چرا رئیس مجلس نام ترانه علیدوستی را نگفت؟
حسین هاشم پور
ایران آرت : حسین هاشم پور : قبول، ندید بدید هستیم، همه جا تقدیر رئیس مجلس از ترانه علیدوستی را تیتر زده ایم، اما مگر در این چهار دهه چند بار پیش آمده یک رئیس مجلس در نطق رسمی اش در صحن علنی از یک هنرمند تقدیر کند؟!
جالب است که حتی آقای علی لاریجانی که از سال ۱۳۸۷ تاکنون رئیس مجلس است از سال ۱۳۷۰ تا بهمن ۱۳۷۲ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سال های ۱۳۷۳ تا خرداد ۱۳۸۳ رییس صدا و سیما بوده اما تقریبا به یاد ندارم نطقی را به هنر و تقدیر از هنرمندی اختصاص داده باشد.
حال پرسش جدی این است که چرا رئیس مجلس در خانه ای که به آن خانه مردم اطلاق می شود، وقت تقدیر از یکی از همین مردم، نام او را بر زبان نیاورد؟
جمله رئیس مجلس این بود: "موضع هنرمند گرامی ما در تحریم حضور در جشنواره هنری آمریکا نمونه ای از غیرت ملی ملت ایران است."
باید پرسید آقای لاریجانی این هنرمند گرامی اسم ندارند؟
نام بردن از یک هنرمند چه آسیبی به مجلس و یا رئیس مجلس می زند؟
برخی معتقدند چون تحریم کننده یک زن است رئیس مجلس نمی خواست نامش را به زبان آورد، به باور من، حتی طرح چنین گمانه ای یک خطر جدی برای افکار عمومی ست و باید چنین تابوها و تفکراتی در خانه مردم نقش بر آب شود؛
تصورم این است رئیس مجلس نام ترانه خانم را به زبان نیاورد، آن سان که رئیس جمهور هم در پاسخ به نامه آقای اصغر فرهادی در خصوص "گور خواب ها" گفت:" من دیروز از یکی از هنرمندان نامه ای را خواندم که بسیار دردناک بود... "
سیاستمداران طراز اول ایرانی در نشست های خبری نام خبرنگاران را به زبان نمی آورند، به کنسرت، تئاتر نمی روند، کم تر پیش می آید تصاویر غیر رسمی از آنها منتشر شود و به طبع نمی دانند در مواقعی که قرار است تقدیر شان از یک هنرمند گوش افکار عمومی را تیز کند، به سود خودشان است نام هنرمندانی که مردم دوست شان می دارند را بر زبان آورند.
دو-
"این دوگانگی روی اعصاب است" هجدهم آبان ماه تیتر این ستون بود و اتفاقا صبح همین یکشنبه، بار دیگر سوهان روح جامعه فرهنگ و هنر شد؛
همان صبحی که رئیس مجلس در بهارستان از "هنرمند گرامی ما" تقدیر کرد، روزنامه ای که هویتی حاکمیتی دارد نسبت به آن واکنشی باور نکردنی داشت؛ روشن است که چند صدایی در هر جامعه ای آن را به مدنیت نزدیک می کند اما چند صدایی در حاکمیت آن هم تا این اندازه که رئیس قوه مقننه اظهار نظر هنرمندی را بستاید و روزنامه حاکمیت به همان اظهار نظر حمله کند، حتما نوبرانه و مثل خیلی دیگر از چیزها در زمره خصوصیات منحصر به فرد کشور ماست؛
این دو گانگی هاست که جامعه هنری ما را دچار خود سانسوری کرده است، همان که دختران در هنرستان موسیقی اصفهان، دیپلم نوازندگی ساز می گیرند اما در همان اصفهان هم نمی توانند روی صحنه ساز بزنند!
- این یادداشت هم زمان در روزنامه شرق، ص 14 به چاپ رسیده است.