از سرهای دریده شده تا انسانهای هوشمند و چشم استانبول / گالریگردی ایران آرت در 4 نمایشگاه
سارا ساسانی: در گالریگردی این هفته ایران آرت به گالریهای شیرین، خاک، ویستا و مرکز نبشی سر زدهایم.
ایران آرت: نمایشگاه نقاشی داود موسوی در گالری شیرین، نمایشگاه مجسمه مسعود اخوان جم با عنوان «انسان هوشمند» در گالری خاک، نمایشگاه عکس آرا گولر با عنوان «وقایعنگار تاریخ فراموش شده» در گالری مرکز نبشی و نمایشگاه نقاشی زهرا سلطانینژاد با عنوان «بیگانه» در گالری ویستا، سوژههای این هفتۀ گالریگردی ایران آرت هستند.
سرهای دریده شده
نمایش سرهایی جدا از تن و معلق در فضا نه به عنوان پرتره یا سردیس بلکه به عنوان عنصری مستقل و ناطق بر روی دیوارهای یک گالری قابل تأمل است. داود موسوی در مجموعۀ جدیدش که در گالری شیرین به نمایش گذاشته است به ترسیم سرهایی پرداخته که نه زیبا و اساطیری بلکه تکه و پاره و مخدوش شده در پسزمینهای یکدست و ساده پرداخت شدهاند.
او در بیانیۀ اثرش از آلودگیای در جهان صحبت میکند که این سرها به آن مبتلا شدهاند؛ «ما به هست آلودهایم، همچنان هستان هست و بودگان بود داریم، ای مرد! نه چو آن هستانِ اینک جاودانی نیست، افسری زروش هلال آسا، به سرهامان، ز افتخار مرگ پاکی، در طریق بوک ...» گفتوگو پیرامون پاک و ناپاک محور اصلی آثار موسوی است.
او سرهایی را مستقل از تن نقاشی کرده است این چهرههای عمومی و یکدست هیچکدام طراوت و شادابی در چهره ندارند و انگار به بخشهایی تجزیه و تکه تکه شدهاند. سرهایی که در مسیر تشخیص سره از ناسره به تجزیۀ درون رسیدهاند.
این سرها از ناحیۀ مغز که دریچه اندیشه است تحلیل رفتهاند و تفکرشان را از دست دادهاند. موسوی با حذف قسمت بالای سر و حک کردن خطوطی یکدست و دَوَرانی چهرههای بیمغز را نیز مخدوش کرده است و مخاطب را در پرسشی از اندیشیدن و نیندیشیدن معلق نگاه میدارد.
در بخشی دیگر از نمایشگاه علاوه بر این سرهای بیمغز با اسکلت سرهایی دگر مواجه میشویم، سرهایی که علاوه بر مغز اجزای صورت هم نداند. سرهایی که روزی بر بدنهایی سوار بودند اما جاودانگیشان به مخاطره افتاد و از میان رفت و تنها جزء باقی مانده از آنها همین سرهای لخت و عریان است. سر نماد اندیشیدن و تفکر است و انسان میاندیشد که در جهان مادی پاک زندگی کند یا ناپاک اما موسوی در آثارش بر این باور است که انسان متهم است به آلوده شدن.
نمایشگاه داود موسوی تا 24 بهمن در گالری شیرین ادامه دارد. گالری شیرین در خیابان کریمخان، خیابان سنایی، کوچه سیزدهم، شمارۀ 5 قرار دارد.
انسانهای زشت و زیبا
مسعود اخوان جم در نمایشگاه اخیرش با عنوان «انسان هوشمند»، به انسانهایی پرداخته که از دوران پارینه سنگی در جهان میزیستهاند. او در یک دستهبندی انسانها را به دو دستۀ زشت و زیبا تقسیم کرده و بر اساس روایت تاریخ میگوید انسانهای زیبا جاودان و انسانهای زشت میرا هستند؛ «62000 سال پیش، هوموساپیسها (انسانهای خردمند باستانی) در مسیر گذر از قارههای آفریقایی به قارههای شمالی، دیگر گونههای نژادهای انسانی از تبار باستانی مانند هوموآرکتوس و هومونئاتدرئالها را نابود کردند. ... فرقی ندارد که چه چیزی در طبیعت پیدا میکنیم یا چه چیزی از خودمان خلق میکنیم. در نهایت لذتبخشترین شیء در چشمان آدمی، همیشه بدن انسان باقی خواهد ماند.»
اخوان جم در این نمایشگاه به ساختن فیگورهایی خوشتراش، زیبا و اندامواره پرداخته است. این اجسام همه در حالتی از رقص و تحرک هستند. اندامهایی که متعلق به هیچ دوران و قبیلهای نیستند و حتی از قضا خیلی انسان را بازنمایی نمیکنند بلکه به طریقی زیبا به جنبش اندام انسان در حالتهای مختلف پرداخته است.
انسانهای پر تحرک اخوان گاهی با حیوانی در میآمیزند و مجهز به بالهایی زیبا و برافراشته یا شاخهایی منحنی میشوند. انسان- حیوانهایی که وجه انسانی آنها غالبتر است و این اجزاء حیوانی برای هر چه زیباتر کردن آنها به کار بسته شده است. انسانهای زیبایی که برای مزین کردن فضایی داخلی بسیار کاربرد دارد و میتوان به این مجسمهها به عنوان اثری دکوراتیو همنگاه کرد.
نمایشگاه آثار مسعود اخوان جم با عنوان «انسان هوشمند» تا 29 بهمن در گالری خاک بر قرار است. گالری خاک در خیابان شریعتی، دو راهی قلهک، خیابان بصیری، کوچه ژیلا، شماره یک قرار دارد.
چشم استانبول
آرا گولر عکاس ترکِ ارمنیتبار در استانبول متولد شد. گولر از دهۀ 50 میلادی کار خود را به عنوان عکاس خبری آغاز میکند و در رشتۀ سینما تحصیل میکند اما عکاسی بخشی از وجود او میشود. در سن نود سالگی و همزمان با تولد او موزۀ آراگو در ترکیه بازگشایی میشود. او نمونهای شاخص از عکاسانی است که تجربۀ دیداری و پایداریاش در تولید عکس، بخشی جدانشدنی از تاریخ بصری شهری است که بسیاری آن را از دریچۀ عکسهای او شناختهاند.
او در اوایل دهۀ ۶۰ میلادی و پس از آشنایی با آنری کارتیه برسون و مارک ریبو به آژانس عکس مگنوم پیوست. عکاسی با دوربین لایکا، استفاده از فیلم عموماً سیاه و سفید، پایبندی به نظریۀ «لحظۀ قطعی» و تولید عکسهایی با سویههای اجتماعی، بخشی از این ارزشهاست که در بیشتر آثار گولر حتی بعد از جدایی او از مگنوم قابل پیگیری هستند. آرا گولر فوتوژورنالیست بینالمللی شناخته شدهای است که به نقش آفرینی در ارتقاء جایگاه فرهنگی ترکیه پرداخته است. او که «چشم» استانبول خوانده میشود خود را خبرنگاری میداند که مشتاق است تاریخ و فرهنگ را از طریق حضور انسانها ثبت کند.
گالری مرکز نبشی در نمایشگاه جدیدش به نمایش آثار آرا گولر عکاس نام آشنای ترکیهای تبار پرداخته است. این نمایشگاه مجموعهای است از هشتاد سال فعالیت مداوم گولر در زمینۀ عکاسی خبری به ویژه در استانبول. مجموعه آثاری که گولر بیش از همه با آن شناخته میشود کاوشهای تصویری او از محیط آشنا و زیستۀ خود، استانبول است. آرا گولر به ثبت استانبول از منظر فرهنگ، جامعه و هنر و معماری آن پرداخته است اما او همیشه حسرت میخورد که فرهنگ اصیل استانبول در دست فراموشی است: «استانبول سوژۀ عکسهای من شد، چون من اینجا زاده شدم و این شهر را از صمیم قلب میشناسم. اما آن فرهنگ عظیمی که میشناختم از دست رفته است. وجه شاعرانه، رمانتیک و زیباییشناسانۀ استانبول از دست رفته است.
آرا گولر به عنوان یکی از مطرحترین و شناخته شدهترین عکاسان ترکیه از بسیاری از هنرمندان، سیاستمداران و افراد مشهور در جهان نظیر پابلو پیکاسو، ایندیرا گاندی، ماریا کالاس، سوفیا لورن، سالوادور دالی و وینستون چرچیل و... عکاسی کرده است. نکتهی جالب اینکه، گولر در ثبت پرترههای افراد با کنار گذاشتن سنتهای دیداری عکسهای اجتماعی خود تلاش نموده تا سویههای نویی در نگاه عکاسانهی خود بیابد. به همین جهت عکاسی از زوایای غیرمتعارف با لنزهایی با فواصل کانونی کوتاه نشانههایی از تلاش او برای یافتن نوعی نگاه شخصی در ثبت افراد مطرح است. در بخشهای مختلف نمایشگاه عکسهایی از وقایع سیاسی مختلف استانبول دیده میشود اما اغلب عکسها پیرامون فرهنگ و آداب مردم ترکیه به ویژه شهر استانبول است. نوع ارائه و چینش آثار بر روی دیوار با ظرافت و دقت خاصی انجام شده است و تأثیرگذاری این آثار را چندین برابر کرده است.
بیگانهای پریشان
«بیگانه روایت تازهای نیست؛ داستان من است، داستان توست، داستان ماست، داستان انتخابمان و تاوان انتخابمان، داستان به ابتذال کشیدن ظالمانۀ عظمت روحمان در فرار از خویشتنِ خویش به هیچ. بیگانه روایت یک رنج است؛ رنج من، رنج تو، رنج ما، رنج کور زیستن برای آرام مردن، بیگانه روایت تازهای نیست دیرزمانیست که در متن این فاجعهایم.»
این عبارات بیانیۀ مجموعۀ نقاشیهای زهرا سلطانینژاد با عنوان «بیگانه» است که در گالری ویستا به نمایش درآمده است. این آثار مجموعهای پیوسته و در هم تنیده از زن یا زنانیست که در رنجی بیامان به سر میبرند، رنجی روانی.
این آثار به نمایش زنانی پرداخته است که دچار حالاتی روانپریش و عذابآور شدهاند آنها در خود تنیدهاند و به انزوایی پناه بردهاند. انزوایی که در پسزمینهای سیاه طراحی شده است و به نمایش انسانی تنها و عزلت گزیده میپردازد که در گوشهای در اندوه خود فرو رفته و همزمان درد میکشد.
آثار سلطانینژاد زنی را به تصویر میکشد با پوششی از خطوط راه راه که نشانی از تردید است؛ تردید در تصمیمگیری، ماندن یا نماندن، بودن یا نبودن. او به گوشهای پناه برده و تاوان انتخاب خود را میدهد و پاسخگوی روحش است.
فیگورهای سلطانینژاد در پسزمینهای تیره در هوا معلق میشوند و گاهی در گوشهای آرام میگیرند. این پریشان حالی از عدم انتخاب و اعتماد به خوبی در آثار او مشهود است.
آثار او در ابعادی تقریباً یکسان و در زمینه و فضایی یکنواخت فضای سلولی انفرادی تن را در ذهن تداعی میکند که فرد محکوم به حبس هر دم برای رهایی از درد و رنج به حالتی در میآید و به افکاری دور میپردازد تا شاید برای دمی از این رنج بیپایان و درد بیامان رهایی یابد.
نمایشگاه آثار زهرا سلطانینژاد با عنوان «بیگانه» تا 19 بهمن در گالری ویستا ادامه دارد. گالری ویستا در خیابان مطهری (تخت طاوس)، خیابان میرعماد، کوچۀ دوازده، شمارۀ 11 قرار دارد.