سینما همواره در ایران دولتی بوده است/ یادداشت فریدون جیرانی درباره صنعت سینما
فریدون جیرانی در یادداشتی به مناسبت روز ملی سینما درباره دلایل سرپا ماندن این صنعت در کشور صحبت کرد.
ایران آرت: سینما در ایران پس از انقلاب را دولت سر پا نگه داشت. دولت با ممنوعکردن ورود فیلم خارجی توسط بخش خصوصی و در اختیارگرفتن اکران فیلم خارجی توسط خودش و بعد تسلط بر گلوگاه های اقتصادی که بتواند تولید را کنترل کند، سینما را سرپا نگه داشت.
اگر در واقع دولت وارد میدان نمیشد و جلوی ورود فیلم خارجی را نمیگرفت سینما در همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب تقریبا از بین میرفت. در سالهای 58 تا 62 که ما شاهد مدیریت منسجم و با برنامهای نبودیم و سینما در حالت بلاتکلیفی به سر میبرد، با ورود گسترده فیلم خارجی و تسلط انجمن واردکنندگان فیلم، سینمای ایران نمیتوانست به تولید کمی برسد. گرچه امکان داشت بعدها یک سینمایی از دل رقابت با فیلم خارجی به وجود بیاید ولی این سینمایی که الان شاهدش هستیم نمیتوانست حیات بیابد.
این سینما با ریلگذاری دولتدهه60 تشکیل شد. سینمایی که با حمایت دولت بین سالهای 62 تا 71 روی پا ماند. با تغییرات مدیریتی سالهای 71 به بعد هم با وجود برخی تحولات در سیاستگذاریها، اهالی سینما همچنان به ریلگذاری قبلی وفادار ماندند. در واقع سینما در این سالها توسط دولت نگه داشته شد.
با شروع اصلاحات در نیمه دوم دهه70 بهنظر میرسید که قرار است سینما در اختیار مردم قرار گیرد و با بازشدن فضا و تقویت بخش خصوصی سینما به مردم نزدیک شده و از شکل بخشنامهای و تصدیگری دولت در همه عرصهها مثل دخالت در اکران و نظام درجهبندی فیلمها، خارج شود. این اتفاق در 4سال اول دولت اصلاحات رخ داد. به همین دلیل سینمای ایران بین سالهای 76 تا 80 متحول شد.
این را هم باید گفت که این تحول شامل تمام جریانات فرهنگی و هنری شد. کما اینکه در تئاتر و موسیقی هم این اتفاق رخ داد یا در عرصه مطبوعات ما شاهد دوران طلایی روزنامهها شدیم. البته این تحول به منزله این نبود که سینما از دست دولت خارج شد و سینما از دست دولت خارج نشد. خواسته دولت «تغییر» بود و مسئولان که آمده بودند خواستهشان تغییر شرایط فرهنگی بود. نتیجه این تصمیم بازشدن فضای فرهنگی و بوجودآمدن رابطه نزدیکتری میان مردم و عرصه فرهنگ بود.
خواسته دولت باعث شد ما شاهد رشد طبقهای شویم که در عرصه اجتماع و فرهنگ نقشآفرین شد. فراموش نکنیم که همین طبقه بود که با شرکت در انتخابات 2خرداد76، امکان سر کار آمدن این دولت را فراهم کرد. گرچه از سال 80 دولت تحت فشار نیروهای مخالف تغییرات در سینما، مجبور شد از خواستههای خودش عقبنشینی کند اما مطالباتی در سینما نهادینه شد که این مطالبات چون در کل جامعه هم نهادینه شده بود دیگر حذفش در سینما خیلی امکانپذیر نبود.
نکته اینجا بود که دولت میتوانست ابزارهای کنترلیاش را شدیدتر کرده و محدودیتهایی برای ورود به برخی عرصهها ایجاد کند ولی برگشت به سال75 دیگر امکانپذیر نبود. با اینکه تصور میشد از سال 84 به بعد با دولت احمدینژاد، عرصه فرهنگ کاملا بسته شود بر خلاف تصور، این اتفاق به تمامی رخ نداد. در این دوران، دولت سینما را همچنان در اختیار خود نگه داشت.
نهادهای حکومتی وارد میدان شدند تا بتوانند در شرایط جدید، از سینما بهرهای ببرند که تا آن موقع بسترش فراهم نشده بود. اما در این شرایط هم مطالبات ایجادشده در سالهای اصلاحات به همراه مطالبات جدیدی که محصول دوران تازه بود، اجازه نداد فضای سینما آن طور که پیشبینی میشد، بسته شود.
این یکی از پارادوکسهای عجیب سینمای ایران است؛ گر چه به نظر میرسد سینما دولتی است ولی سینما در شکل محتوایی و موضوعی در موارد زیادی در جهت منافع نهاد نگهدارندهاش گام برنمیدارد. در این سالها نیز همچنان دولت است که با تغییراتی در روشها و رویکردها، سینمای ایران را سرپا نگهداشته است. سینمای ایران شبیه سینمای اروپای شرقی نیست که در دلش سینمای معترض هم وجود داشت ولی 80درصد تولیداتش هدایت شده بود.
در حالی که در ایران 80 درصد تولیدات سینمایی غیرهدایتشده است. سینمای ایران، سینمای عجیب و غریبی است که در دل شرایط پر از تناقض فعالیت میکند. برخلاف آنچه معمولا ما سینماییها میگوییم که دولت باید پایش را از سینما کنار بکشد و بگذارد شرایط طبیعی حاکم شود اعتقاد دارم اگر این اتفاق بیفتد سینمای ایران با مشکلات بسیار جدی مواجه میشود چون این سینما را تا این لحظه دولت سرپا نگه داشته است.
فریدون جیرانی، نویسنده و کارگردان سینما