داری، میخوای دوباره بهجریان بندازیم؟ گفتم نیکی و پرسش. یه ماهو نیم دیگه گذشت باز خبری نشد اینبار من یه اساماس فرستادم وگفتم آقای ایلبیگی...
خلاصه تو اواخر شهریور یا اوایل مهر بود که خبردادن بیا برای عقد قرارداد. شال و کلاه کردم، رفتم. مسئول بخش مالی گفت:«کشتیبان را سیاستی دگر آمد، فارابی دیگه به کسی وام نمیده، ما مشارکت میکنیم.» یه قرارداد پونزده بیست صفحهای گذاشت جلوم. قرارداد رو ورداشتم آوردم خونه و نشستم خوندم، دیدم نوشته ما چهارصدمیلیون بهشما وام میدیم در عوض به نسبت 32درصد از فیلم شریک میشیم و هراتفاقی که برای فیلم بیفته 32درصدش مال ماست. درضمن قید کرده بود که طبق این قرارداد گرفتن شریک ثالث قدغنه. همچنین بابت این قرارداد همون اول یه چک چهارصدمیلیونی بدون تاریخ باید بدی.
گفتم عجب قراردادی، میخوان شریک بشن بعد چکم میگیرن. تا حالا شریک اینجوری دیدین؟ بههرحال چارهای نبود، میخواستم فیلمو بسازم. ولی هرچی فکر کردم دیدم با چهارصدمیلیون فارابی و نقدینگی خودم نمیتونم فیلمو تموم کنم .دوباره بلند شدم و رفتم فارابی و گفتم آقای مسئول مالی، این قرارداد ترکمنچایی قبول، ولی من اگه اینجوری فیلمو شروع کنم نیمهکاره میمونه، شریک دیگهای هم نمیتونم بگیرم، میگی چیکار کنم؟ نمیشه پنجاه پنجاه بشیم؟ گفت شرمنده، مامورم و معذور. آقای تابش گفته همینی است که هست، بیشتر از این مقدور نیست. منم ول کردم و اومدم. دوباره بیخیال ساختن فیلم شدم تا ببینم مزاج سینما کی تغییر میکنه و شرایط برای ساختن فیلمی که لوده نباشه کی آماده می شه. تب و تاب ساختن فیلم که ازسرم افتاد تازه فرصت کردم که بشینم و سَکیس دوقوز کنم و به این خط ومشی جدید فارابی خوب دقیق بشم. این دیگه چیه؟ کدوم شیر پاک خوردهای نشسته و یه همچین فکرِ بکری کرده؟ فارابی تاحالا وام میداد و میگفت میخوام فیلمسازی رو تسهیل کنم و نقدینگی بچههای فیلمسازو تامین کنم که بتونن فیلمی که میخوان در ژانرهای مختلف و متنوع بسازن، حالا بگذریم که چی میشد و چیکار میکردن و به کیا میدادن، کدومش درست درمیاومد و کدومش غلط، ولی صورت مسئله این بود. ولی صورت مسئله مشارکت چیه؟ کی حاضر میشه با این شرایط با فارابی شریک بشه؟ اگرکسی قصد داشته باشه یه فیلم حرفهای و جذاب و پرمخاطب بسازه چرا باید با فارابی شریک بشه؟ خوب خود بچهها و تهیهکنندهها و دست اندرکاران سینما میتونن باهم شریک بشن، یا سرمایهگذاری از بیرون جورکنند و فیلم بسازن، همون کاری که الان خیلیها دارن میکنن، چرا برن فارابی؟ فارابی که معلومه چیکار میکنه و قدرالسهمش رو چطوری پرداخت میکنه. مگه درطی این سالها وامهاشو چطوری پرداخت کردن؟ بهقسطهای حلوا جوزی. یه قسط اول، یه قسط وسط، یه قسط آخر، یه قسط بعد از صداگذاری... الی آخر. تو پیشنویس قرارداد منم همینجوری نوشته بودن.
تازه همه میدونن فارابی هیچوقت سر موقع پرداخت نمیکنه، یهسال یهسال عقب میندازه، میگه ندارم، بودجهام نرسیده، مقدور نیست... کاریش نمیشه کرد. فارابی که تهیهکننده بخشخصوصی نیست که دلش شورسرمایش رو بزنه، بخش دولتیه، با یک نهاد دولتی کاری نمیشه کرد. اگه کسی رو شراکت و قول و قرار فارابی حساب کنه و فیلمبرداری رو شروع کنه، تهحسابش با کرامالکاتبینه. اگه وسط فیلم مطابق معمول فارابی سهمشو پرداخت نکرد و بهتعویق انداخت چیکار باید کرد؟ فیلمبرداری رو که نمیشه تعطیل کرد تا فارابی پول براش بیاد و احتمالا سهمش رو بده یا نده. شریک دیگهای هم که طبق قرارداد نمیشه گرفت. فعلوانفعال مالی دیگهای هم رو فیلم نمیتونی بکنی و از جایی هم نمیتونی پول بگیری چون اول باید موافقت شریکت یعنی فارابی رو جلبکنی، جلب کردن چنین موافقتهایی هم از یه نهاد دولتی مثل فارابی کار حضرت فیله و باهزار اگر و اما روبهرو میشی.
به هرحال از هرطرف که نگاه میکنی نمیتونی بفهمی که فارابی چرا یهو همچین ویراژی داده و از وام به شراکت سوییچ کرده. ازمن که گذشت، من چهارصدمیلیون فارابیرو نگرفتم و از خیر وام و شراکتشم گذشتم. ولی آقای تابشجون ما بگو این فکر بکر از کجا به کله شما افتاده؟ والله من که چهلساله تو این سینمام و از دور و نزدیک فعلوانفعالات سینما رو رصد میکنم هرچی فکر میکنم نمیتونم بفهمم قضیه چیه؟ اگه راستشو بخوای، ببخشیدا! تنها منطقی که بهنظرم میرسه اینه که این شراکت یه جور رانت تازه است. وامهایی که تا حالا به بعضی فیلمها و آدمها دادین سروصدا راهانداخته و اینور اونور نوشتن و بازخواست کردن، حالا فارابی میخواد به اسم شراکت به فیلمهای خاص که هیچگونه امکان فروش ندارن و از همون اول معلومه که نمیتونن مخاطبرو به سالن بکشه و به قصد جشنواره و «هنروتجربه» ساخته میشه و سازنده و تهیهکنندهاش هم احتمالا از ژن خوب برخورداره به اسم شراکت یهپولی برسونه و یه ژن خوب به سینما تزریق کنه. بعدم هر کی بگه چرا یههمچین پولی به یههمچین آدم و یههمچین فیلمی دادین، بگن وام قرضالپسنده که ندادیم، شریک شدیم، پول بیتالمالو پس میگیرم. ولی کدوم پول؟ از کی پس میگیری؟ پدربیامرز، شما که بهقول خودتون از فیلمهایی که فروش کردن نمیتونین وامهای کلونی رو که دادین پس بگیرین و به قول خودتون یه اطاق چک برگشتی از بچههای سینما دارین، حالا چطوری میخواین سهم شراکتتون رو از فیلمی که نفروخته بگیرین؟ از کی پس بگیرین؟ فیلمی که نفروخته و با خاک یکی شده و زیر صدمیلیون فروخته پولش کجا بود که بهشما پس بده؟
به هرحال سالهاست که سینما شده خوکچه آزمایشگاهی، هرکی هرچی به فکرش میرسه رو این سینمای بدبخت پیاده میکنه و نفر بعدی میاد و میگه اشتباه بود، خراب میکنه و دوباره یه چیز جدید راه میندازه. من به شما قول میدم که این شراکت فارابی هم ازهمون کارهاست، امکان نداره پا بگیره و جواب بده، من مرده و شما زنده، خواهید دید که بعد از مدتی یاخودشون کنسل میکنن و میگن جواب نداد یا جانشینشون اینکار رو میکنه. فقط چیزی که میمونه اینه که : اجر خود میبرن و زحمت ما میدارن.
درپایان لازمه یه تشکری از جناب تابش داشته باشم، چون ایشون با عدمموافقت پنجاهدرصدی باعث شدند که من با فارابی شریک نشم و یه بلای گنده از سرم برداشته بشه، چون اگه موافقت کرده بود و من با طناب پوسیده فارابی تو چاه فیلمسازی رفته بودم الان یه فیلم نیمهکاره رو دستم مونده بود. ولی حالا میتونم صبرکنم تا این موج لودهبازی تو سینما بخوابه و من یه تهیهکننده یا شریک درست وحسابی پیدا کنم و فیلممرو بسازم...
منبع: آسمان آبی