پولاد کیمیایی از سه فیلمش در جشنواره می گوید/ خفه گی، گشت ارشاد 2 و قاتل اهلی
پولاد کیمیایی که مدتهاست می گوید می خواهد کارگردانی کند، دلایلش برای بازی در سه فیلم را گفته است.
ایران آرت : سارا کنعانی : در جشنواره ی سی و پنجم ، پولاد کیمیایی را با سه فیلم می بینیم ؛ " قاتل اهلی" مسعود کیمیایی ، " گشت ارشاد!" سعید سهیلی و "خفه گی " فریدون جیرانی.
او برای بازی در هر سه فیلم دلایل واضحی دارد؛ پدرش کسی است که نمی تواند به او نه بگوید، با توجه به حضور پر رنگش در قسمت اول " گشت ارشاد " ، تجربه قسمت دوم فیلم اجتناب نا پذیر بود و بازی دوباره در اثر فریدون جیرانی هم چیزی است که مدت هاست هر دو در اندیشه ی آن بوده اند؛ اما هر بار به دلیلی مسیر نمی شده و حالا به این فیلم جدید محقق شده است . با این همه او از فکر چند ساله خود یعنی کارگردانی هم غافل نشده و به زودی آن را شروع خواهد کرد.
شما در فیلم آقای جیرانی یک نقش کوتاه دارید . چطور شد که حضور در "خفه گی" را پذیرفتید؟
سال ها قبل من با آقای جیرانی همکاری ای داشتم و همان یک تجربه خاطره خوشی را در ذهن من باقی گذاشت و اصلاً در سرنوشت کاری من تاثیر خوبی داشت با اینکه تلویزیونی بود. بعد از ،"مرگ تدریجی یک رویا" باز هم قرار بود با هم کار کنیم ، اما متاسفانه بنا به دلایلی نشد که در محیط حرفه ای کار ، موجهه است . ماجرای بازی ام در "خفه گی " به این برمی گردد که یکی از دوستانم برای ایفای نقشی قرارداد بست و او بود که مرا برای ایفای آن نقش پیشنهاد داد . وقتی برای این موضوع به من زنگ زد ، خوشحال شدم و استقبال کردم . نقش من در واقع نقش یک مهمان بود و امیدوارم خوب از کار درآمده باشد .
آیا "گشت2" هم می تواند مثل قسمت نخست با اقبال عمومی مواجه شود؟ پیشبینی شما چیست؟
ما در "گشت" می خواستیم نگاهی را که به جامعه داریم باز بنمایانیم و این نگاه شاید خوشایند عده ای نباشد ، اما انتخاب ما بود خیلی وقت ها فیلمسازان برای ساختن قسمت دوم یک اثر سینمایی به داشته های اثر در قسمت اول مراجعه می کنند و درواقع همان برگ های را رو می کنند که دیگر برنده نیست . ما تاکید داشتیم از چنین تکرارهای دور باشیم و اینطور نشود که مخاطب خیال کند "گشت ارشاد1" را با اندکی تفاوت سطحی تماشا می کند . بنا بر این قصه کاملاً تغییر کرده است و فضای این سه آدم هم یک فضای دیگری است . من نمی خواهم الان فیلم را نقد کنم چون نه منتفد هستم و نه در جایگاه نقد قرار دارم ، اما نظر من به عنوان یک بازیگر این است این بار فیلم نسبت به قسمت اول ، نگاه عمیق تری دارد و مخاطب را خیلی خوب جذب خواهد کرد .
شما برای بازی در "گشت2" مجبور بودید راکورد های عطای قسمت اول را حفظ کنید ؟ آیا نیاز بود قبل از اینکه جلوی دوربین بروید یک بار دیگر قسمت اول فیلم را تماشا کنید؟
نقش من در "گشت ارشاد2" همان عطاست با همان شکل و شمایل اما قصه به گونه ای است که این کاراکتر در یک سوم ابتدای فیلم در یک فضای گنگ به سر می برد و بر اساس حفظه تاریخی اش ، نمی داند کجاست؟ ضمن اینکه قسمت اول فیلم به این شکل به پایان رسید که برای مخاطب ، مرگ عطا استنباط شد ؛ اما الان و در قسمت دو، زنده است و حالا قصه می خواهد تشریح کند که چه شده زنده مانده است . او تا دقیقه بیست فیلم نمی داند در چه موقعیتی هست و آن دو شخصیت دیگر هستند که او را دوباره توی گود می آورند و زندگی اش را برایش یادآوری می کنند. این شرایط برای من یک چالش جدید بود . سخت بود که هم یک شرایط تازه را لحاظ کنم و هم ویژگی های قبلی نقش را نگه دارم و شیرین عطا را از قسمت اول و دوم بیاورم . این بار من با فرخ نژاد و ساحل سهیل بیشتر مچ شده ام و امیداوارم مخاطب هم لذت بیشتری ببرد .
یادم است که گفته بودید ترجیح می دهید که کمتر در فیلم های پدرتان بازی کنید . امسال اما "قاتل اهلی" را از شما شاهد هستیم؟
بله، اما مسعود کیمیایی اگر مرا فرا بخواند نمی توانم قبول نکنم . موضوع این است که خود من هیچ وقت در جهان کیمیایی تقاضای نقش یا موقعیتی نکرده ام. من تنها از کودکی حرکت در این جهان را شروع کردم و رسیدم به قهرمان آن . سهمم را هم از این سینما گرفته ام که همان درس گرفتن بود . درس های در زمینه کارگردانی و بازیگری . حالا اگر مسعود کیمایی به عنوان کارگردان به من نقشی را پیشنهاد کند قطعاً من نمی توانم آن را رد کنم چرا که اصلاً از همان جهان آمده ام و خود را متعهد به آن می دانم . من هم یک کیمیایی هستم و میراث دار آن سینما . به قول هیچکاک سه عامل است که باعث موفقیت یک فیلم می شود: فیلمنامه و فیلمنامه وفیلمنامه . پس خود متن است که به شما می گوید چه بازیگری باید بیاید و چه بازیگری باید برود . من بازیگری را دو دستی نچسبیده ام و اینطور نیست که اگر آن را از دست بدهم همه چیزم را از دست داده باشم. من خود را متعهد به سینما می دانم و عاشقانه دوستش دارم ؛ اما اگر قرار باشد ادامه اش ندهم به موسیقی می پردازم یا درسم را ادامه می دهم چرا که هنرمند به زبان های مختلف می تواند حرفش را بزند. یکی نقاشی می کشد و یکی با عکاسی و یکی با سینما که مرامدات پیچیده تری دارد و ملاحظات بیشتری می طلبد. با این حال در نهایت پرنده سینماست که همه چیز را بیان می کند. کافی است مردم دوستت داشته باشند . هر چیزی شدنی است ، به زور نگه داشتن چیزی ، اتفاق خوبی نیست و دوستش ندارم . من دلم می خواهد در سینمای کیمیایی همیشه خدمت کنم نه اینکه بخواهم چیزی را جا به جا کنم .
و اما سیمرغ . امسال به آن فکر می کنید ؟
جشنواره برای من مهم است و ابداً نمی خواهم حرفی بزنم که شعاری به نظر برسد . اگر شما به عنوان یک شرکت کننده حساب ویژه ای باز کنید و به سیمرغ دل ببندید کار اشتباهی مرتکب شده اید . جشنواره باید به خاطر جشنواره بودن مهم باشد ، به خاطر اینکه مردم به سالن های می آیند و سینما را تحویل می گیرند . این جشن واقعاً دوست داشتنی است بخصوص وقتی نسل جدید کارگردان ها را به سینما معرفی می کند.
قرار بود کارگردانی را تجربه کنید . چه شد؟
بحث ساختن اولین فیلمم نه تنها فراموش نشده ، بلکه جدی ترهم شده است . موضوع اینجاست که من تصمیم گرفتم یک فیلم دیگر را بسازم و نه آن چیزی را که چند سال قبل عزمم را برایش جزم کردم . مجبورم به دلایل مختلفی از جمله وابستگی قصه به شرایط آب و هوایی فعلاً از ساختن "معکوس" صرف نظر کنم . این فیلمنامه صحنه های درگیری و اکشن زیاد دارد واز نظر تولیدی فیلم سختی است و فیلم برداری آن را باید از اول سال شروع کرد ، چرا که در روزهای فعلی همه سینمایی ها درگیر جشنواره هستند . فیلم دیگری که من در صدد ساخت آن هستم "لکنت" نام دارد که مقدمه اش هم فراهم شده به زودی برای دریافت پروانه ساخت آن اقدام می کنم .