برکناری یا پایان دوره؟ علی معلم دامغانی پر سر و صدا آمد، با هیاهو رفت
حسین هاشم پور
ایران آرت : حسین هاشم پور : لیلی گلستان ، چهارم آذر ماه سال گذشته به روزنامه خدابیامرز جامعه فردا گفته بود:" وقتی رئیس فرهنگستان هنر با این ادبیات در مورد بزرگان هنر ایران صحبت میکند که باعث خجالت و شرمساری اهالی فرهنگ است باید در عرض یک روز از کارش برکنار شود. این اتفاق نیفتاده است، یعنی فساد. "
علی معلم دامغانی، شنبه با ریاست فرهنگستان هنر خداحافظی کرد اما شاید کمتر کسی فکر می کرد شاعر پرآوازه انقلاب که برخی اشعارش میان اهل فرهنگ زمزمه می شود، در سال پایانی حضورش در فرهنگستان هنر با چنین موضع گیری های تندی آن هم از سوی جامعه تجسمی روبرو شود.
تابستان و پاییز سال گذشته، آقای شاعر ناگهان جنجالی به پا کرد که هم جبران همه هشت سال سکوتش در مسند فرهنگستان هنر شد، هم در سابقه مدیریت هنری کشور کاملا بی سابقه بود ؛ او بی توجه به جایگاه حقوقی اش، هر روز تیترهای جنجالی درباره فساد در جامعه تجسمی به رسانه ها می داد و در وب سایت رسمی فرهنگستان که به طبع باید در خدمت اشاعه مطالب پژوهشی باشد نامه های عجیب غریب با لحن های نامناسب درباره بزرگان هنرهای تجسمی منتشر می کرد. او آنقدر بر این رویه اصرار ورزید تا اینکه 600 هنرمند به ستوه آمدند و در نامه اعتراضی به رئیسجمهور خواهان برخورد با رفتار ناشایست او شدند.
به این فصل مهم برمی گردیم اما پیش تر بازخوانی چگونه رئیس شدن آقای شاعر خالی از لطف نیست.
احتمالا منظور از علی معلم من نیستم
اول دی ماه 1388 رسانه ها خبر دادند:" محمود احمدینژاد که در جریان دور سوم سفرهای استانی به استان فارس سفر کرده بود، برای حضور در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی و اعلام پایان کار یازده ساله میرحسین موسوی در فرهنگستان هنر و نصب علی معلم دامغانی به جای او، برای ساعاتی به تهران آمد و پس از پایان کار شورا به استان فارس بازگشت.
چند روز بعدتر، خبرآنلاین در پانزدهم دی ماه نوشت:" بعد از گذشت دو هفته از انتخاب علی معلم دامغانی، چهره ماندگار در عرصه شعر و ادب فارسی به عنوان رئیس فرهنگستان هنر، هنوز نه از حکم انتصابش خبری هست و نه از حضور خودش در فرهنگستان هنر. "
بر اساس نوشته رسانه ها در آن روزها، دولت وقت برای رئیس شدن علی معلم دامغانی، ساز و کار تعیین ریاست فرهنگستان های چهار گانه را تغییر داد؛ بر اساس رویه جدید، رئیس فرهنگستان از میان اعضای اصلی یا همان پیوسته، به پیشنهاد رئیسجمهور و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و با حکم وی برای یک دوره چهارساله انتخاب میشود.
خبرآنلاین در این باره نوشته بود:" با این حساب زمینه برای دولتی شدن فرهنگستانها فراهم شد و در کمتر از یک ماه اولین ترکشهای این تغییرات بر پیکر فرهنگستان هنر اصابت کرد. نوزدهم آذر ماه علی معلم دامغانی به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان هنر انتخاب شد تا امکان رئیس شدنش فراهم شود، این در حالی بود که به عقیده بسیاری و از جمله خود معلم دامغانی، او برای عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی مناسبتر بود.
سید محمدبهشتی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، در گفتگو با خبرآنلاین این انتخاب را عجیب دانست و گفت: " ایشان برای عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی مناسبتر هستند. عضویت ایشان در فرهنگستان هنر یک بدعت است و ما باید منتظر بدعتهای دیگری هم باشیم. در واقع این بدعتگذاریها از زمانی آغاز شد که دولت تصمیم گرفت فرهنگستانها دولتی باشند و ریاست فرهنگستانها را رئیسجمهور تعیین کند."
گذشته از دیگر حواشی آن روزها، نکته جالب این بود که علی معلم دامغانی تا دو روز بعد از انتخابش به عنوان رئیس فرهنگستان هنر از این موضوع خبر نداشت و در واکنش به این خبر گفته بود: احتمالا منظور از معلم، علی معلم فیلمساز است، نه من! و گفت که این قضیه رسمی نیست. هنوز نه حکمی دادهاند، نه حرفی با من زدهاند. دارم تلاش میکنم قضیه را فیصله بدهم. تلاش میکنم زودتر راحت شوم."
هشت سال یک طرف و این یک سال یک طرف!
معلم دامغانی در کسوت رئیس فرهنگستان هنر راحت بود، از همان دی 88 تا همین مرداد 96؛ در این مدت یا فرهنگستان هنر با افول جدی برنامه ها و رویدادها روبرو شده بود یا اینکه فعالیت هایش را رسانه ای نمی کرد؛ کافی ست در گوگل یا حتی سایت این نهاد اندکی وقت بگذارید و برنامه های این چند سال را مرور کنید؛ البته در این مدت چشمه جوشان شعر استاد به راه بود و اشعار و گاه یادداشت هایش به مناسبت های مختلف در سایت فرهنگستان هنر منتشر می شد؛ حتی دو سرویس" سوگ سرودها" و "آرزوی اهل فرهنگ" به این مهم اختصاص یافته و استاد تقریبا هیچ رخدادی را بی نصیب نگذاشته اند از سوگ زنده یاد عزت الله انتظامی تا شعر برای ملکه ریاضی جهان که هم اکنون نیز در سایت قابل مشاهده است.
درباره آن هشت سال، دو چهره صاحب نام عضو پیوسته فرهنگستان که نخواستند نام شان گفته شود، می گویند حتی یک جلسه با آقای رئیس برگزار نکردند؛ گویا اعضای پیوسته چنان از کم تحرک شدن فرهنگستان هنر گلایه مند بودند که در پایان دوره چهار ساله رئیس و در بدو کار دولت یازدهم از رئیس جمهور روحانی خواهان تغییر علی معلم دامغانی می شوند که بنا به هر دلیلی دولت موافقت نمی کند؛
اما در پایان دوره دوم چهار ساله که حدود یک سال پیش بود، درست بهمن ماه وقتی در مراسمی غیر رسمی اعضای پیوسته در مکانی غیر از فرهنگستان گرد هم می آیند، پیرو جنجال آفرینی های عجیب غریب علی معلم در زمینه تجسمی، با تاکید موکد خواهان عزل او می شوند و حتی تصور می کردند او اسفند ماه رفتنی خواهد بود که در کمال تعجب آنان، این امر نیمه شهریور امسال محقق شد!
رئیس فرهنگستان هنر مرداد ماه وارد شد
چهارشنبه یازدهم مرداد ماه،علی معلم دامغانی بعد از هشت سال سکوت برای دو ماه ناگهان به تیتر یک صفحات هنری رسانه ها بدل شد؛ او در اقدامی بی سابقه پیامی روی وب سایت این مجموعه قرار داد و مدعی شد: " 500 تابلوی بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل شده است..."
او به حتم با آگاهی کامل از بار معنایی کلمات نوشت :" عجالتاً مال، مالالله است."
و جالب تر این که در وب سایت فرهنگستان هنر، زیر پیام رئیس، فهرست هایی مشتمل بر همه این 500 تابلو، از مشخصات آثار گرفته تا همه فروشندگان و حتی تاریخ فروش نیز منتشر شد که مایه تعجب دو چندان بود.
جامعه تجسمی سال ها می دانست گنجینه هنری بانک پاسارگاد که از آن به موزه بانک پاسارگاد هم یاد می شود در طبقه بالایی موسسه صبا، وابسته به فرهنگستان هنر نگاهداری می شد و اتفاقا شمار آثارش حدود 500 تابلوست، از این رو موجی از ناباوری شکل گرفت که علی معلم این مطلب را نمی داند؟!
حتی یک جستجوی ساده در اینترنت می توانست به رئیس نشان دهد که دوازدهم اسفند 1393 در همین موسسه صبای زیر نظر او، بخش تازه خریداری شده این گنجینه در حضور وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،علی جنتی، به نمایش درآمد و کتاب آن در یک مجلد نفیس منتشر شد.
اهالی هنر می دانستند بیش از یک دهه است بانک پاسارگاد بابت اشغال این فضا به موسسه صبا اجاره پرداخت می کند و این زمزمه هر روز بلندتر شنیده می شد که آیا صاحب خانه قصد کرده، اموال مستاجر را صاحب شود؟ و چرا صاحب خانه بعد از یک دهه ناگهان متوجه شده اموال مستاجر مال الله است؟!
گفته می شد برخی هنرمندان به دیدار معلم دامغانی رفتند و به او گفتند همان فهرستی که در وب سایت تان منتشر کردید، اتفاقا شناسنامه اصالت این آثار است و معلوم می کند بانک پاسارگاد توسط شرکت زیر نظرش پارس آریان، از این فروشندگان کارها را خریده است... اما آقای رئیس حرفش همان بود که بود.
جامعه تجسمی از اقدام غریب فرهنگستان هنر شوکه شد و به درستی تشخیص داد اگر سکوت کند، دیگر سرمایه گذاران بزرگ عرصه هنر با دیدن سرنوشت موزه بانک پاسارگاد ممکن است پا پس بکشند؛
ابتدا ده چهره شناخته شده مانند نصرالله افجه ای، لیلی گلستان ،علی شیرازی، ... هفدهم مرداد ماه در متنی توام با احترام گواهی دادند این آثار به بانک پاسارگاد تعلق دارد، اما در کمال حیرت معلم دامغانی در مصاحبه ای همه این ده نفر را شریک دزد خواند!
بعدتر آیدین آغداشلو ،پرویز تناولی ،علیرضا سمیعآذر، حسین پاکدل،علی اکبر امین تفرشی،غلامرضا نامی ... یک به یک از طریق رسانه به او توضیح دادند اشتباه می کند و عجیب که رئیس سر حوصله برای هر یک از این نام های شناخته شده روی سربرگ فرهنگستان جوابیه هایی می نوشت که گاه از دایره ادب خارج بود و آن را در وب سایت مجموعه فرهنگستان منتشر می کرد!
معلم دامغانی دوازدهم شهریور سال گذشته، کار را یکسره کرد و در گفتگو با روزنامه ابتکار که در صفحه نخست هم تیتر شد، اعلام کرد:" اینجا همه فاسدند؛ هنرمند فاسد، گالریدار برای فساد گالری ایجاد کرده، خبرنگار فاسد، بانک فاسد است..."
طبیعی بود کاسه صبر خانواده تجسمی لبریز شود، پنجم مهر ماه انجمن هنرمندان نقاش در بیانیه ای اعلام کرد:"با ابراز تاسف از لحن نامناسب رییس فرهنگستان هنر نسبت به هنرمندان، استفاده از چنین لحن ناشایستی از سوی مدیری که خود مسول یک نهاد فرهیخته هنری است دور از شان جامعه هنری ایران است."
و سرانجام پانزدهم مهرماه سال گذشته 600 هنرمند که در میان شان نام های بزرگان تجسمی به وفور به چشم می خورد در نامه ای اعتراضی به رئیسجمهور نوشتند:" این روزها جامعه هنری در بهت و حیرت توهین ها و تهمت های ناروای ریاست محترم فرهنگستان هنر به چهره های شاخص جامعه هنری است.
صبحی نیست که ایشان در گفتگو با رسانه های مختلف هنرمندان، گالری داران ، مجموعه داران هنری را با الفاظ سخیف و رکیک مورد حمله قرار ندهد و انواع اتهامات و افتراهای بدون سند و مدرک را در ادبیاتی دون شان یک مقام فرهنگی به کار نبندند.
غریب است که ایشان این فحاشی ها و تهمت ها را روی سربرگ فرهنگستان هنر مرقوم نموده و آن را روی وب سایت رسمی این نهاد منتشر می کند که هم اکنون هم قابل مشاهده است.
ایشان در پاسخ به اظهار نظر مودبانه هنرمندان، آنان را بارها فاسد خوانده، بزرگی از هنر ایران را مال خر می خواند و به استاد بزرگوار دیگری می نویسد "فضولی نکن"
همچنین بی توجه به جایگاه والای فرهنگستان هنر به رسانه ها می گوید : "اینجا همه فاسدند... هنرمند فاسد است... گالری دار برای فساد گالری ایجاد کرده است... هنرمندان شریک دزداند... و عبارتی از این دست که موجب آزردگی خاطر هنرمندان و هنردوستان شده است.
ما امضا کنندگان این نامه سرگشاده، بدین وسیله اعتراض شدید خود را به این بی اخلاقی آشکار ریاست یک نهاد مهم فرهنگی اعلام و تقاضای رسیدگی بدان را داریم.
فرهنگستان هنر باید مظهر اخلاق، اعتماد و آرامش بخشی به جامعه هنری باشد و این حجم از گستاخی و پرده دری به هر بهانه ای که باشد، از نظر اخلاقی پذیرفته نیست.
لذا از آن مقام که پیوسته حامی اهل فرهنگ و هنر بوده اید، تقاضا داریم نسبت به رسیدگی و اصلاح این امر دستورات لازم را صادر فرمایید."
پس از این نامه، علی معلم دامغانی تقریبا سکوت پیشه کرد، بانک پاسارگاد از طریق شکایت به قوه قضائیه باز پس گیری موزه اش را پی گرفت و جامعه هنری چشم به راه واکنش رئیس جمهور و دولت ماند؛
هر از گاهی شایعاتی به گوش می رسید که رئیس فرهنگستان هنر به زودی تغییر خواهد کرد اما گفته می شد این اتفاق به روشن شدن پرونده 500 تابلوی نقاشی پیوند خورده است؛ درباره سرنوشت دادگاه هم خبرهای غیر رسمی منتشر شده است که به جهت ادامه دار بودن این پرونده ذکر این شنیده ها صحیح نیست ،
اما اکنون که معلم چند روزی ست دیگر رئیس فرهنگستان هنر نیست گمانه هایی مطرح است که پایان دوره کاری او یک سال پیش بود و رفتن او در این روزها در اثر هیاهوهای فصل داغ سال گذشته است.
به یقین صحیح نیست دوره مدیریت 9 ساله یک نهاد را با یک سال اخیر سنجید اما کم خبری آن هشت سال و خبرهای حاشیه ساز این یک سال، چنان در هم تنید که هر گزارشی را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
* بخش هایی از این گزارش خبری امروز در روزنامه ایران صفحه 8 با تیتر : "روایت مردی که می گفت اینجا همه فاسدند" منتشر شده است.
خوب این همه توهین و ناسزا به آدما کرد چی میشه؟ یه جایی قرار نیست حق اونا را ادا کنه؟
خوب گفت آقای بهشتی، معلم واسه اینجا خوب نبود. اما چون هنر واسه هیچکس توی مملکت ما مهم نیست 9 سال حقوق الکی گرفت و رفت
یعنی چی که الان حکم دادگاه رو نمی گین، یعنی خیلی حرفه ای هستین و به فکر آبروی مردمین؟ بابا ایران آرت ول کن این فیلما رو
معلم شاعر بزرگی بود، اما ما عادت داریم آدم ها را جای خودشان نگذاریم تا گند بزنند به آبرو و اعتبارشان.
معلم تاوان توهین هایش به بزرگان هنر را باید بدهد، واقعا متاسفم برای وزارت ارشاد که هر کسی می تونه بیاد با بولدوزر از روی هنرمندان رد شه بره، یه آبم روش.خدائیش برای توهین کننده ها خوب مملکتی ست
من شنیدم دادگاه تمام و کمال به بانک پاسارگاد حق رو داده، معلم رسوا شده و خواستن بی سرو صدا بره. میگن الان موزه بانک دست خود بانکی هاست و کارها رو تحویل گرفتن
واقعا فرهنگستان هنر در دوره او به گل نشست
بابا چقدر به این پیرمرد گیر میدی، یه چهار تا فحش داده دیگه
همینه که هست نمی خوای برو