کلثوم صالحی و مکعبی برای حفظ خاطرات/ برنده سومین جایزه ویستا و رابطه هر شخص با خودش
جایزه ویستا اولین مسابقهای بود که در آن شرکت کردم و دلیلش ساختار درست این جایزه است...
ایران آرت: آزاده جعفریان: گالری ویستا میزبان نمایشگاه انفرادی کلثوم صالحی بود که سال گذشته یکی از دو برنده سومین دوره جایزه ویستا شد.
" تهی"، عنوان این نمایشگاه است یک اینستالیشن درباره درونیات آدمی، اثری که می گوید هر انسان یک بهشت و یک جهنم، یک گورستان و یک محل تولد درونش دارد. تضادهای هم زمان که کسی جز او به آن آگاه نیست.
کلثوم صالحی می گوید:" من تا قبل از جایزه ویستا در هیچ جشنوارهای شرکت نکرده و هیچ طرحی هم برای هیچ جایزهای نفرستاده بودم. جایزه ویستا اولین مسابقهای بود که در آن شرکت کردم و دلیلش ساختار درست این جایزه است. در دیگر مسابقات معمولا فقط یک تک کار مورد قضاوت قرار می گیرد که پیداست رویه درستی نیست، معمولا همه توجهات به تکنیک و جذابیت آنی اثر توجه می شود و بنیان های اندیشگی هنرمند نادیده گرقته می شود. معمولاً استیتمنت گستردهای هم از هنرمند نمیخواهند که مشخص شود آن اثر موضوع خاصی را دنبال کرده است و یا اصلاً دلیل خلق چنین اثری چیست."
صالحی افزود: "پروسه جایزه ویستا برایم خیلی جذاب بود. اینکه من باید کار را در چند مرحله متفاوت در قالب مصاحبه با هیات داوران توضیح میدادم و خودم را به چالش میکشیدم برایم جذاب بود و مرا کاملاً به وجد آورده بود. این جذاب بود که من طرحی را ارائه میدهم که مرا به چالش میکشد و فراتر از ارتباط حسی بین من و کارم، جنبه علمی اثر مورد دقت داوران قرار می گیرد."
جایزه ویستا یکی از محورهای کاری خود را کمک به شیوه صحیح پروپوزال نویسی نزد هنرمندان اعلام کرده است، زیرا عدم وجود چنین مهارتی سبب شده هنرمندان ایرانی فرصت های بین المللی بسیاری را از دست دهند.
کلثوم صالحی در این باره گفت: "مطمئناً پروپوزال نوشتن یک پروسه طولانیمدت است و اتفاقا من برای نوشتن آن با چالش جدی روبرو بودم؛ من همیشه ضعف نوشتن را در خودم میدیدم، حتی در استیتمنتهایی که کاملاً شخصی است نیز با مشکل روبرو هستم اما برای حضور در این جایزه مجبور شدم این روند را به درستی تمرین و طی کنم."
او در خصوص اینکه برای اثر تهی چقدر زمان گذاشته است، گفت:" کاری که من به جایزه ویستا ارائه دادم تقریباً اتودی است که یک سال و نیم پیش زده بودم و پروسه اجرای کار، اینکه متریالش باید چه باشد، فزم اثر و موارد دیگر را مدام نوشتم و پاک و اضافه کردم تا اینکه به مرور پروپوزالم آماده شد. وقتی ما برای کاری که میخواهیم انجام بدهیم یک زمان محدود را در نظر بگیریم، اگر کار سطحی هم نباشد خیلی نزدیک به سطحی میشود. اما وقتی زمان میگذاریم و کار را کاملاً موشکافانه نگاه میکنیم و مدام زیر و رو میکنیم، خیلی عمیقتر میشویم. وقتی با دیگر شرکتکنندگان جایزه ویستا صحبت میکردم متوجه شدم اکثر آنها پروسههایی را گذراندهاند که مدتها درگیرشان کرده بود و جایزه ویستا فرصتی شده بود که ما بتوانیم آنها را کنار همدیگر بیاوریم."
صالحی دلیلش برای رو آوردن به اینستالیشن را این چنین ذکر کرد:" در دانشگاه به صورت آکادمیک، اینستالیشن آرت و چیزهای مشابه تدریس نمیشود اما من از دوره دانشگاه کاملاً به صورت تجربی به سمت این شاخه از هنر رفتم. من نقاشی خواندم و کارم را در این رشته شروع کردم ولی کادر دو بعدی که تابلوی نقاشی دارد برای من به شخصه جوابگو نبود و به همین خاطر سعی کردم از همه هنرها همزمان با هم استفاده کنم. بنابراین کارهایی که ارائه دادهام مجموعهای از نقاشی، مجسمه و اینستالیشن آرت بوده است چون فکر میکردم به این شکل راحتتر میتوانم همه حرفی که میخواهم را بزنم."
این هنرمند جوان تاکید کرد:" ایده هنری احتیاج دارد که آزاد باشد و برخوردم با ایده اثر تهی نیز چنین بود؛ درباره اثر "تهی" باید بگویم در پروسهای که من طی کردهام، همیشه روابط بین آدمها و روابط شخصی هر کسی با خودش اهمیت زیادی دارد. در این کار بیشتر رابطه هر شخص با خودش برایم اهمیت داشت. هر کدام از این آدمها یک چیز پنهانی برای خودشان دارند که آن را پس ذهنشان نگه میدارند. حالا ممکن است آن چیز یک سری خاطره باشد که ما هیچ جسمیتی از آنها نداریم و فقط حسمان است که ما را درگیر خودش میکند. از آنجایی که نمیشد خاطرهها را ساخت، مجبور بودم که آن فضای تهی و خالی را بسازم. به همین خاطر از فرم مکعب که بسیار ایستا و محکم است استفاده کردم چون آن خاطره در ذهن هر کسی به صورت محکم باقی میماند. حتی اگر من به شخصه بگویم که چیزی را فراموش کردهام ولی آن وجود دارد و من اگر اراده کنم میتوانم به آن دسترسی پیدا کنم. یک بایگانی است که من یک سری چیزها را در آنجا پنهان کردهام و دارم. اصولاً آدمها اتفاقات بد را اینطور نگه میدارند و یا حتی میخواهند یک قسمتی از آن اتفاقات را پیش خودشان نگه دارند تا هر وقت خواستند به آن رجوع کنند. در هر پروژهای که کار میکنم متریال برای من اهمیت زیادی دارد. به همین خاطر برای هر کدام از آنها سعی کردهام یک دلیل داشته باشم. سعی کردم بسیار راحت با آن برخورد کنم و چندان تر و تمیز و صنعتی اجرایش نکنم چون ما به آن خاطرهها آنقدر بها نمیدهیم. من در این کار از پوست و مو استفاده کردم. موهایی که در طول پروژه مدام از سرم جدا میشد و من بهعنوان یک انسان زنده احساس میکردم که دارم تجزیه میشوم ولی تنها چیزی که از من باقی میماند همین چیزهایی است که میتوانم آنها را جمع کنم و از آنها استفاده کنم. آن فضای خالی را باید به نوعی نمایش میدادم ولی نمیخواستم تأکید و اشاره مستقیمی به آن وجود داشته باشد، بلکه میخواستم گنگ باقی بماند و آن فضای پر از سوال را در خودش داشته باشد و چیزی برای گفتن به صورت مستقیم نداشته باشد."
صالحی برای معرفی بیشتر اثر تهی که در گالری ویستا به نمایش درآمد، گفت : انسان یک بایگانی است! زخمی را درنظر بگیرید که حتی وجود ندارد، چیزی برای مرهم گذاشتن و مراقبت کردن نیست اما دردی است بی پایان که گاهی خارج از حد توان تحمل می شود. چیزهای زیادی در انسان یا هر موجود دیگری وجود دارد که دیده نمی شوند، اما تاثیری چنان عمیق دارند که غیر قابل تصور است; تعریف درستی نمی توان از آنها ارائه داد اما می توان به خوبی آنها را حس کرد. در برابر اتفاقات بزرگ انسان علاقه دارد تا نشانه یا قسمتی از آنرا نزد خود نگاه دارد، مثل اینکه شئی مقدس برای پرستیدن داشته باشد یا مامنی برای پناه بردن. انسان یک بایگانی است! بایگانی نهفته ای از تاثیرات; با مرور زمان دلیل آنها فراموش می شود و در گوشه ای از ذهن یاد بود آن باقی می ماند بدون آنکه چیزی را به ظاهر تغییر دهد. هر انسان یک بهشت و یک جهنم، یک گورستان و یک محل تولد درونش دارد. هم مرزی جاودان تضادها. تضادی که کسی جز او به آن آگاه نیست."
دی ماه سال گذشته سومین دوره جایزه ویستا برپا شد، جایزه ای که به ایده های برتر هنری تعلق می گیرد و بنا به رای هیات داوران، به طور مشترک به کلثوم صالحی و حمید رضا آزاد رسید.